شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم پیکر مطهرش ۲۱ روز روی زمین گرم سوریه، زیر آفتاب افتاده بود و داشت ش
💔
#دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم
با هادی دورادور رفیق بودیم و سلام علیک داشتیم، یادش بخیر... حرم امیرالمومنین، نجف جلوی ایوان طلا نشسته بودیم که دیدمش. با یه لباس عربی بلند اومد تو حرم، صاف هم اومد پیش ما!🙃
با حاج حسن بودیم. حاجی ازش پرسید: هادی اینجا چه می کنی؟
گفت: اومدم درس بخونم کنار مولا.
پرسید: زبون بلدی؟
گفت: مولا هست!
پرسید: جات کجاست؟ چه کار می کنی؟
گفت: کنار مولام!
پرسید: غذا از کجا میاری، می خوری؟
گفت: مولا هست.
هر چی ازش پرسیدیم نگاه می کرد به سمت ضریح و با دست اشاره می کرد به ضریح و می گفت: #مولا هست...
تو دلم پیش خودم گفتم عجب آدمیه این هادی. همین طور پا شده اومده اینجا برا خودش!🤔
یه یه ساعتی با هم بودیم و بعد...
سال بعد با حاج حسن نشسته بودیم تو حیاط حرم مولا که دیدیم یه تابوت آوردن تو حرم و گفتن #ایرانیه.
عراقیا براش سنگ تموم گذاشتن. تموم حرم های عراق برده و طوافش داده بودن. آخر سر هم آورده بودند نجف! رفتیم جلو و دیدیم ای دل غافل! این که داش هادی خودمونه!😳
آره... شهید نظر می کنه به #وجه_الله. هر چی گفتیم، گفت #مولا. حالا هم کنار مولا، توی وادی السلام مولا خاکش کردند و یه پرچم ایران روی قبرش گذاشتند و یه پرچم عراق هم بالا سرش نصب کردند و نوشتند: شهید مدافع حرم، هادی ذوالفقاری
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
✍به روایتِ #شهید_حسن_عبدالله_زاده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےپیگردالهےدارد؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸
به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌