eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد.... دعای فرج با صدای علی فانی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خالقم قلــب مرا وقف شما ڪرده و من خانه وقفی خود از همه پس میگیرم تا سـلامت نڪنم زندگیم تعطیل ست باسلامی به شما اذنِ نفــس میگیرم 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 همسرش تعریف مےکرد: روز پاسدار بود. آمد دستم را گرفت و يک سکه تمام گذاشت کف دستم و گفت: "اينو ام
💔 شیمیایی اش که وخیم شد و عود کرد دیگر خاراندن به تنهایی جوابگوی خارش شدید پوستش نبود توی حیاط خانه، شلنگ آب را میگرفت روی سرش تا کمی التهاب پوستش کم شود.... ثواب اعمال امروزمان هدیه به تمام ، که ذره ذره و بی صدا سوختند متن؛ برگرفته از کتاب هزاراز بیست زندگینامه به روایت همسرش ... 💞 @aah3noghte💞
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 🎥 🌹 ☀️من می‌دونم کی شهید می‌شم... 🔹مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_37 زبانش بند آمده بود، دو تا کف دستش را بالا اورد و
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 -الو منزل آقای مشتاقی فرد! از بیمارستان تماس می گیرم ، مبیناخانوم اونجا هستن؟😊 -بیمارستان ؟!😳چه خبر شده؟😰 مادر تلفن را گرفت، اما صدای گریه او جملاتش را نامفهوم کرده بود، انقدر گریه کرد تا گوشی از دستش افتاد😭😭😭😭 خانواده سراسیمه وارد بیمارستان شدند ، مادر با شنیدن صدای آن ها به سرعت به طرف شان رفت 🏃🏃🏃 گریه امانش را بریده بود توان حرف زدن نداشت، در همان حال سراغ مبینا را گرفت.😭 مبینا پایین بود، منتظر آسانسور نماند، پله ها رو یکی دو تا پایین می رفت، 😭🏃 انتظار دختر هفت ساله ای پاهایش را آویزان کرده بود   آهسته به طرف دخترک رفت . دست های لرزانش را روی شانه ی او گذاشت، دخترک ترسید😰 با دیدن صورت چروکیده و خیس مادر و چشم های خسته و خون الود او بغض کودکانه ای که سه روز در گلویش مانده بود ترکید😭😭😭 مادر روی زمین نشست و هر دو برای دقایقی در اغوش هم ارام گرفتند،  مادر اشک می ریخت، مبینا گریه می کرد😭😭😭 کم کم ارام گرفتند😞😔 ادامه دارد.... -مژده بدین! مژده بدین! 😍😍 اِ !😥 خانومی که اینجا بودن کجا رفتن😕 -‌با کی کار دارین خانم پرستار؟😟 -مادر این اقا!خانوم خلیلی☺😍 -رفتن نماز خونه چیزی شده؟ خیر ان شاءالله😀 -اقا زادشون به هوش اومدن😍😍😍 صدای افتادن لیوان فلزی کف راهرو سکوت را در فضا بخش حاکم کرد انگار برای لحظه ای تمام صحنه ها یک قاب عکس شده بود و هیچکس هیچ حرکتی نداشت😟😧 زانوهای مادر در حالی که می لرزید کم کم تا و محکم روی زمین کوبیده شد😔😭 دو تا پرستار به طرف او دویدند و زیر بغلش هایش را گرفتن😔😔 سیاهی چادر مادر چشم علی را خیره کرد👀 اما نگاهش آشنا نبود😭 مادر کشان کشان به طرف تخت رفت چند جفت چشم ، تماشاچی این صحنه ها شده بودند هر کدام یکجور: حیران، نگران اشک بار بهت زده و... ادامه دارد.... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر: انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5cb5a8ed4d6149ee998d9b5d_2240203938388641662.mp3
20.49M
💔 سختہ بہ واللہ ڪلے رفیق داشٺہ باشے... ولـے یارٺـــــــ نبـاشند...... 🎤ڪربلایے سیدرضا نـریمانے🎤 🌹 🌹 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 وقتی صدای اذان رو شنیدی شتاب کن بیاد داشته باش مردان دلیر سرزمینم زیر رگبار گلوله و تانک نماز اول وقتشان ترک نمیشد ... 💕 @aah3noghte💕
💔 در روزِ نهم از عطشِ یــــار بخوانید "ای اهلِ حرم، میر و علمدار" بخوانید ... 💞 @aah3noghte💞
4_5868352866091010028.mp3
6.47M
💔 ۹ یا کریم الصَّفح ✨ همان خدایی است که چنان پاک میکند سیاهی‌هایت را؛ تا هیچ اثری از آن باقی نماند! ... 💕 @aah3noghte💕