44.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#فاطمه_سهرابی_واحد_رسانه خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده:
تقدیر از دختران چادری به مناسبت هفته ی حجاب و عفاف در روضه ی خانگی دانش آموزی.
#شهربانو
#زنجان
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
شهربانو
#یاس_کوثری خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
تجلیل از دختران چادری و مسجدی محل با تقدیم کادو و گل
همچنین اهداء کارت های زندگینامه و وصیت نامه شهدا بین دانش آموزان استعدادهای برتر شهرزاهدان بعنوان شهید همراه و راهنمای زندگیشان
اهداء بسته های عفاف و حجاب بین همه طیف دختران شهر خصوصا کم حجاب ها و بی حجاب ها وآشناکردنشان با زنان مشهورآمریکایی و اروپایی که حجاب را برای حضور دراجتماع انتخاب کرده اند.
#شهربانو
#سیستان_و_بلوچستان
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
شهربانو
#معصومه_جاور خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
دختری خادم اربعین🥺❤️
پارسال اربعین، یه اتفاق قشنگ توی زندگیم افتاد...
قسمت نشد برم کربلا، ولی یه کاری از ته دلم میخواستم انجام بدم…
رفتم بم، برای خادمی زائرای اربعین...
آخه خیلیا از پاکستان، هند و جاهای دور، میاومدن که از اون مسیر خودشونو برسونن به کربلا،
و شهر بم یه ایستگاه استراحت براشون بود،
ناهار، شام، جا برای یه کم استراحت...
اونجا من خادم بودم...
و با اینکه خودم کربلا نبودم،
یه حس عجیبی داشتم...
انگار با همونا دارم راه میرم...
انگار یه گوشهای از بینالحرمین تو دل خودم شکل گرفته بود...
خیلی از خانومای زائر، مخصوصاً از هند و پاکستان، خیلی خوشگل و باوقار بودن
و یه چیزی که واقعاً دلم رو لرزوند،
این بود که با اینکه راهشون خیلی سخت و طولانی بود،
اما حتی یه لحظه حجابشون رو برنداشتن
نه روسری عقب، نه چادر کنار...
تو اون گرما و خاک و خستگی،
بازم حجاب داشتن مثل تاج عزت رو سرشون...
خیلی بهشون افتخار میکردم
و همیشه دلم میخواست یه جوری ازشون تشکر کنم
یه روز، بین همونا، با یه دختر زائر رفیق شدم
آروم، باوقار، یه نوری تو نگاهش بود...
یه وقت دنبال سجاده میگشت، واسه نماز
و من همون لحظه، بدون اینکه فکر کنم،
سجادهٔ خودم رو بهش دادم...
نه فقط چون بهش نیاز داشت...
بلکه چون میخواستم اون لحظه یه جورایی ازش تشکر کنم...
با همون هدیهٔ کوچیک، بگم:
"ممنونم... که حجاب حضرت زهرا (س) رو، تا اینجا آوردی..."
#شهربانو
#هرمزگان
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#فاطمه_محمدی خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
سلاامم سلاامم
ماا اوومدیم باا کلی کیلیپ از شرق تهران☺️
وسایلارو که داشتیم اماده میکردیم
خب بهترین زمان برای تشکر کردن از رفیقت😎همین کارو کردم و از دوستمم هم بابت این که امانت دار چادر خانم حضرت زهرا (س) تشکر کردم🤩🌷
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#معصومه_سادات_سجادیان_ خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
اولین نفری که سمتش رفتیم این خانم بود
با استقبال گرمشون مارو مشتاق تر کردند برای حرف باهاشون ولی متاسفانه نمیشد بیشتر صحبت کرد وقت کمی داشتیم😞
مارو از دعای خیرشون بی نصیب نذاشتند
خیلی حس خوب با ارزشی بود🥲
با انگیزه بیشتر جلو رفتیم💪🏻💪🏻😎
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#فاطمه_محمدی خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
این خانم با سه تا بچه نازش
چقدر خوشحال شدند خصوصا دختر خانمشون
با دخترخانموشن برای چادر صحبت کردیم متوجه شدیم که چادر میپوشن ولی برا بازی دراوردن☺️خیلی خوشحال شدیم و بعد که رو صندلی پارک نشستیم با چادر اومدن
این تجلیل تشویقی برای این دختر زیبا بود😉
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
33.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#معصومه_سادات_سجادیان_ خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
خب هفته عفاف و حجاب😍
گفتم چجوری میتونیم از دوستایی که بهشون دسترسی نداریم تشکر کنیم🤥🧐
یک فکر بکری رسید به ذهنم😌
خب میتونیم زنگگ بزننیمم.
چقدرر همم ذوق کردن و خوشحال شدن
و همینن طورر خودمم از خوشحالیه اونا منمم کللییی ذووقق کردمم.
میتونید تو کیلیپپ ببینید😍🥰
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#فاطمه_محمدی_ خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
زنگ تفریح کلاس درسی تصمیم گرفتم به چند تا از دوستانم زنگ بزنم و بابت حجاب قشنگشون ازشون تشکر کنم این حس خوب هم به خودم و هم به اون ها تزریق کنم🥰🤗
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
18.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#فاطمه_محمدی خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
تو پارک گرم صحبت بودن وقتی به سمتشون رفتیم با تعجب نگاهمون میکردن تا زمانی که صحبتمون تموم شد و متوجه موضوع شدند😢
ولی بعدش خیلییی خوشحال شدن و اون هام از ما تشکر کردند🥳😍
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
17.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهربانو
#معصومه_سادات_سجادیان_ خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
ساعت 4 بعد از ظهر وارد کلاس شدم
دختر خانمی دیدم که حجاب کامل داشتند خیلی از این بابت خوشحال شدم که دختری مثل خودم تو کلاس هست.
سریع دست به کار شدم خب هفته عفاف و حجاب هم هست با یک تیر و دونشون 😉بابت این حجاب زیباش با یک متن و یک هدیه کوچیک ازشون تشکر کردم.
#شهربانو
#شرق_استان_تهران
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
شهربانو
#یاسمین خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
با یه شاخه گل و متن نوشته کوچیک از گل دخترای شهرمون تقدیر و تجلیل کردیم و کلی خوشحال شدن❤️
#شهربانو
#آذربایجان_شرقی
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/
شهربانو
#معصومه_جاور خاطره جذاب تجلیلش رو اینطوری روایت کرده :
روایت من از یه روز ماندگار💗
فکر می یکنم امسال امتحان زبان تو خرداد بود.
از شب قبلش تا صبح اصلاً خواب نرفتم. چشمام باز بود اما خسته… یه جور خستگی که فقط بچههایی که شب امتحان رو بیدار میمونن، میفهمن. ذهنم پر از لغت و ساختار و نکته بود، ولی قلبم… یه جور بیقراری خاص داشت.
صبح زود، دوستم اومد دنبالم. با اینکه رشتهمون فرق داشت، ولی چون زبان عمومی بود، با هم امتحان داشتیم. همین کنار هم بودن یه دلگرمی بود.
رسیدیم دانشگاه. از درب پارکینگ تا جایی که باید وسایل الکترونیکیمون رو تحویل میدادیم، یه مسیر نسبتاً طولانی بود.
تو اون فاصله، داشتیم مثل همیشه با هم حرف میزدیم، استرسهامونو قاطی خندههامون میکردیم...
تا اینکه یهو دوستم ایستاد. یه نگاه عمیق کرد تو صورتم و گفت:
«معصومه… یه چیزی خیلی وقت بود میخواستم بهت بگم، ولی نمیدونستم چجوری بگم.»
اون لحظه انگار زمان وایساد. نه امتحان مهم بود، نه خوابآلودگی. دلم لرزید. گفتم: چی میخوای بگی؟
لبخند زد. با یه حس قشنگ، ادامه داد:
«تو با حجاب خیلی خوشگلی. خیلی خوشحالم که با وجود این همه اتفاقات تو جامعه، هنوز محکم به چیزی که بهش ایمان داری پایبندی.
خیلیا وقتی به یه جایی میرسن یا یه مرحلهای تو زندگیشون میگذره، حجابشونو کنار میذارن. ولی تو… تو نه.
تو باعث افتخاری. باعث دلگرمی منی.»
اون لحظه…
همهی خستگی شب امتحان پر کشید.
انگار یه نور لطیف افتاده بود توی وجودم. دلم گرم شد. لبخند زدم.
اون جملهها یه انرژی خاص به من دادن. همون چیزی که کم داشتم… همون چیزی که باعث شد برم توی سالن امتحان، و با تمام وجودم برگهمو بنویسم.
از اون روز به بعد، دوستم برام فقط یه رفیق نبود.
یه خواهر شد. یه پناه.
و اون خاطره…
شد یکی از قشنگترین خاطرههای دلم.
یه یادآوری شیرین که توی مسیر ایمانم، تنهام نیستم. 🌸
#شهربانو
#هرمزگان
@shahr_banoo_ir
🌐 https://shahr-banoo.ir/