eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که می‌گفت... عزیزان! این امانت یعنی انقلاب که به دست شماست خون
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که می‌گفت... خواهرم شما رسالت حضرت زهرا سلام الله علیها را بر دوش دارید ، حجاب خودتان را رعایت کنید . موج خروشان خون مرا به گوش تمامی مستکبران و خائنان برسانید و به آن‌ها بگویید: به خون پاک تمامی شهدا قسم ،حق مظلوم را از شما ظالمان خواهیم گرفت.💪🏻 همیشه به یاد خدا باشید که خداوند شما را در همه حال یار و یاور است. دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 قسمتی از وصیتنامه محل شهادت: شلمچه انتشار به مناسبت حمایت از 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی روز ۱۳ اردیبهشت بعد از خواندن خطبه ی عقد من رو رسوند جایی من که از ماشین پیاده ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 معلوم‌نیست... نمی دونم چرا با دیدن این کلیپ یاد همسران شهدا افتادم وقتی عشق بالاتری افتاد به قلب مَردشون🥀 دفاع از حریم عمه جان سادات.... فداییان عمه جان انسیه‌السادات‌هاشمی 💞 @shahiidsho💞
💔 شهید دکتر لینا عبدالملک 🥀 لینا 23 سال سن داشت و سه ماه قبل از شهادت اش از فاکولته فارمسی فارغ شد. آرزویش این بود که داروخانه‌ای تاسیس کند... وی یک ماه قبل از شهادت اش با محمد عبدالملک نامزد شده و قرار بود زندگی مشترک شان را به زودی آغاز کنند. مادرش ، یولیا خانم 48 روسی الاصل بود که اسلام آورد و با دکتر یوسف عبدالملک ازدواج نموده بود... لینا و مادرش، طی حملات هدفمندانه اسراییل به خانه شان در غزه، شهید شدند . تاریخ شهادت 2023/10/23 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
💔 اغلب شب های قدر، از سید یاد میشود ولی امروز سالگرد شهادت سیدعلی دوامی یا همون سردار بیست و یک ۲۱ به تاریخ شمسی هست... شهیدی که ولادتش: ۲۱ رمضان ۱۳۴۶ شهادتش: ۲۱ رمضان ۱۳۶۷ (برابر با ۱۸ اردیبهشت ۶۷) سنش هنگام شهادت: ۲۱ سال 🤲 بارالها من نمی خواهم که در بستر بمیرم.. می‌روم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و می‌دانم که به شهادت می‌رسم می‌خواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند فاطمه زهرا(س) مفقودالاثر باشد. سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
💔 شهادت یکی از کارکنان انتظامی شهید مهدی مزرئی نوده در اجرای طرح امنیت و آرامش و مبارزه با قاچاق سوخت حین کنترل محور مواصلاتی "میناب به سرنی" در اثر تیراندازی قاچاقچیان امروز ظهر، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید گرانقدر مجرد و اهل بخش نوده ملک از توابع استان گرگان بود.... کشور 💞 @shahiidsho💞
💔 فتح ماندگار روز ۱۸ اردیبهشت خبر آمد که دشمن دست به عقب‌نشینی زده است. لذا تیپ‌های ۳۷ نور و ۴۱ ثارالله موظف به تعقیب دشمن شدند و تا ساعاتی بعد بدون درگیری تا خاکریز سوم دشمن پیش رفتند. تیپ ۴۳ بیت‌المقدس هم با پیشروی روی جاده اهواز-خرمشهر در ساعت ۱۱ صبح با نیروهای قرارگاه فتح الحاق برقرار کرد و این چنین هویزه، پادگان حمید و روستاها و مناطق بسیاری به آغوش میهن اسلامی بازگشت.💪🏻 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... دنیا را می‌بینی؟ به راستی آن بیداری اسلامی رخ داده خون‌هایی که از سال ۱۳۴۲ حتی قبل ت
💔 حرف آخر... روزگاری رییس جمهورمان رسماً منافق بود عقیده داشت زمین می‌دهیم، زمان می‌خریم... و با این استدلال، دست رزمنده‌ها را بسته بود برای دفاع در این میان سیدمحمدحسین هایی بودند که حرف امام، برایشان فصل‌الخطاب بود نگذاشتند حرف امام بر زمین بماند ماندند با دست خالی در برابر دشمن و له شدند زیر شنیِ تانک بعثی‌ها حرفم این است... چند نفرمان مرد میدان جهاد فرهنگی هستیم؟!! له شویم و نگذاریم حرف نائب امام زمانمان بر زمین بماند 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که می‌گفت... خواهرم شما رسالت حضرت زهرا سلام الله علیها را بر
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که می‌گفت... در یکم آذرماه ۱۳۴۵ به دنیا آمد و بیست و کم اسفند ۱۳۶۳ در سن ۱۸ سالگی، در عملیات بدر در منطقه شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه برجای ماند. پیکر مطهر این شهید پس از حدود ۳۹ سال کشف و از طریق آزمایش D.N.A شناسایی شد. بارالها رفته ام شاید با دادن جان ناقابلم بتوانم دینم را به اسلام و مسلمین ادا کنم. از خواهرانم می‌خواهم که حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنند. از شما می‌خواهم که دفاع از روحانیت را فراموش نکنید و هر شب و روز بر سر نماز برای سلامتی امام امت، دعا کنید. دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 قسمتی از وصیتنامه انتشار به مناسبت حمایت از 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
💔 بهش گفتن: فرمانده! تانکر آب به سمت داعش میره اگه منفجرش نکنیم داعش نفس تازه می‌کنه نبرد سخت‌تر می‌شه!!! در جواب گفت امام حسین در کربلا اسب سپاه عمر بن سعد رو هم سیراب کرد. ما مرید اباعبدالله هستیم و مردانه می‌جنگیم! همون فرمانده ای که بعد از شهادتش، سال ها جاویدالاثر بود سالروز شهادت فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 روز چهارم تیر ماه سال۱۳۶۷، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان، فرمانده سپاه ششم و قرارگاه سرّی نصرت بود و در قرارگاه خاتم چهار، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک، چه بر سر فرماندهان «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آنها نشد... پس از آن، جستجوی دامنه‌داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. ⏳در 19 اردیبهشت 89، خبر کشف پیکر شهید علی هاشمی اعلام شد و مادر صبور او پس از 22 سال انتظار، توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد... سالروز رجعت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که می‌گفت... در یکم آذرماه ۱۳۴۵ به دنیا آمد و بیست و کم اسفند
💔 شرح شهادت یک فرمانده روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که ارباً ارباً شد ... هیکلی ترین مرد لشگر ۱۷ علی ابن ابی طالب بود بچه ها سر به سرش می گذاشتند و می گفتند: با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! می‌خندید و می‌گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی، خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 فرمانده گردان حضرت معصومه(س) لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب قم انتشار به مناسبت 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
42.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 فاطمه بابا.. تقدیم به دختران شهدای مدافع حرم🌹🍀 فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 حیفم اومد امروز رو به دلتنگی دختران شهدا اختصاص ندم فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 شلمچه آزاد شد.. در این روز دلاور مردان ایرانی در ادامه عملیات بیت‌المقدس، منطقه شلمچه را از تصرف قوای بعثی عراق آزاد و خرمشهر را محاصره کردند. روزنامه اطلاعات عصر همان روز در گزارشی با اعلام خبر آزادی شلمچه نوشت: «شهر مرزی شلمچه توسط نیروهای اسلام آزاد شد. طبق این گزارش نیروهای اسلام ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه دیشب مرحله سوم عملیات بیت المقدس با رمز «یا علی‌بن ابیطالب» را در جبهه جنوب آغاز کردند و برای همین ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در تاریخ جنگ تحمیلی ایران، تاریخی به یادماندنی و مهم است... 💞 @shahiidsho💞
💔 یادش بخیر!چقدر سختی کشیدیم! شبها فقط دو ساعت می‌خوابیدیم. آنقدر گرم بود که انگار در حمام سونا بودیم، ولی خستگی همه را بیهوش می‌کرد اما بابایی همان دو ساعت را هم آرام نمی‌گرفت. دور می‌افتاد و به همه بچه ها سرمی‌زد. تمام بچه ها را می‌شناخت یک شب یکی از بچه‌ها از شدت گرما رفته بود بالای کانکس ها خوابیده بود. حاجی فهمیده بود یکی کم است. خیلی گشته بود تا بالاخره صبح بالای کانکس پیدایش کرده بود. صدایش زده بود که پسرم تو آن بالا چه کار می‌کنی؟ آن بنده خدا هم که مست خواب بود توی همان‌حال خواب و بیدار گفته بود: حاجی داشتم دعای کومله می‌خواندم، خوابم برد. حاجی خندید که: اولاً کمیل، نه کومله دوما نماز صبح که خواندی با چی وضو گرفتی؟ گفته بود: با آب. حاجی گفته بود پاشو بیا عزیزم توی کتری چایی بوده نه آب. تو با چایی وضو گرفتی و نماز خواندی! سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... روزگاری رییس جمهورمان رسماً منافق بود عقیده داشت زمین می‌دهیم، زمان می‌خریم... و با ا
💔 حرف آخر... و اما روز دختر... دخترها یک وقتایی برای پدرهایشان، مادری میکنند... محبت پدرها هم که نسبت به دخترهایشان، زبانزد است... اما اینکه از شیرین‌زبانی‌های دخترت بگذری، خیلی حرف است.. اینکه شیرین‌زبانی دخترت را بگذاری برای بعد از آمدن از سفری که شاید امکان برگشت ندارد، جگر می‌خواهد... خواستم به فرزندان شهدا، مخصوصا دختران شهدا بگویم: باباهایتان خیلی مرد بودند خیلی جگر داشتند خیلی خیلی عاشق بودند... 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 شرح شهادت یک فرمانده روزمان را متبرک می کنیم به یاد او که ارباً ارباً شد ... هیکلی ترین مرد لشگ
💔 مدد از حضرت معصومه... روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد آنها که حاضر نشدند لحظه‌های خوش زندگیشان هم با گناه و نافرمانی خدا سپری شود... دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 انتشار به مناسبت 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 پیکر آقا مصطفی، هشت روز بعد به ایران رسیده بود و تغییر شکل داده بود و دهان و چشم‌ها باز شده بود و توی دهان و بینی آقا مصطفی پر از پنبه بود فاطمه خانم شش ساله تا پیکر رو دید، با ترس عقب عقب رفت و گفت این بابای من نیست. وقتی به مسئولین معراج گفتیم میشه پیکر را طوری درست کنید که فاطمه خانم بتونه باباش رو ببینه؟ گفتند نمیشه! پیکر این مدت توی سردخونه خوبی نبوده. آن‌شب که برگشتیم خونه، فاطمه خانم تا صبح نخوابید، همه‌اش گریه می‌کرد و می‌گفت بابای من نبود. فردا صبح ساعت هفت و نیم از معراج زنگ زدند که بابای فاطمه برای فاطمه و مامانش دعوت‌نامه خصوصی فرستاده وقتی داشتیم می‌رفتیم معراج، فاطمه خانم به داییش گفت می‌خوام برای بابا مصطفام دسته گل بگیرم، گرفتیم و رفتیم معراج شهدا به محض اینکه وارد شدیم و روی پیکر را باز کردند، دیدیم که دیگه توی دهان و بینی آقا مصطفی پنبه نیست. فاطمه خانم آهسته اومد جلو دسته گل رو گذاشت کنار بابا و چند لحظه‌ای آن‌جا نشست. موقع برگشت، گفت: «دایی هر وقت بابای من عمیق می‌خوابید، اینجور می‌خوابید، چشم‌اش یه کمی باز بود». آن‌جا فاطمه بابایش رو شناخت و قبول کرد. از مسئولین معراج پرسیدم شما دیشب گفتید نمیشه کاری کرد گفتند حاج خانم دیشب بعد از دانشگاه دیدیم پیکر پس از هشت روز خونریزی کرده و مجبور شدیم. مجدد پیکر رو غسل بدیم موقع غسل به بچه ها گفتم: پیکر آقا مصطفی به‌خاطر دخترش خونریزی کرده؛ پس پیکر رو طوری آماده کنید که دخترش قبول کنه،پنبه ها رو از بینی و دهان بیرون آوردیم . تا فاطمه خانم باباش رو اینجوری ببینه. 💞 @shahiidsho💞