eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_هفتاد_و_چهار - نظرت چی بود دربارش؟ دوست داشتی؟ کتاب را دوباره نگاه میکند
💔 میگم این همه نظر صادق هدایت و نیچه رو درباره زندگی خوندی، نظر خدا رو هم بخون! نترس تاول نمیزنی!😉 همراهم زنگ میخورد، یعنی حامد پایین بیمارستان آمده دنبالم؛ صورت لاغر و رنگ پریده اش را میبوسم: میبینمت هفته دیگه ان شالله. - خداحافظ. - یا علی عزیزم! می دانم، کتابی بهتر از قرآن پیدا نمیکنم که بدهم بخواند، باید حرف های خدا را هم بشنود، بعد درباره زندگی قضاوت کند! باید اجازه دهم خدا خودش به یکتا بگوید که دوستش دارد... امیدوارم از روی آیه «أقَرب من حَبل الوَرید» چندبار بخواند. پیام می آید: گفتی ادواردو خودشو پیدا کرد، مگه گم شده بود؟ از روی سوال چندبار میخوانم، چه سوال سختی! توضیحش در پیامک سخت است، مخصوصا اگر بخواهی کمتر از اعتبارات کم شود و مجبور باشی همه حرفها را در یک پیام جا دهی؛ یعنی حدود 70 حرف! جوابی که در ذهنم آمده را چند بار سبک و سنگین می کنم، بعد مینویسم: اولا سلام، دوما اون چیزایی که همه ادواردو رو باهاش‌ میشناختن، اصل‌ نبودن، مخلفات بودن؛ ادواردو بین این مخلفات، اصلشو پیدا کرد. نگاه که میکنم از یک پیام بیشتر شده، کمی فاصله ها را حذف میکنم، درست نمیشود،☹️ بیخیال! در ادامه مینویسم: به سوره حشر رسیدی؟ و ارسال میکنم، به ثانیه نرسیده جواب می آید: منظورتو از مخلفات نمی فهمم! نه هنوز نرسیدم... این که رمان نیست تندتند بخونمش... تازه رسیدم به نساء. چطور؟ نه، دیگر نمیشود پیامکی حرف بزنیم، پیام میدهم: اینا از حیطه پیامک خارجه! مینویسد: همین الان میشه بزنگم؟ اگه کار نداری! - خواهش میکنم! هنوز پیام نرسیده که زنگ میزند، سلام کرده و نکرده میگوید: منظورت‌ از مخلفات چیه؟ حرف را در ذهنم ورز میدهم: ببینم، خود تو چیه؟ کجاست؟ - امممم.... خودم... نمیدونم... قلبم... قلب توئه! اونی که قلب مالشه، اون کجاست؟ - نه اون که... - چه میدونم... بدنم! - نه نشد! اون که بدن توئه! خودت! خود خودت! - فکر م! - اونم فکر توئه نه‌ خودت! تو کی‌هستی؟ دارد... ✍به قلم فاطمہ شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_هفتاد_و_پنج میگم این همه نظرصادق هدایت و نیچه رو درباره زندگی خوندی، ن
💔 کمی خسته شده که صدایش را بالاتر میبرد: من خودمم! من منم! من حرف میزنم، فکر میکنم، راه میرم! من منم! به جایی که میخواستم رسیدم؛💪 از اینجا به بعد را باید بیشتر دقت کنم: آفرین. پس تو نه لباسی، نه غذایی، نه پولی، نه بدنی... تو خودتی! ادواردو همین خودش رو پیدا کرد... کسی که خودشو پیدا کنه خداشو هم پیدا میکنه! سوره حشر فرموده هرکی خودشو فراموش کنه خدا رو هم یادش میره! ادواردو خودشو فراموش نکرد، فهمید حقیقت غیر از اون ثروت افسانه ای و عشق و حاله! همین! صدای نفس هایش را میشنوم؛ شاید کمی سنگین بوده برایش، بعد از تاخیری چند ثانیه ای میگوید: پس چطور بفهمم کی ام؟ - ببین خدا چطور معرفیت کرده؟ مطمئن باش همونی. خدا هم گفته انسان چیه، هم دستورالعمل شو داده. باز هم جواب نمیدهد. میگویم: میدونی... گاهی انقدر این مخلفات روی خود ما ر و می پوشونه که باید یکی بیاد کنارشون بزنه تا خودمون پیدا شیم؛ قرآن کارش همینه! - دقیقتر بگو! - وقتی قرآن میگه: زندگی دنیا بازیچه ست، بعد یه جای دیگه میگه ما آدمو برای بازیچه نیافریدیم، این یعنی چی؟ یعنی دلیل اینکه خودمونو گم میکنیم اینه که مشغول بازی میشیم! - منظورت اینه که دنیا بازیه؟ - زینتای دنیا بازیه؛ ولی دنیا جای امتحانه؛ اینکه ببینن تو سرت به بازی گرم میشه یا حواست به حساب و کتابت هست؟ - آخه کجاش بازیه؟ اینکه آدم یه زندگی مرفه داشته باشه، مسافرتای باحال بره، خوشگل باشه، مشهور باشه... اینا به نظر من جدی اند! ولی اینکه آدم دلشو به اعتقاداتش خوش کنه یکم بچه‌گانه ست، این عقاید برای کسی نون و آب نمیشه! شاید یکم آدمو آروم کنه ولی زندگی نمیشه! حرفم را کمی مزمزه میکنم و جواب میدهم: بازی یعنی چی؟ ویژگی بازی چیه؟ - امممم... مثلا جدی نیست... تموم میشه و وقتی تموم شد تاثیری برای آدم نداره. -آفرین... حالا فرض کن یه بازیگر یا خواننده معروف و خوش قیافه‌ای...خونه و زندگی لوکسم داری... همه چیزایی که گفتی... تهش چی میشه؟ - خب خوش میگذرونم دیگه! - بعدش؟ - بعدی نداره! عشق و حاله! لابد میخوای نتیجه بگیری که بعدش میمیرن و تموم؟ - مال‌ و اموالشون‌ که‌ خیلی‌ جدی‌ بود،نمی تونن با خودشون ببرن! میمونه دست وارثشون؛ تیپ و قیافه شونم به دو روز نکشیده میپوسه، بو میگیره و حال همه ازشون بهم میخوره! شهرت شونم که اون دنیا به کار نمیاد! دیدی... مثل بازی! تموم شد و به هیچ دردی نخورد! آه میکشد . بعد از چند ثانیه میگوید: یعنی میگی اینا مخلفاتن؟ - اوهوم. اما عقاید و اعمال آدم، چیزایین که به روح گره میخورن، و تنها چیزایی که میمونن برات؛ حالا به نظرت کدومش بازیه؟ میخواهم بحث را جمع کنم؛ تا همینجا هم کافیست، او هم خسته شده، یادم باشد بعداً برایش از مولایش بگویم... دارد... ✍به قلم فاطمہ شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود :)♥️ . 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (٩۴)قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِ
✨﷽✨ (٩۵) وَ لَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمينَ  ولى آنها هرگز به سبب آنچه از پيش فرستاده اند، آرزوى مرگ نكنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است. ✅نکته ها: نترسيدن از مرگ، نشانه ى صدق ويقين است. وقتى مرگ از راه مى رسد شوخى ها، تعارفات و خيالات مى گريزند، تنها انسان مى ماند و اعمال او. در لحظه ى مرگ، انسان باور مى كند كه متاع دنيا كم است و آخرت بهتر و باقى است. انسان اگر به مرتبه يقين برسد، هرچه به مرگ نزديك تر مى شود، احساس قرب و وصول به لقا و ديدار الهى مى كند. به همين دليل حضرت على عليه السلام وقتى ضربه ى شمشير را بر فرق خود احساس كرد فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم. امام حسين عليه السلام در كربلا هر چه به ظهر عاشورا و زمان شهادت نزديك مى شد، صورتش برافروخته و شكوفاتر مى گرديد، و وقتى در شب آخر از يارانش پرسيدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جملاتى را در جواب عرضه داشتند كه نشان دهنده ى يقين آنان به حقّانيّت راهشان بود، آنها مرگ را شيرين مى دانستند و حتّى برخى از آنان در همان شب آخر با يكديگر مزاح مى كردند. 🔊پیام ها: - ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهاى خود ماست. «بما قدّمت ايديهم» - مدّعيان دروغگو و متوقّعان نابجا، ظالمند. «واللَّه عليم بالظالمين» - خودتان مى دانيد كه چه كرده ايد، خداوند نيز كه از آنها با خبر است، پس اين همه ادّعا براى چه؟! «واللَّه عليم بالظالمين» (تفسیر نور) ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 یه تعریف متفاوت از °شهادتـ♡ــ°: آنگونه بمیرے ڪہ دنیا مدیونت شود :)) ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 آن روز عصر دلگیر پنجشنبه 22 مهر 1361 که مصطفی کاظم زاده در بغلم خندید و رفت، تا صبح سوختم. نگذاش
💔 یکی می رود مثل بعد از کلی التماس پایش به جبهه باز می شود اما هنوز تیری به سوی دشمن پرتاب نکرده را در آغوش می کشد یکی هم می ماند مثل و تا امروز می سوزد.... خاطرات مصطفی، نشان می دهد چطور قبل از شهادت، شویم... کتاب را بخوانید👌 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ای صبا، گر بگذری در کوی او نزد او ما را جزین پیغام نیست کای دلارامی که جان ما تویی بی‌تو ما را یک‌نفس آرام نیست ... 💕 @aah3noghte💕
💔 " لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ " از ناامیدی در هرجایی می شود به خدا پناه برد، حتی از تاریکیِ شکم نهنگ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 صبج سلام! امابعد روزتون بخیر ... 💕 @aah3noghte💕
💔 •• ‏از حال ما اگر پرسیده باشی، " سر می‌رویم ازدلتنگے ‌‌ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 صبج سلام! امابعد روزتون بخیر #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
خداییش صبحونه های خیلی خوبی براتون میارم. شما فقط بندگی خداجانم رو بکنید،غذاتون با ما❤️😍