شهرستان ادب
🔻مشروح و گزارش تصویری یازدهمین میزگرد #بوطیقا منتشر شد.
(نقد و بررسی رمان #موبی_دیک نوشتهی #هرمان_ملویل)
▪️«...موبیدیک تاریخ رمان را به قبل و بعد از خودش تقسیم میکند. شاید این قدرت را بتوان به این موضوع نسبت داد که این کتاب شبیه به یک کتاب مقدس است. «ایلیاد و ادیسه» هومر هم یک کتاب مقدس محسوب میشود. شاهنامه قرآن ایرانی به حساب میآید. قرآن، انجیل و تورات کتب مقدس هستند. کتابهای مقدس یک نقطهی اجماع دارند و شاید قداستشان به آن باشد. اگر من در کتابم لحن مقدسمآبانه داشته باشم یا دربارهی خدا حرف بزنم کتابم مقدس نمیشود. چه چیزی یک داستان را مقدس میکند؟ کتب مقدس به ابتداییترین مسائلی که عوام با آن در اتباطند جواب میدهد. ابتداییترین موضوعی که آدمی در هر حال با آن روبرو است اتفاق است. کتاب مقدس دربارهی اتفاق میگوید: «آنچه در زندگی تجربه میکنیم اتفاق است، نه اینکه فقط باشد.» اتفاقات وقوع و رخداد دارند. جهانی درون خودشان فراهم میآورند، قابل نفوذند. چرا برمیدارند؛ شما ممکن است با آنها درگیر شوید و بپرسید: «چرا من؟ چرا اینجا؟» نمیشود به راحتی از کنارشان گذشت. کتاب مقدس به توضیح این مسئله میپردازد که اتفاق چگونه میافتد؟ این سوال در مورد این نیست که چه اتفاقی؟ زلزله، بیماری و مرگ عزیزان اتفاق هستند و اینگونه جهان انسانی را میسازند. انسانی بودن این اتفاقها به اتفاقی بودنشان است.
همهی کتابهای مقدس، مقدساند حتی اگر خدایی آنها را نازل نکرده باشد، مثل موبیدیک...»
goo.gl/NcXGYS
برای خواندن متن کامل سخنانِ #محمدهادی_محمودی، #اباصالح_تقی_زاده_طبری، #محمدقائم_خانی و #علیرضا_سمیعی در یازدهمین بوطیقا پیرامون نقد و بررسی رمان «موبی دیک» این صفحه را در سایت شهرستان ادب ببینید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8992
همچنین برای مطالعه دیگر میزگردهای بوطیقا سری به صفحه ثابت این برنامه در سایت شهرستان ادب بزنید:
🔗 shahrestanadab.com/بوطیقا
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻همان عشق، همان زندگی
(در سالروز درگذشت استاد #مهرداد_اوستا قصیدهای از این شاعر بزرگ درباره شعر و شاعران پارسی می خوانیم)
▪️«زین فلکی بزمگه مشتری
هفت سراپرده نیلوفری
زین دو افق سیرِ فلق تا شفق
قافله باختری ـ خاوری
زین دو برآورده به اوج سپهر
زین دو فروهشته به قعر ثری
زین به گهر بافته دلفریب
دیبهِ رومی، قصب ششتری
هست یکی قصر شگفتی فزای
برتر از این بر شده چنبری
یابی آراسته و پرنگار
کاخی چون کارگه آزری...»
متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9001
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«برای آینده» | نگاهی به رمان #مادام_بوواری
در سالروز درگذشت #گوستاو_فلوبر
▪️«...شاید بتوان گفت اولین و البته سطحیترین چیزی که درباره مادام بوواری به چشم میآید فرایند طولانی و نفسگیر آفرینش آن است. ساعتها کار مداوم برای تک تک واژهها. در سالهای نگارش رمان، فلوبر روزانه ده تا دوازده ساعت کار میکرد. حاصل این کار طاقتفرسا و خط زدنهای مداوم در طول هفته چیزی حدود یک پاراگراف بوده که بارها و بارها با صدای بلند خوانده می شده تا صیقل یافته باشند. این در روزگاریست که ویکتور هوگو، بدون بازخوانی، رمانهایش را به دست چاپ میسپرده است. روزگاری که نثر رعیت است و شعر پادشاه. فلوبر با مادام بوواری به رمان حیثیت میبخشد و آن را تا مقام شعر بالا میآورد. فلوبر نظامی را خلق میکند که همچون شعر کلمات قابل حذف و جابجایی نباشند. به عبارتی واحد رمان که پاراگراف بوده را تبدیل به واژه میکند و نثر را از زیر یوغ شعر بیرون میآورد. همان چیزی که میلان کوندرا در ابتدای کتاب شوخی به خوبی توضیح داده است. اما این تنها اولین تاثیر مهمیست که مادام بوواری بر ادبیات آیندهاش میگذارد...»
متن کامل یادداشت #علی_جوان_نژاد درباره مادام بوواری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9005
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بعداً ز خجالت تو درمیآیم!
(استاد #محمدرضا_سهرابی_نژاد از مهمترین چهرههای رباعیسرای چهل سال اخیر و از چهرههای درخشان شعر انقلاب و دفاع مقدس است. ایشان چندی پیش با حضور در شب شعر #بفرمایید_فروردین موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب تعدادی از رباعیهای زیبای خود را خواندند)
▪️«زین دو برآوخلوتگه تاریک دلم نور گرفت
از بوسهی او گرم شد و شور گرفت
من بوسه ندادمش، ندادم، نه... نه...
بالله که او آمد و با زور گرفت
*
پا در سفر است، ماه شادیهایم
امشب همه اضطراب سر تا پایم
ای اشک! نریزی آبروی دل من
بعداً ز خجالت تو درمیآیم
*
آه ای دلکم مباد افسرده شوی
در این برهوت عشق پژمرده شوی
صدبار زمین خوردهام و مثل عصا
نگذاشتهام که تو زمینخور شوی...»
دیگر رباعی های استاد سهرابی نژاد را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9004
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«از خشم من حصار زمان لرزه میکند»
یادی از #بازار_صابر : شاعر ملی تاجیکستان
(یادداشت #حسن_صنوبری در هفتمین روز درگذشت او)
▪️«...یکی از مهمترین اخبار ادبیات فارسی در هفت روز گذشته، درگذشت استاد «بازار صابر» شاعر ملی تاجیکستان بود؛ خبری که کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
«مومن قناعت»، «لایق شیرعلی»، «گلرخسار صفیآوا» و «بازار صابر» (و تا حدی امثال «فرزانه خجندی») را شاید بتوان مهمترین چهرههای شعر و ادبیات امروز تاجیکستان دانست. از جهاتی میتوان این چهرهها را با استوانههای شعری دهه چهل و پنجاه ایران، یعنی «مهدی اخوان ثالث»، «فروغ فرخزاد»، «سهراب سپهری» و «احمد شاملو» مقایسه کرد، هرچند ایشان نسبت به شاعران ایران جوانتر هستند؛ چنانچه «صدرالدین عینی» بزرگ شاعر تاجیکستانی هم از دیرباز همواره با «نیما یوشیج» مقایسه میشده است.
باری، در این میان، بازار صابر مقامی دیگر و جایگاهی ممتاز دارد. او از جهات مختلف بیشتر به اخوان ثالث ما شباهت دارد. چه اینکه هم از منظر زیباییشناسی و هنری و هم در داوریِ محتوایی و اندیشهای، در میان سرایندگان فارسیزبان این منطقه بینظیر است...
...از طرفی همهی مبارزهها و شعرهای سیاسی و اجتماعی و ملی بازار صابر، در حالیست که او در عاشقانهسرایی هم چهرهای بینظیر است. این جدیت در عاشقانهسرایی و نیز وا ندادن در برابر هجمهی فرهنگی سیاسی گستردهی کمونیستها در دوران اقتدار شوروی، دو فرق و فضل بازار صابر بر اخوان و امثال اخوان عزیز در ایران است. بعد عاشقانهسرایی بازار صابر تا آنمقدار درخشان بوده که در جراید کمونیستی و اوضاع فرهنگی آن زمان او را به شعر مبتذل و غیراخلاقیسرودن متهم میکردند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9010
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از وطن دور مردنِ مردان
(در هفتمین روز درگذشت شاعر بزرگ تاجیکستان استاد #بازار_صابر شعری از ایشان بخوانید)
▪️«از وطن دور گرچه بسيار است
زنده و مردۀ به نام و نشان
ليک آسان نبود و آسان نيست
از وطن دور مردنِ مردان
از وطن دور میتوان جنگيد
در همه سنگران نوع بشر
بگذشت از درون آتش و آب
خيست از بين دود و خاکستر
میتوان جمله درد آدم را
بى دوا ديد و در تن خود ديد
از همه زهر و آب آدم کش
از وطن دور قطره قطره چشيد
میتوان همچو مرد نافرمان
در ميان هزار ملت بود
یکه بر جاى سربدارانى
بندى صدهزار دولت بود...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9009
☑️ @ShahrestanAdab