eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #فرمانده_و_دختر_خبرنگار ✨قسمت۹ داستان پرواز🕊 #روز_تاسوعا، در منطقه گيلانغرب، مقرر شد تا اصغر
💔 ✨ قسمت ۱۰ مریم! خودت را برای جمعه آماده کن! در همان عمليات، تير مستقيم دشمن به سر اصغر اصابت مي‌كند و مجروح مي‌شود. يكي از همرزمانش به نام آزاد او را مي‌آورد اسلام‌آباد و همانجا تحت عمل جراحي قرار مي‌گيرد. در بیمارستان همسرش پرستار او می شود؛ نيمه شب احساس كردم فضاي اتاق را نمي‌توانم تحمل كنم. ديگر تاب و تحمل نداشتم. نفسم بالا نمي‌آمد. چشمم به اصغر افتاد. لحظه‌اي از او غافل شده بودم. شايد خوابم برده بود. نگاه كردم ديدم اصغر نفس نمي‌كشد. دويدم بيرون و پرستار و دكتر را صدا زدم. اصغر دچار ايست قلبي شده بود... . . . چشم‌ها و دست‌هاي اصغر را بستم. با باند سفيد. نگذاشتم پرستارها يا بچه‌ها به او دست بزنند. موقع شستن اصغر، پيشاني و سر و صورتش را خودم شستم. وقتي او را در كفن پوشاندند، روي كفن آياتي از قرآن را نوشتم. تا غروب بالاي سر اصغر ماندم. گريه كردم و قرآن خواندم. وقتي چشمم به خورشيد افتاد، داشت از نظر محو مي‌شد. ياد خوابي افتادم كه مدتي قبل ديده بودم. در آن خواب امام‌خميني(ره) را ديدم، داخل يك مسجد در شيراز. مرا به اسم صدا زد و گفت: "مريم! برو خودتو واسه جمعه آماده كن". نپرسيدم كدام جمعه.🤔 وقتي امام داشت عبور مي‌كرد، ديدم غروب است؛ مثل همان غروبي كه بر بالاي قبر اصغر نشسته بودم... . و اما فرازی از شهید اصغر وصالی: بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب اصغر وصالی، سرباز الله برای جنگ با کفار عازم غرب می گردم... خواهشمندم امام را تنها نگذارید و یک سوم آنچه از مال دنیا دارم برای نماز و روزه ی من که قضا شده است،خرج کنید. امام را حتما یاری کنید، انقلاب را تنها نگذارید. پایان. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب در دنیا کسانی هستند که ندارےشان اما همین که سایه شان بالای سر تو و زندگےات هست، به
💔 💢فروش ویژه و جشن امضای اینترنتی کتاب . به قلم توانای بهزاد دانشگر✍🏻 📚خالق کتاب های پادشاهان پیاده,نفس,ادواردو,تولد در لسانجلس و... کتاب را با امضای نویسنده، همسر شهید و دختر شهید به یادگار داشته باشید. 📫ارسال به تمام نقاط کشور با امضا و دستخط نویسنده+۲۰درصد تخفیف ویژه+عکس شهدا+نشانه کتاب(چوب الف) آخرین مهلت ثبت سفارش:10 خرداد99 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 . نحوه تهیه: . 🌏 اینترنتی: Nashreshahidkazemi.ir 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی(پیامک نام کتاب به سامانه زیر) 3000141441 📥خرید از اپلیکیشن: https://cafebazaar.ir/app/ir.nashreshahidkazemi 🏢خرید حضوری قم،خیابان معلم،مجتمع ناشران،طبقه اول،واحد 131 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 زیرِ ایوانِ طلا، روحِ مرا دادی جلا تا تو را بر مادرت دادم قسم! یادش بخیر... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سیدجاسم انسانی متواضع و خنده‌رو بود، ایشان خیلی روی اعتقاداتش حساسیت داشت، خیلی هم اجتماعی بود همیشه کارگشای دوستان بود و در عوض از آنها می‌خواست که برای شهادتش دعا کنند. تقریباً همه هم‌دوره‌ای‌هایش در زمان جنگ شهید شده بودند و ایشان از قافله شهدا جا مانده بود بغض دوستان شهیدش را داشت. شجاعت و بی‌باکی‌اش مثال زدنی بود شهرتش ضدگلوله بود، پاک و دوست داشتنی بود، سید جاسم پسرعموی دو شهید بود، شهید ناصر و شهید فرج. هر سه با هم در قرارگاه سری نصرت سمت اطلاعاتی و عملیاتی بالایی داشتند. بنیانگذار اطلاعات برون‌مرزی بودند آنها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد پادگان‌ها و مقرهای نظامی عراق می‌شدند و بعد از کسب اطلاعات دقیق و جامع بر می‌گشتند. سید جاسم همه زیرو بم منطقه عملیاتی جنوب را مثل کف دست می‌شناخت شهید ناصر، شهید فرج و شهید جاسم در عملیات فتح فاو نقش کلیدی و اساسی‌ای ایفا کردند. سید ناصر در جنگ یک اسطوره بود، هر سه چون برادر بودند که بارها در زمان جنگ تحمیلی برای زیارت به نجف وکربلا رفته بودند و تا عمق خاک عراق پیشروی داشتند، سید ناصر در خیبر و سید فرج در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. راوی: همرزم شهید پ ن: شهیدی که به پاس مشاوره وی در آزادسازیِ شهر دجیل لقب "سبع الدجیل" شیرمرد دجیل را به خود اختصاص داد . ولادت: ۱۳٤٦ حمیدیه، خوزستان شهادت: ۱۳۹٤ سامرا، عراق رزمنده دیروز مدافع امروز ... 💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
همه با هم میخوانیم فرازی از دعای سفارش شده توسط امام خامنه ای: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ‏ وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ‏ اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی‏ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِمَامُ بِهِ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ‏ وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ وَ لاَ تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ وَ أَعِزَّنِی وَ لاَ تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لاَ تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ‏ وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلاَقِ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ نشر دهید
💔 بابا گفت می خواهد برود سوریه. گفتم: "من نمی گذارم بروی"☝️ گفت: "چه جوری؟" گفتم : "من و مامان می ایستیم جلوی در راهت را می بندیم" بابا گفت: "شما مگه حضرت رقیه را دوست نداری؟" گفتم چرا بابا گفت: "اگر من نروم سوریه بجنگم، دشمن های حضرت رقیه، حرَمش را خراب می کنند. دخترکوچولوهای سوریه ای را که قد تو هستند، اذیت می کنند... یادت هست آمده بودی سوریه با بچه ها بازی کردی؟ رفتیم حرم... یادم بود... من فکر می کردم می رویم جنگ. مامان گفت: "می رویم زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه. می رویم بابا را ببینیم." . از هواپیما که پیاده می شدیم، بابا را دیدم. بابا برایمان دست تکان داد. بین همه مردها، قدبلندتر بود... بابا بغلم کرد. برایم یک عروسک خیلی خیلی خوشگل خریده بود؛ خیلی خوشگل. هنوز هم دارمش. بعد رفتیم زیارت، رفتیم بازار و هر اسباب بازی را می دیدم و می گفتم قشنگ است، بابا برایم می خرید... . . خیلی خوش گذشت آن روزها . ــــــــــــــــــــ راوی: دختر قطعه ای از کتاب ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خدایا، در دل من ترسی مینداز که از رحمت تو ناامید شوم!
💔 گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش میکرد . بچه ها هم با او شوخی میکردند : اخوی دیر اومدی . برادر میخوای بکُشیمون از گُشنگی؟ عزیز جان ! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بنده ی خدا پایین . کارش که تمام شد . گونی را که زمین گذاشت همه شناختنش . او کسی نبود جز محمود کاوه ، فرمانده ی لشکر . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فراوان دارد از این جان نثاران حضرت ارباب...! ... 💞 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تو #قــسـمـت_هــشــتـــم (مـ
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (حــلـقــہ)💍 نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ... به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند ... بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... . یهو چشمش افتاد به من ... مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد ... داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ... تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ 😍... . ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... . خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... . اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جبعه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... . جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... . شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... امیرحسین کلی پول براش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو ... ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد.. استفاده در کانال دیگران ممنوع کپی ممنوع ⛔️⛔️ بعد تمام شدن پارت ها استفاده در کانالها آزاد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 + بنده‌ی من! - جانم؟! وَ عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ من یه چیزاییُ می‌دونم... که تو نمی‌دونی! ممکنه تو از یه چیزی بَدِت بیاد... در حالی که توُ همون چیز... برا تو خیری باشه! و یا ممکنه از چیزی خوشِت بیاد... در حالی که برات خوب نیست! پس! به من اعتماد کن؛ پشیمون نمی‌شی! [بقره - ۲۱۶] 😍 ❤️ ... 💕 @aah3noghte💕
جالبه برام که اینقدر سخته براتون منبع رو مشخص کنین بعد ایراد میگیرید به امثال روحانی که مدرکشون کپی پیسته😂😂😂
💔 ✅حاج قاسـم هـیچگاہ از سختی‌هـاے عراق و سـوریہ سـخـن نمی‌گفت و در پاسخ بہ هـر سـؤالے در ایـن خصوص، می‌گفت هـمہ چیز خوب اسـت؛ هـمہ چیز خوب اسـت. ✍حاجی(سـردار سـلیمانی) بـسـیار زیرڪ وباهـوش بود. یڪ وقت در یڪ جلـسـہ خصوصی، فردے بہ ایشان اظهـار ارادت و نزدیڪے ڪرد و اظهـار میداشت ڪہ شما دارید ایـن هـمہ زحمت می‌ڪشید اما قدر شما را نمی‌دانند و فلان و چنان.اما حاج قاسـم گفت: «شما چرا ناراحتید؟ مـن یڪ سـربازم، نهـایتش می‌گویند برو جاے دیگرے نگهـبانے بدہ و مـن هـم می‌گویم چشم. اینڪہ ناراحتے ندارد.» 📚رۅایت دۅستانـه‌ی یڪ همراه قدیمـے از سردار دلها ... 💕 @aah3noghte💕
💔 "مسلم" دل بہ حسین داد و عزم کوفہ‌ی بی وفا نمود ... ما نیز باید همچون دلدادگان حسیـن، دل از ڪف داده و راهـی دشت بلا شویم... که در این وادی، بی‌دلی ، شرط عاشقی‌ست ... پس اگر مجنون حسینی، تا هنگامه قیام فرزندش مطیع نائبش باش مسلم زمانه ات را بشناس!! ❤️ 💔 ۵شوال سالروز ورود جناب مسلم‌بن‌عقیل به‌ ڪوفھ..؛ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 میگفت: ، فقط در جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است. دخترها هم شهید میشن! میگی نه.... توی گلستان شهدای اصفهان مزار دختر شهیدےست که توسط به شهادت رسید نکته شو گرفتی؟ یعنی خطر وجود زینب برای جبهه آنقدر زیاد بود که تصمیم گرفتند شهیدش کنن حالا وجود ما چقدر به نفع جبهه اسلامه؟ چقدر وجودمون پایه و اساس و هیمنهء کفر رو متزلزل میکنه؟!!!!! وای بر ما اگر وجودمان برای اسلام ثمری نداشت و حتی گاهی اوقات هم، به دشمنان هم کمک کرده باشد... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 یکبار دگر رضا پناهم داده در بارگهش اذن نگاهم داده از لطف کریمانه او ممنونم در خانه خود دوباره راهم داده🥀🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
همه با هم میخوانیم فرازی از دعای سفارش شده توسط امام خامنه ای: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاَ تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلاَّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه مرا در نظر مردم به درجتى فرا مى‏برى به همان قدر در نفس خود خوارم گردان‏ وَ لاَ تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلاَّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا و هر گاه مرا به عزتى آشکار مى‏ نوازى به همان قدر در نفس خود ذلیل گردان. نشر دهید
💔 اولین دروغ در اولین روز مجلس! ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فاطمه که به دنیا آمد، پروانه وار به دورش مےچرخید و مےگفت: "خدا درهای بهشت را به رویم باز کرده، یک دختر بهم داده که بهتر از صد تا پسر است." فاطمه، همه چیز جواد بود بعضی وقت ها به این فکر می کنم که چطور از فاطمه دل کَند و به سوریه رفت... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 💞 ‎من تو رو رها نکردم . . . ‎وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ‎به همین شب قسم ؛ ‎همین شبی که پر شده از دلتنگی ها ‎و فکر و خیال ، خدا تو را رهــا نکرده ... ‎+ هنوز یکی هست که همیشه ‎حواسش بهت هست ! ‎ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 خدا ڪند ڪہ ڪسے حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش ڪسے رها نشود خدا ڪند ڪہ نیفتد ڪسی ز چشم نگار بہ نزد یار چو ما پسٺ و بے بها نشود جواب نالہ ے ما را نمےدهد "دلبر" خدا ڪند ڪہ ڪسے تحبس الدعا نشود العجل آقا بحق مادرت زهرا....💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نمی دانم چند جمعه دیگر باید بیاید و برود تا این روزهای غم آلودِ فراقتان، یادمان برود... چند جمعه دیگر بگذرد تا داغی که بر دلمان نشسته، از چشم هایمان سرازیر نشود... از همان روزهای کوچه و در و آتش و مادر ما یتیمان فاطمه فهمیده ایم که قصه گریه هایمان را فقط اشک، مرهم است و هزار باره ندبه کردیم و برای این اشک ها یاری کننده طلبیدیم... "هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ" آيا كمك كننده اي هست، كه فرياد و گريه را در كنارش طولاني كنم؟ آيا بي تابي هست كه او را در بي تابي اش، هنگامي كه خلوت كند ياري رسانم؟... من می دانم که این ، خنک نمی شود... من می دانم که این ، خشک نمی شود... من می دانم که جز با به فرمان و فتح قدس عزیز این دل، نباید آرام بگیرد... ِ جانم نه التیام میخواهم برای جگر پاره پاره از داغت و نه خنکی برای شراره چشمانم... فقط از شما اذن نگاه مےطلبیم که کویر خشک قلب هایمان ببارد و سیلی مهیب شود و دودمان استکبار را با خود درنوردد نگاهمان کن سردارِ جان 💔 ... 💞 @aah3noghte💞