💔
شهید میرکریمی طلبهای نوجوان بود که زمان شهادت هنوز ۲۰ ساله هم نشده بود.
سید محسن عاشقانه زیارت ائمه اطهار را دوست داشته و هر وقت زمان پیدامیکرد، با سرعت به راه آهن میرفت و چند ساعت بعد در حرم امام رضا (ع) بود.
سید محسن، تک پسر خانواده، بسیار برای پدر عزیز کرده بود
در تک مهران، سیدمحسن به شهادت میرسد و پیکر او و جمعی شهدا در منطقه ماند و خانوادهاش از فرزندشان بی خبر بودند و بیتاب.
پدر شهید قصد میکند که خانواده را به مشهد ببرد برای زیارت تا غم مادر کم شود.
اما خبر ندارند که پیکر فرزندشان یافت شده و بعد از شناسایی قرار است به قلعه نو خرقان و نزد خانواده ارسال شود.
شهدا میآیند و خانواده میرکریمی به مشهد میرود. در تماس تلفنی به خانواده میرکریمی میگویند که پیکر همه شهدای مهران را آوردهاند بجز سیدمحسن
خانواده قبل از برگشت، به زیارت میروند همزمان با ورود به صحن حرم امام رضا (ع) از بلندگو اعلام میشود که شهید آوردهاند و قرار است در حرم مطهر طواف داده شوند
خانواده میرکریمی و اهل خانواده به صورت اتفاقی زیر تابوت یک پیکر را میگیرند و به در صحن با دیگر مردم حاضر حرکت میکنند و پدر در دل میگوید این شهید هم مثل فرزند من؛
وقتی تابوت را زمین میگذارند پدر نام شهید سید محسن میرکریمی را میبیند!
اما گمان میکنند تشابه اسم و فامیل است
در مسافرخانه از شاهرود با آنها تماس میگیرند که پیکر سید محسن اشتباهی به مشهد فرستاده شده شما که مشهد هستید پیکر را پیدا کرده و برگردید
#شهید_سیدمحسن_میرکریمی
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا
@shahiidsho
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"