eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مادری خود (شعری از به مناسبت ) 🔹تکیده‌تر شده‌ای، من بزرگتر شده‌ام تو آب رفته‌ای و من دو چشم‌تر شده‌ام چه روزگار دغل‌باز بد معامله‌ای جوانی از تو گرفته جوان اگر شده‌ام بدون دست تو گم می‌شوم در این آشوب هنوز گیجم و کودک، مبین پدر شده‌ام تو مانده‌ای به همان سادگی، همان خوبی ولی من آه! نه من آدمی دگر شده‌ام من آدمی که، درختی که، جوی کم آبی که بی‌ترانه، که بی‌سایه و هدر شده‌ام برای دیدن خود آن رنگ رنج تو بود چه روزها که دخیل سر گذر شده‌ام سفر چه قدر مرا دور کرده از من تو عجیب نیست اگر دشمن سفر شده‌ام غریبگی مکن از حال خود بگو و نرنج اگر که درد تو را دیر با خبر شده‌ام صدای تو همه‌جا هست من نمی‌شنوم مرا به مادری خود ببخش، کر شده‌ام... ☑️ @ShahrestanAdab
بر پهنۀ قیل و قال قالی همراه ترنج و ماهی و گل در دست کلید خُلدش اما در خانۀ ما نشسته، مادر... @shahrestanadab
چگونه در خیابان‌های تهران زنده می‌مانم؟ مرا در خانه جانی هست، با آن زنده می‌مانم @shahrestanadab
مادر سلام و صبح و ترانه است نور چراغ و گرمی خانه است مادر نگاه و بوسه و لبخند آغوش گریه‌های شبانه است آیینه‌‌ای‌ست تا ابدیت بر گیسوی پریش تو شانه است یک ذرّه دست تو که بسوزد جانش پر از لهیب و زبانه است عشقی است بی‌دریغ و شگفتا عشقی چه بی بها و بهانه است ایثار بی‌توقّع و نابش انگار قصّه است و فسانه است او را ندیده‌ایم همیشه هرچند آفتاب زمانه است قلبی در انتظار صدایی چشمی به سوی در نگران است بخشندگی‌ست اوّل و آخر مادر که از خدای نشانه است مادر که تا همیشه همین است مادر که تا همیشه همان است @shahrestanadab @alimohammadmoaddab
بهار سفرهٔ سبزی‌ست از سیادت تو شب تولد هستی‌ست یا ولادت تو؟ @shahrestanadab
عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر... غزل کامل فاطمه عارف‌نژاد را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12356/ @shahrestanadab
از جاری لطف آسمان‌ها می‌گفت از رحمت بی‌کران دریا می‌گفت در محضر مادر شهیدان، با اشک از مادری حضرت زهرا می‌گفت @shahrestanadab
خدا نوشت به اسم شما سپیده‌دمان را و آفرید به نام شما زمین و زمان را نوشته بود خدا پیش از آفرینش دنیا به مهر حضرت صدیقه آب‌های روان را به قلب پاک شما ریخت چشمه‌های یقین را ز کنه ذات شما دور ساخت حدس و گمان را همیشه‌های خداوند بوده‌اید از آن رو که آفرید به پاس شما تمام جهان را اشارتی‌ست به دست همیشه سبز شماها بهارتان که ندیده‌ست رنگ و بوی خزان را به اسم اعظم زهرا گشوده‌اند رسولان اگر به معجزه‌ای قفل دردهای نهان را در این همیشه که غربت نشسته بر سر عالم سپرده‌ایم به دستانتان دل نگران را @shahrestanadab
کیست این فرشته‌ای که ناگهان بند آسمان تیره را به آب می‌دهد؟ ابرهای خیس‌خورده را می‌چلاند و بدون ریسمان پهن می‌کند در آسمان ابرهای چرک‌مرده را کدام دست در کدام چشمه در کدام کوه با کدام برف پاک شسته است؟ این همه ملافۀ سفید را کدام دست پهن کرده روی بند باد؟ این فرشته کیست، این شکوه شاد؟ عمر و عزتش زیاد باد! @shahrestanadab