🔻تاریخ لای پاکتی در «پست طهران»
(یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #پست_طهران در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«آدم فکر میکند بعضیها گاهی بخشی از تاریخ یک کشور را عمداً نادیده میگیرند. این کار حیرتآور است، ولی سوگیریهای سیاسی خاص همهجا پیدا میشوند. مثلاً ماجرای سیاهکل که عبارت بود از حملۀ مسلحانۀ چند نفر مارکسیست به پادگانی نظامی در دل جنگلهای سیاهکل، به شعر و داستان تبدیل شد. مهاجمان کشته شده بودند و خون آنها میتوانست قلم نویسندگان را تیز کند. حتی گروهی معتقد بودند چیزی چونان سبک شعر جنگلی میتواند همزمان ادبیات و مبارزه علیه رژیم ستمشاهی را گرم کند. طوری که ادعا میشد اشعار شاعران آرامی مانند سهراب سپهری دیگر دوامی نخواهد آورد. رد کردن ادبیاتی که در مبارزه با ظلم ساخته شود سبکسرانه است، اما همان نویسندگان در مورد قیام پانزدهخرداد، دم برنیاوردند...»
🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11469
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از وادی تخیل به عرصۀ تجربه
(یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #باغ_خرمالو در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...رمان باغ خرمالو مثل جشنوارهای همۀ طبقات را در خود جا داده است؛ شخصیتها، از دوبچۀ دهاتی تا شاه مملکت به صحنه میآیند و نقش خود را ایفا میکنند. دو تازهنوجوان در روستا با مقامهای رسمی و سنتی سروکله میزنند، سپس همراه ننهکردی که پیرزنی است مانند سایر مادربزرگها بهقصد دیدن شهر، راه میافتند و در مسیر با دوسرباز و راهزنانی برخورد میکنند که نمیتوان گفت چندان حرفهای هستند. در شهر، طبقات مختلف را میبینند و در منزل فرماندار، مقامهای لشکری و کشوری را ملاقات میکنند و سرآخر بهنحو طنزآمیزی دمخور شاه میشوند.
آنچه همۀ اقشار را جمع میکند، نه صفحههایی است که حرفچینی شدهاند و ماجراها، بلکه معلقشدن قدرت است. با تعلیق قدرت، همه میتوانند با هم روبهرو شوند و در شرایط و حتی زمان و مکان مشترک قرار گیرند...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11070
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رازآمیزترین ورطۀ ناخودآگاه جمعی مردم
(یادداشت #زینب_بردبار بر مجموعهداستان #گل_انارها_را_باد_میبرد در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...حکیمیان شیفتۀ اینجور داستانهاست. اصلاً میشود گفت مانند کلکسیونری، جنون جمعکردن قصهها و افسانههای فرعی محلی را دارد. همان داستانهایی که بومیان هرمنطقه آنها را باور دارند و اغلب با جدیت تعریف میکنند. اینجور ماجراها نویسندگان حرفهای را هیپنوتیزم میکند؛ زیرا از تاریکترین و رازآمیزترین ورطۀ ناخودآگاه جمعی مردم آمده؛ همان جایی که چشمۀ تیره اما معطر و پرنشاط قصههاست و نشان میدهد آدمی تا آدمی بوده، قصهپردازی میکرده است. وقتی به قصههای بعدی کتاب میرویم یعنی در "یابوها" و "گلانارها را باد خواهد برد" مسئلهای تاریخی درمیان میآید. نحوۀ روایت این دو داستان در بهترین آثار بعدی حکیمیان دنبال میشود. در ایندست کارهای حکیمیان، گوشهای از پردۀ بزرگ تاریخ بالا زده میشود و معمولاً درست در جایی که با نور داستانها روشن میشود...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11354
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آدمها و قصههایشان در «برج ناز»
(یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #برج_ناز در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...در رمان جریان سیال ذهن، روایت گفتار و کردار شخصیت را با چیزهای زیادی میآمیزند. شخصیت برای خودش افکار، عقاید و احوالی دارد. نویسنده با رهجستن به ذهن اینجور شخصیتها به آن ابعاد میبخشد یا ابعاد آن را نشان میدهد، ولی وقتی پا را درون ذهن گذاشتیم بر مرکبی نشستهایم که در خط زمان و در سطح مکان بسیار افسارگسیخته است. از اینرو به بهانههای کوچکی مانند استشمام بو یا دیدن شی یا حضور در جایی، به زمانها و مکانهای متفاوتی پرتاب میشود. دشواری کار در این است که شخصیت در زمانها و مکانهای گوناگون غیر از گفتار و کردارش، واجد افکار و عقاید و احوالی است که توصیف میشوند. بههمینخاطر هم شخصیتها و هم روایت چنین داستانهایی تودرتو از آب درمیآیند، ولی برج ناز تخت است؛ یعنی برخلاف رمان سیال ذهن در سطحی تخت، پخش میشود...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11067
🔗 آثار «هادی حکیمیان» را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
www.adabbook.com
☑️ @ShahrestanAdab
🔸نوشتن پیکرتراشی
(یادداشتی بر کتاب #رنج_و_سرمستی اثر #اروینگ_استون با ترجمۀ #پرویز_داریوش، به قلم #زینب_بردبار)
🔹«...طبع فلسفی پرویز داریوش در انتخاب اثر نقش مهمی دارد ولی وضع رماننویسی در ایران و همچنین مسائل هنرهای تجسمی دهۀ ۴۰ و ۵۰ نیز در این انتخاب حائز اهمیت بودند. رماننویسی در این دو دهه، بالنده و ماجراجو بود سبکهای مختلف به آزمون گذاشته میشد و مترجمان خود را موظف میدانستند که ما را با تجربههای موفق جهانی در هر سبک و سیاقی آشنا کند. کارنامۀ پرویز داریوش نشان میدهد که چقدر خود را موظف میدانست قدمهای مهم و اصیل را بردارد.
ترجمۀ آثار دورانسازی از آندره ژید، ویرجینیا ولف، فاکنر و ملویل گویای این حقیقت است که پرویز داریوش طرحی برای آشنایی ایرانیان با سپهر ادبیات جهان دارد به همین خاطر نویسندههای کلاسیک مانند هرمان هسه همانقدر توجه او را جلب میکردند که نویسنده پیشرویی همچون ولادیمیر ناباکوف دلمشغولش میداشت. رمان "رنج و سرمستی" همچون اثری که برای نویسندگان، هنرمندان تجسمی و اهل ذوق و فرهنگ به یک اندازه به آن نیاز داشتند، در میان اهل فن از شهرت خوبی برخوردار بود...»
💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11809
☑️ @ShahrestanAdab