💔
#بسم_الله
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور🦋
سوره بقره، آیه۲۵۵
#با_من_بخوان.
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دماذانی
اذان دعوتنامه خداست!
نهایت بی ادبی اينه که؛
روزی چند بار، دعوت نامه خدا رو نشنیده بگیریم!
تمرین کنیم؛
صدای خدا رو، لابلاي کلمات اذان بشنویم.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی :
خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام ، خامنهای عزیز قرار دادی 🤲
❤️ #امام_خامنه_ای (حَفِظَهُ الله)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی :
خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام ، خامنهای عزیز قرار دادی 🤲
❤️ #امام_خامنه_ای (حَفِظَهُ الله)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
دلیرانشڪنڪہاگرشڪستہشدقابل
التیامنیست،چنانچہاگرظرفسنگینی
شڪست،بالحیماصلاحنمیشود...!
#علامهحسنزادهآملی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
میگفت:
وقتیعاشق امام زمانعجلالله
میشیدیگههیچگناھیبھتحالنمیده
خیلــۍراستــ میگفت:)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
ما مامورانِ انقــلآب اســلامی هستیم؛
نه مـسئــــولیــنِ انـقـِـــــــــلآب..!
مسئولیت گرفتنی است و تمام شدنی،
اما ماموریت تکلـیفی است و دائمی...
[-حاجحسینیکتا-]
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
هرگاهکہنمازتقضاشدونخواندۍ
دراینفڪرنباشکہوقتنمازخواندن
نیافتۍ.بلڪهفڪرڪنچہگناهیرامرتڪب
شدۍکہخداوندنخواستدرمقابلشبایستۍ!
نمازراسبڪنشماریم!(:
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
میگهڪنڪوردارم
نمیرسمنمازو...بخونم!
ببینم
میرسیناهاربخوری؟شامبخوری؟چتڪنی؟فیلمببینی؟!!!
چراوقتعبادتڪهمیشه
فازصرفهجوییدروقتمیگیریم؟!!
روزقیامت...
نمیگنتڪرقمیبودییانه
میگن
نمازتڪو؟!!!!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
💢شهید مهدی باکری گفتند: بروید دعا کنید شهید بشید...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
- 🔗💔🌻 '
هیچوقت آرزو نکن جاۍِ کسے باشۍ!
تلـاش کن روزۍ برسه که دیگران؛
تلـاش کُنن جاۍِ تو باشن!(:🌼
✨↵#انگیزشی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
˹➺💞@aah3noghte💞˼
💔
وقتی حالشان را پرسیدیم، زیر لب گفتند:
"سرِ خُم مے سلامت
شکند اگر سبویی"
و خوشحال بودند که امام خمینی سالم هستند
6تير1360
سالروزنصرت الهی درترورنافرجام امام خامنه ای درمسجدابوذر بدست منافقین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت270 سوالش را بی
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت271 کمیل بالای سرم میایستد و دستش را به سمتم دراز میکند: بیا عباس! بیا! دیگه تموم شد، دستت رو بده به من!🥀 مطهره میرسد مقابلم و زانو میزند. فقط نگاه میکند. میخواهم صدایش بزنم؛ اما بجای کلمه، خون از دهانم میریزد. کمیل راهنماییام میکند: بگو یا حسین! دستم را میگذارم روی سینهام. دارم میافتم داخل جوی آب؛ مطهره شانههایم را میگیرد. کمیل میگوید: دیگه تموم شد. فقط بگو #یا_حسین. لبهایم را به ذکر یا حسین میچرخانم؛ اما صدایی از دهانم خارج نمیشود. خستهام؛ خیلی خسته. به مطهره نگاه میکنم. مطهره یک لبخندِ آمیخته با نگرانی میزند و پلک بر هم میگذارد: الان تموم میشه. یکم دیگه مونده. نترس، تو از مایی... -دارند یک به یک و جدا میبرندمان، شکر خدا به کرب و بلا میبرندمان... ما نذر کردهایم که قربانیات شویم، دارند یک به یک به منا میبرندمان... آرام میشوم. هیچوقت در عمرم اینطور آرام نبودهام. لبخند میزنم و لبهایم را تکان میدهم: #السلامعلیکیااباعبدالله... ‼️ یازدهم: حدیث دیگران... " #مسعود" ماشینِ درب و داغانش، از میان صف ماشینهایی که در پارکینگ هستند، نگاهم میکند. انگار او هم دارد از من میپرسد عباس کجاست؟ اصلا انگار این چند روزه، همه دنیا از من همین سوال را میپرسند؛ و من جوابی ندارم برایشان.😔 چراغها و شیشههای ماشین خرد شده و بدنهاش جا به جا تو رفته. انگار سالهاست کسی سراغش نیامده و فراموش شده. شاید اصلا باید فراموش بشود... من هم نمیدانم چرا آمدم اینجا. آمدهام ماشین را از پارکینگ تحویل بگیرم که چه بشود؟ نمیدانم. یک عروسک روی صندلی عقب نشسته است؛ یک گربه با پیراهن صورتی. یکی مثل همان که عکسش روی در اتاق دخترم بود. حتما آن را خریده برای آن دخترک سوری؛ #سلما. الان عروسک نشسته روی صندلی عقب و من را نگاه میکند، او هم دارد میپرسد عباس کجاست؟ دارد میپرسد کِی عباس میآید که من را ببرد با سلما بازی کنیم؟ از شیشه شکسته عقب، دست دراز میکنم به سمت عروسک. خردهشیشهها ریخته روی بدن مخملیاش. برش میدارم و میتکانمش. طلبکارانه نگاهم میکند و سوالش را تکرار: عباس کجاست؟ حتی اگر ناعمه را پیدا نمیکرد هم خیلی وقت بود که حکم قتلش امضا شده بود؛ خودش هم میدانست. شاید حتی میدانست چطور قرار است بکشندش. هرچه هست، من مطمئن شدم آن شب اگر عباس را تنها گیر بیاورند، ترورش حتمی ست. برای همین به کمیل گفتم پشت سرش برود و حواسش باشد به عباس. وقتی دیدم یکنفر از دل جمعیت، کمیل را زد و زمینگیر کرد، مطمئن شدم امشب میخواهند تیر خلاص بزنند به عباس. کمیل زخمی را سپردم به خدا و دنبالش رفتم؛ دنبال آن نامردی که کمیل را زد تا پشت عباس کامل خالی بشود. توی تاریکی نمیدیدمش. وقتی رفت داخل کوچههای باریک و خواست سوار یک ماشین بشود، دیدمش. خود نامردش بود. جواد. جواد قرار بود ت.م احسان باشد، ولی شرط میبندم با خود احسان هماهنگ بود برای گزارش دادن به عباس. برای همین بود که به عباس آدرس غلط داد و گفت میدان فردوسی. عباس اما از او زرنگتر بود. موقعیت احسان را فهمید و رسید به ناعمه. توی آن ماشین لعنتی، همان که جواد سوارش شده بود، یک آدم نامرد دیگر را هم دیدم که همه بدبختیها زیر سر او بود؛ ربیعی.😒 مردک بیشرف، خودش آمده بود کف میدان که مطمئن شود خوشخدمتیاش را کامل انجام داده. من خواستم دور از چشم ربیعی بروم دنبال جواد؛ اما گمش کردم. اگر ربیعیِ لعنتی با آن دوتا بادیگاردِ بیشاخ و دمش آنجا نبودند، من همان وقت کار جواد را تمام میکردم. ربیعیِ بیشرف دستور داده بود روی موج بیسیم عباس اختلال ایجاد کنند؛ شاید چون حدس میزد ما، من و محسن، فهمیدهایم عباس در خطر است و ممکن است به او هشدار بدهیم. همین هم شد که هرچه داد زدیم و گفتیم از بچههای بسیج جدا نشود، نشنید. تا با بسیجیها بود نمیرفتند سراغش. تنها که شد زدندش. جوادِ پستفطرت از پشت زدش. کاش زودتر فهمیده بودم ربیعی دارد کارد تیز میکند برای قربانی کردن عباس. حتما باید یک عباس هزینه میدادیم تا موش کثیفی مثل ربیعی و دار و دستهاش را گیر بیندازیم. با ظرافتی که از خودم سراغ نداشتهام، خردهشیشهها را از لباس و بدن عروسک برمیدارم. یک خردهشیشه، پوستم را میخراشد و میسوزاند. خون کمرنگی از میان پوستم میزند بیرون. انگشت به دهان میگیرم که خونش بند بیاید. بیخیال گرفتن ماشین از پارکینگ میشوم. عروسک به دست، راه میافتم به سمت آسایشگاه سلما. میترسم.... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 @istadegi
💔
آنکه فهمید چه لباسی به تن کرده!
برای یکی از بچهها توی دوره تربیت پاسداری نوشته بود: سلام برادر!
خیلی از بچهها قدر این شب و روزها را نمیدانند و نمیدانند که این چه نعمتی است که نصیبشان شده و به تبع از آن استفاده مطلوب نمیبرند.
ان شاءالله که شما برادر بزرگوار کسی باشی که در نزدیک کردن ظهور امام زمان(عج) نقش داشته باشی. جزو کسانی باشی که آقا روی شما حساب کشیده. کسی باشی که واقعا منتظر آقاست...
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#شهید_مدافع_حرم
سالروزولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
هروقتبیکـارشدۍیہتسبیحبگیردستتوبگو:
اللھمعجللولیڪالفرج!"🌿
همدلخودتآروممیگیرھ...
همدلآقاکہیکےدارهبراۍظھورشدعامیکنھ!(꧇♥️
🖇¦↫#امام_زمان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 سـلام اۍ دلیݪ قرار دل بـے قرارم!◠◠ حُبُّ المـہـدی هُویَّتُنا... #سه_شنبه_های_جمکرانی #اللهم_صل
💔
خرم آن چشمي که هر روزش
نظر بر روي تست
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#بسم_الله
{وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ}
میخوای از خدا عذرخواهی کنی؟
قبل اذان صبح بیا!
#با_من_بخوان.
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
آیتاللهمجتھدی:
اگر دیدی نمازتان به شما لذت نمےدهد
قبل از تکبیر و شروع نماز بگویید :
صلےاللهعلیكیااباعبداللهالحسین"؏"♥️'
آن نماز دیگر عالے میشود!(:✨
『#نماز ¦ #امام_حسین 🔗🍃』
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞@aah3noghte💞
💔
#شهید_سیدمحمد_حسینی_بهشتی
جامعه ای که در آن گروهی سیر و گروهی گرسنه باشند جامعه اسلامی نیست
سالروزشهادت🥀
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
یاد باد...
روزگاری مردی در این خاڪ مےزیست که تشنه #خدمتــــ بود
مےگفت:
"* هر انسانی اگر بپرسد که من برای چه به دنیا آمده ام ؟
می گویم : برای تلاش پرنبرد و پر رنج در راه #تکامل خویشتن و انسانیّت."
مےخواست برای خدا کار کند و از مردم انتظار داشت نقدش کنند ، بااینکه جای هیچ انتقادی در اعمالش نبود
مےگفت:
"من برخورد تلخ #صادقانه را به برخورد شیرین #منافقانه ترجیح می دهم ."
و تشنه #شهادتــــ بود
مےگفت:
"* شهادت در راه آرمان الهی ، #معشوق ماست . آیا شنیده ای عاشقی را از معشوق بترسانند ؟"
شهادت، هدفش بود..
و مےگفت:
" #شهـادت، برای یڪ #آرمان، وسیلہ است
اما براےیڪ #انسان چیزےاست شبیہ هدف؛
اگر نگویم هدف است."
ما هنوز برای شناخت #شهیدبهشتی اندر خم یک کوچه ایم... بهشتی را امام خمینی ره شناختند که وقتی خبر شهادتش را شنیدند ، فرمودند:
”بهشتی یک #ملت بود برای ملت“
به راستی که
بهشتی در زمان خودش عمارِ ولیّ فقیهش بود....
#شهید_سیدمحمد_بهشتی🌹
#روحمان_با_یادش_شاد
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه