💔
دعا ڪردم بیایی زیر باران
دعا در زیر باران
مستجاب است...
#این_صاحبنا؟
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#سبڪ_زندگے_شھدا
#مجاهدت_خستگےناپذیر
آقاجواد یک مجاهد به تمام معنا بودند و در راه خدا خیلی بےخوابی مےکشیدند
اکثر اوقات، در حال تلاش و تکاپو بودند
و همیشه چشمانش از شدت بےخوابی، قرمز بود
گاهی پیش مےآمد که از شدت بےخوابی
همانطور نشسته ، خوابش مےبُرد....
روایتی از همسر معزز #شهیدجوادمحمدی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےبراےغیراعضاءکانال 📛
💔
مثل لزوم نور برای درخت ها
هر روز لازم است که به یادت باشم
#شهید_احمد_شکیب_احمدی
#فاطمیون
#گلستان_شهدا
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
۲۷ شهید در حمله به ۲ مسجد نیوزیلند
📽 فیلمی که مهاجم به طور زنده از حمله مسلحانه به مسجد و قتل عام نمازگزاران پخش کرد👆
حمله هنگام نمازجمعه صورت گرفت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
گذشت تا اینکه خیلی از بچهها ازدواج کردند.
آن وقت بود که جلسه متاهلین با موضوع خانواده آغاز شد. 💫
همیشه محسن،
ابتدای جلسه، حدیث کساء 🍏 میخواند.
نمیگذاشت کار لنگ بماند. اگر کسی بانی نمیشد،
جلسه را میانداخت خانهی خودش. 🌙
خانهاش طبقه چهارم یک مجتمع بود و
آسانسور هم نداشت.😢
دفعه اول که رفتم دیدم تمام پلهها رنگآمیزی شده.🎨
خیلی خوشم آمد.
گفت:
«خودم این پلهها رو رنگ زدم که
وقتی خانومم میره بالا،
کمتر خسته بشه . . .»❤️
📙 #سربلند. روایت زندگی شهید مدافع حرم #محسن_حججی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 22 بعد شام و صحبتای معمولی با مامان و بابا،رفتم اتاقم دفترچمو برداشتم و شروع کردم به
🔹 #او_را ... 23
دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم!
اما مجبور بود برم،
چون دلم نمیخواست مورد بازجویی بابا قرار بگیرم!
🔹یه ماهی مونده بود به عید...
بعد از شام، قبل اینکه مامان بره اتاقش سر حرفو باز کردم...
-مامان...
میگم با بابا حرف زدین؟؟
-چه حرفی عزیزم؟
-عید دیگه...
قرار بود باهاش صحبت کنین من عید بمونم خونه.
-آخ راست میگی...
یادم رفت بهت بگم...!☺️
اره،صحبت کردیم،
بابات راضی نشد😊
گفت نمیشه ده روز تنها بمونی خونه. باید بری خونه مامان بزرگت!
-ماماااان...خواهش میکنم
من تنهایی پاشم برم شمال؟؟
من بدون شما تا به حال نرفتم اونجا 😔
-دخترم!
میدونی که وقتی بابات بگه، جز چشم، نمیتونی حرفی بزنی😊
بعدشم چیزی نمیشه که!
مامان بزرگت که خیلی تورو دوست داره!
تو هم که دوستش داری!
عیدم اونجا شلوغ میشه،
عمه ها و عموهات میان،خوش میگذره بهت😉
-وای...نه😞
من نمیخوام برم اونجا😒
-چاره ای نداری گلم
یا با ما بیا، یا برو اونجا
الانم من خسته ام.
شبت بخیر دختر قشنگم...😘
اه...مزخرف تر از این اصلا امکان نداشت!
هرچند مامانبزرگ رو خیلی دوست داشتم،
ولی هیچوقت به تنهایی مسافرت رفتن علاقه ای نداشتم😒
خواستم یه مشورتی با مرجان هم داشته باشم،
بار اول که زنگ زدم جواب نداد!
بار دوم هم خیلی دیر گوشیو برداشت،
خیلی سر و صدا میومد!
-الو؟؟مرجان؟؟
-الو جونم ترنم؟
-کجایی؟چه خبره؟
-ببین من نمیتونم صحبت کنم.
اگر کار واجبی نداری فردا خودم بهت زنگ میزنم
-باشه،بای
فکرم رفت پیش مرجان...
یعنی کجا بود...
چقدر سر و صدا میومد!
اونا که فامیلی نداشتن که بخواد بره مهمونی!
حالا نه که خودم که فامیل دارم خیلی میریم خونشون مهمونی 😒
دو سه ساعتی با عرشیا چت کردم و خوابیدم.
صبح با صدای آلارم گوشی چشامو به زور باز کردم،
دلم میخواست زمین و زمان رو التماس کنم تا وقت داشته باشم دوباره بخوابم.
احساس میکردم هیچ وزنه ای تو دنیا سنگین تر از این یه لایه پتو نیست😭
به اجبار بلند شدم، باید میرفتم دانشگاه.
سعی میکردم بیشتر درس بخونم تا دوباره نمره هام پایین نیاد و بخوام به بابا جواب پس بدم✅
کلاسام که تموم شد، زنگ زدم به مرجان،
کلی بوق خورد تا صدای خواب آلودش تو گوشی پیچید!
-الو
-الو مرجان خوابی هنوووووززز؟؟؟😳
پاشو لنگ ظهره!!!
-ترنم نیم ساعت دیگه خودم بهت میزنگم.لطفاً....
بای
این همینجوریش تنبل بود، دیشبم معلوم نبود کجا رفته بود که اینطور خسته شده بود!!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
۳۰ سال گذشته،
کنسرو شده بریون😁😋😋
#شهید_جواد_محمدی
#استاد_حسن_عباسی
#آھ_ماھ_من_بخند
💕 @aah3noghte💕
💔
شهرداری که
از تمام دنیا
حتی دو متر زمین هم به نامش نشد
نه خودش قبری داشت
نه دو برادرش حمید و علی
هر سه #جاویدالاثر شدند...
#شهیدجاویدالاثرمهدی_باکری
#سالروزآسمانےشدن🕊
#شھردار داریم تا شهردار😏
#شهردارتهران😑
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#استاد_فاطمی_نیا:
درقاموس خدا واهل بيت (ع) ،
"تاحالا كجابودي؟"😏 وجودندارد!
هر زمان #توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند.😔
پيغمبراكرم (ص) سوگندي يادكرده است كه اين #سوگند در منطقه اسم اعظم است؛
هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد، يعني منطقه ي #اسم_اعظم است، اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت #قسم به اين بزرگي نميخوردند!☝️
پيامبراكرم(ص) فرمودند:
" ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه #گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."😇
👈#حسن_ظن داشته باشيد به خدا!
👈يقين بدانيد وقتي #توبه ميكنيد،
👈خداوند شما را مي بخشد.
#ماه_رجب
#توبه
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ۲۷ شهید در حمله به ۲ مسجد نیوزیلند 📽 فیلمی که مهاجم به طور زنده از حمله مسلحانه به مسجد و قتل
💔
اولین نفری که در حمله تروریستی در مسجد #نیوزلند به شهادت میرسد، به حملهکننده می گوید : سلام برادر !
پیام دوستی و صلح و برادری رو با گلوله جواب میدهند !؟😏
#NewZealandTerroristAttack
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 23 دیگه حتی حس و حال رفتن به دانشگاه و آموزشگاه و باشگاه رو هم نداشتم! اما مجبور بود
🔹 #او_را ... 24
تو راه خونه بودم که عرشیا زنگ زد.
-سلاااااام خوشگل خودم😍
-سلام عزیزم. خوبی؟
-اگه خانومم خوب باشه😉
چقدر سعید "خانومم" صدام میکرد...
آخرش چیشد؟
هیچی...
الانم به یکی دیگه میگه خانومم 😏
دیگه نمیتونستم هیچ حرف عاشقانه ای رو باور کنم 😔
-ممنون،خوبم
-پس منم عالیم😉
کجایی نفسم؟؟
-دارم میرم خونه. کلاسم تازه تموم شده😊
-خب چرا خونه؟
اونجا که تنهایی، بیا پیش من.
منم تنهام
-آخههه...
-آخه نداره دیگه، بیا دیگه...
لطفاً... 😢
-باشه عزیزم.میام.
-قربونت برم مننننن
بیا تا برسی منم سفارش بدم یچیز برای نهار بیارن.
-باشه ممنون. فعلاً
قطع کردم و گوشی رو کلافه انداختم رو صندلی.
همیشه از اینکه کسی بخواد با لوس بازی به زور متوسل شه و کارشو جلو ببره بدم میومد 😠
خصوصاً یه مرد گنده با یه صدای کلفت و اون قد و قواره، بعد بخواد خودشو لوس کنه😖
کلا از نازکشی بدم میومد،دوست داشتم فقط خودم ناز کنم😌
اتفاقا بدم نیومد برم یکم ناز کنم😉
یه نقشه هایی تو سرم کشیدم و راه افتادم 😈
تو راه بودم که مرجان زنگ زد!
-جانم
-سلام عزیزممم.خوبی؟
-سلام تنبل خانوم. چقدر میخوابی؟؟
-وای ترنم هنوزم اگر ولم کنی میخوابم.نمیدونی چقدر خسته ام....
-خسته ی چی؟؟؟
کجا بودی مگه؟؟
-پاشو بیا اینجا تا برات تعریف کنم😁
-الان نمیتونم،لوس نشو،بگو
-چرا نمیتونی مثلا؟😒
-دارم میرم پیش عرشیا
-ای بابا...
تا کی اونجایی؟
نمیشه بپیچونیش؟
-نه بابا
خواستم، نشد!
میرم دو سه ساعت میمونم میام،خودمم حوصلشو ندارم.
-عه چرا؟
دعواتون شده؟
-نه،دعوا برای چی؟
-پس چرا حوصلشو نداری؟
-ندارم دیگه.
سعید که خانواده دار بود،آخرش اون بلا رو سرم آورد،
اینکه هیچکس بالاسرش نیست و خونه مجردی هم داره،
خدا میدونه تو نبود من با چند نفره....😒
-زیادی بی اعتماد شدیا😅
دیگه اینقدرم نمیخواد فکرای مورد دار کنی راجع به جوون مردم 😅
-دیگه به خودمم اعتماد ندارم،چه برسه به پسر جماعت!!
-تو که میگفتی عرشیا بدجور کشته مردته؟!
-خودش که اینجوری میگه!
ولی تو رابطه ای که هیچ تضمینی وسط نیست،
هیچ کسم ازش خبر نداره،
از عشق خبری نیست! 😒
هر دو طرف میخوان عقده هاشونو جبران کنن،یا عقده شهوت یا کمبود محبت😏
خریته تو این رابطه دنبال عشق باشی😒
- خیلی عوض شدی ترنم 😳
-بیخیال،
نگفتی کجا بودی؟؟
-اگه تونستی بعد از قرارت با عرشیا،یه سر بیا اینجا برات میگم😉
-باشه گلم،پس فعلا
-فدات،بای
"محدثه افشاری"
@Aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک