شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 16 صبحونمو خوردم و به اتاق برگشتم. سه تماس از دست رفته از عرشیا داشتم📱 شماره مرجانو
🔹 #او_را ... 17
شب حسابی به خودش رسیده بود.
البته منم کم نذاشته بودم،اونقدری که همه با چشمشون دنبالم میکردن...
شب هر دومون از خودمون گفتیم.
عرشیا تا میتونست زبون ریخت و منو خندوند😂
واقعاً چهره جذابی داشت...
چشمای طوسی،
موهای مشکی که همیشه،یه حالت خیلی شیکی بهشون میداد،
بینی باریک و بلند و ته ریش
یه چهره ی مردونه و جذاب...
با این حال به پای خوشگلی و جذابیت من نمیرسید...😌
عرشیا اونقدر اون شب صحبت کرد که حتی اسم بچه هامونم مشخص کرد!!
قبل خداحافظی یه جعبه کوچیک و خوشگل گذاشت جلوم.
-این چیه؟؟
-یه هدیه ناقابل برای باارزش ترین فرد زندگیم...🎁
-یعنی برای من؟؟😳
-مگه من باارزش تر از توهم تو زندگیم دارم عروسک؟؟😉
-وای ممنونم عرشیا...
-قابل شمارو نداره خانومی😉
حالا نمیخوای بازش کنی؟؟
-چرا😉
با دیدن گردنبند برلیان ظریف و خوشگل داخل جعبه چشام برق زد😍
-وااااایییی....
عرشیا...این برای منه؟؟؟
چقدرررر نازه....
وای ممنونم...
-خواهش میکنم عزیزم...
قیمتش یه بوس میشه😉
-بی ادب لوس😠
نخواستم اصلا...
-شوخی کردم بابا....
یعنی تو یه بوسم نمیخوای به ما بدی؟؟؟
-عرشیا!یادت نره که این رابطه،کوتاه مدت و امتحانیه😡
-باشه بابا...نده...فقط با این حرفات دلمو نلرزون...
لطفا😞
-تقصیر خودته...
کی تو دیدار اول چنین حرفی میزنه؟؟
-بله ببخشید... 😔
-خواهش میکنم حالا☺️
ممنون،خیلی خوشگله...
فقط داره دیرم میشه،
ممکنه بابام توبیخم کنه.
دیگه باید برم.
-چقدر زود😞
باشه عزیزدلم...
کاش حداقل ماشین نمیاوردی، خودم میرسوندمت...
-نه ممنون.
زحمتت نمیدم...
بابت امشب ممنونم.
خداحافظ👋
-من از تو ممنونم که اومدی خانومی...
دوستت دارم ترنم...
خداحافظ گل من👋💋
از پیش عرشیا که برگشتم حالم خوب بود،چند روزی شارژ بودم...
تا اینکه رفتم سراغ دفترچم...
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
یاد شهیدجوادمحمدی بخیر...
می گفت:
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد،
چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده
در سن جوانی و با #شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" #شهادت "
به داد مـا برسد
#شهیدجوادمحمدی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#شهادت
#التماس_دعاےشھادتـ
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #سبڪ_زندگے_شھدا #دل_نبستن_بہ_دنیا خاطره ای از آقای احمدیان: سال آخر در طلاییه و اردوگاه شهید
🌸🍃
#سبڪ_زندگے_شهدا
#نیت_خیر
نیت برای آقاجواد خیلی مهم بود
معمولاً برای انجام هر کارخیری، تمام اموات فامیل، شهدا و امام راحل را شریک می کرد
عقیده داشت
"ما از خودمون چیزی نداریم به واسطه این نیت کردن، از ما دستگیری می کنند"..
الامام الصادق عليه السلام :
صاحِبُ النِّيَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ القَلبِ السَّليمِ ، لأَنَّ سَلامَةَ القَلبِ مِن هَواجِسِ المَحذوراتِ بِتَخليصِ النِّيَّةِ للّه فِى المورِ كُلِّها؛
كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد؛ زيرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شيطانى به سبب خالص گردانيدن نيّت در همه كارها براى خداوند است.
مصباح الشریعه ، ص53
راوی: همسرشهید
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام حضرتِ هادی،سُلاله ی زهرا سلام، عاشِرِ آلِ محمّدِ طاها بگیر دست گداهای بی شُمارت را فدای نا
💔
انّ بـَینی و بین الله عزوجل ذنوبا
لا یاتی علیها الا رضاکم...
آخرش هم ...
همین پادرمیانی کردنهایتان
روسفیدمان خواهد کرد ...
#زیارت_جامعه_کبیره
#شهادت_امام_هادی
#السلام_علیکم_یا_اهل_بیت_النبوة
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۱۵ مجید شهید شد بیآنکه کسی بتواند پیکر بیجانش را برای خان
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#پناه_حرم۱۶
یکی از دخترهایم در گوشیِ همسرش📱 خبر شهادت را دیده بود و حسابی حالش خرابشده بود.
او هم از ترس اینکه من بفهمم خانه ما نمیآمد.
آخر از تناقضات حرفهایشان و شهید شدن دوستان نزدیک مجید، فهمیدم مجید من هم شهید شده است. ولی باور نمیکردم.
هنوز هم که هنوز است ساعت ۲ و ۳ نصفهشب بیهوا بیدار میشوم و آیفون را چک میکنم و میگویم همیشه این موقع میآید.
تا دوباره کنار هم بنشینیم و تا ۵ صبح حرف بزنیم و بخندیم؛ اما نمیآید! ۷ ماهه است که نیامده است.😔
«آقا افضل» حالا هفتماه است سرکار نمیرود و خانهنشین شده، بارها میان صحبتهایمان و حرفهایمان بیهوا میگوید:
«تعریف کردن فایده ندارد. کاش الآن همینجا بود خودش را میدیدید.»
بارها میان صحبتهایمان میگوید:
«خیلی پسر خوبی بود.
پسرم بود.
داداشم بود.
رفیقم بود.
وقتی رفتیم سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم حضرت رقیه رفتم و درست همان جایی که مجید در عکسهایش نشسته بود، نشستم و درد و دل کردم.
گفتم هر طور که با حضرت رقیه درد و دل کردی حرف من همان است.
اگر دوست داری گمنام و جاویدالاثر بمانی حرفی نمیزنیم. هر طور که خودت دوست داری حرف ما هم همان است.»
از وقتی شهید شده خیلیها خوابش را میبینند.
من فقط یکبار خواب مجید را دیدهام. خواب دیدم یک لباس سفید پوشیده است.
ریشهایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش کردم و تا میتوانستم بوسیدمش.
با گریه میگفتم:
مجید جانم کجایی؟ دلم میخواهد بیایم پیش تو.
حالا هم هیچچیز نمیخواهم اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر دخترهایم است؛ اما دلم میخواهد بروم پیش مجید. بدجوری دلم برایش تنگشده است.»
راوی: مادر #شهیدمجیدقربانخانی
#ادامه_دارد...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#اختصاصی_کانال_آھ3نقطه
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےبراےغیراعضاءکانال 📛
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 17 شب حسابی به خودش رسیده بود. البته منم کم نذاشته بودم،اونقدری که همه با چشمشون دنبا
🔹 #او_را ... 18
دفترچه رو باز کردم و نوشته هامو خوندم،
آخرین نوشتم نیمه تموم مونده بود...
همون روزی که رابطم با عرشیا شروع شد،میخواستم راجع به زندگیم بنویسم که با زنگ عرشیا نصفه موند...
حالا همون زندگی رو داشتم+عرشیا ✅
دوباره رفتم تو خودم...
انگار آب داغ ریختن رو سرم...
هرچی مینوشتن،
هرچی میگشتم،
هرچی فکر میکردم،
هیچی تو زندگیم بهتر نشده بود❌
فقط عرشیا حواسمو از زندگی پرت کرده بود✅
همین...
هیچی به ذهنم نرسید،جز حرف زدن با مرجان.
-الو مرجان
-سلام ترنم خانوم!
چه عجب یاد ما کردی!
-ببخشید... سرم شلوغ بود!
-سر تو قبلاً هم شلوغ بود اما باز یه یادی از رفیق قدیمیت میکردی!
اما انگار یار جدیدت کلا وقتتو پر کرده😉
-لوس نشو مرجان😏
خونه ای؟
میخوام بیام پیشت...
نیاز دارم باهات صحبت کنم.
-دوباره چت شده میخوای ناله هاتو برام بیاری؟؟
-مرجان...خونه ای؟؟؟
-الان که نه،
ولی تا دوساعت دیگه میرم خونه.
اون موقع بیا😉
-باشه.
کاری نداری؟؟
-فدای تو...
بای
تا یه سیگار بکشم، یکم قدم بزنم و یه دوش بگیرم،یه ساعت و نیم گذشت.
حاضر شدم و راه افتادم سمت خونه مرجان.
سر کوچشون بودم که دیدم داره میره سمت خونه.
یه بوق زدم تا متوجه شه پشت سرشم.
-عه،سلام...
چه به موقع رسیدی
-سلام، میخوای دیگه نریم خونه؟
سوار شو بریم پارکی،جایی...
-هرچند خسته ام اما هرچی تو بگی😉
سوار شد و رفتم سمت بوستان نهجالبلاغه 🌲🌳
خیلی این پارکو دوست داشتم،
کلی خاطره ازش داشتم...
دو تا بستنی گرفتیم و نشستیم رو نیمکت.
-خب؟
باز چته؟
نکنه این بار صدای به دخترو از گوشی عرشیا شنیدی؟😂
-خیلی مسخره ای مرجان...
منو نگا که اومدم با کی حرف بزنم!!!
-خب بابا قهر نکن...
میدونی که شوخی میکنم،چرا بهت برمیخوره؟؟
بگو عزیزم،چیشده؟
-مرجان...
من...
حالم خوب نشده...
حتی با وجود عرشیا هم زندگیم همونجوری مسخرست...
-خب؟
-ببین عرشیا فقط تونسته حواس منو از زندگیم پرت کنه،
وگرنه هیچ تغییری برام به وجود نیاورده...
-میخوای چی بگی؟؟
-فقط سعید میتونست زندگی منو قشنگ کنه💕
-سعیدم نمیتونست...
-چی؟کی گفته؟
من با سعید حالم خوب بود...😢
-یکم عقلتو به کار بنداز!
تو از اول همینجوری بودی!
سعیدم مثل عرشیا فقط حواستو پرت کرده بود!😒
مثل من که بهزاد،کامران،شهاب،ایمان،سروش و...همه شون فقط حواسمو از زندگی پرت میکنن....
-یعنی چی؟
-تو با سعید احساس خوشبختی میکردی؟
-خب آره!
-پس چرا دم به دقیقه کارت رپ گوش دادن و گریه های شبانه بود.
پس چرا گاهی با قرص خوابت میبرد؟؟
-خب بخاطر مشکلاتی که تو زندگیم دارم...
-بعد سعید چرا حالت بد شد؟
-همون مشکلات+تنهایی+خیانت دیدن
-خب الانم با وجود عرشیا همون دو تا چاله ی آخری برات پر شده!
اون چاه هنوز سر جاشه!!
-تو اینا رو از کجا میدونی؟؟
-چون منم تو همون لجن دست و پا میزنم!!
-پس چرا حالت همیشه خوبه؟😳
-نیست،فقط سعی میکنم بهش فکر نکنم.
از یادم میبرمش تا اذیتم نکنه!
ولی تو همش داری بهش فکر میکنی!😒
بخاطر همینم عذاب میکشی!
-خب آخه من نمیتونم مثل تو باشم!
من رو بی هدف بودن آزار میده!
-پس اینقدر آزار بکش تا دق کنی!
کدوم هدف؟؟
ما همه تو این دنیا تو لجن دست و پا میزنیم!
هیچکس خوشبخت نیست!
همه فقط اداشو درمیارن!
اینقدر تو مخ تو فرو کردن پیشرفت هدف ترقی،که باورت شده این دنیا جای رشده!!😏
اینجا هیچی نیست جز یه صحنه تئاتر و ما هم همه عروسک خیمه شب بازی!!
حرفای مرجان مثل پتک کوبیده میشد رو سرم!
حالم داشت بد میشد...
بلند شدم و مرجانو رسوندم خونش و خودمم رفتم خونه...
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@romaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
Mohammad-Reza-Oshrieh-Farshe-Ghermez--128.mp3
4.68M
🎵 #نماهنگ👌
❣یه نامه و پلاک و سربند،
مرهم دلتنگی ها میشه
❣تو کوچه ای که شد به نامت
میپیچه بوی گل همیشه
#محمدرضا_عشریه
#مادران_انتظار
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین
ما خير نديديم
از اين خانه تكانی
اےكاش كسے بود
كه دل را بتكاند
#شہدا اومدم یه دستی به
گوشہ گوشہ #دلم بکشین
دیگر اشک چشم هایم هم این #زنگارگناه را پاک نمےکند
خودتان بایدڪارے کنید
#شهیدجوادمحمدی
#شهیدموسی_جمشیدیان
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک