eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
289 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 بازگشایی پرونده در سایت شهرستان ادب ▪️ پاییز را مردم «فصل شاعرانه» می‌خوانند و بسیاری از شاعران نیز برای این فصل برگ‌‌ریز شعر سروده‌اند. همچنین این فصل، شروع سال تحصیلی است و حال و هوای مدرسه نیز در این اشعار، گه‌گاه دیده می‌شود. به همین مناسبت و با شروع فصل خزان، پرونده‌ی شعر پاییزی سایت شهرستان ادب نیز بازگشایی شد. در این پرونده تاکنون اشعاری پاییزی منتشر شده بود: 🔸مولوی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6581 🔸مهدی اخوان ثالث 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6580 🔸 قیصر امین‌پور 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/5846 🔸علیرضا قزوه 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3914 🔸 میلاد عرفان‌پور 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/6570 🔸سعید تاج‌محمدی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/5838 در پاییز 97 نیز این پرونده با اشعار تازه‌ای به‌روز خواهد شد. شما را به خواندن این پرونده‌ی پاییزی دعوت می‌کنیم: 🔗 Shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خش‌خشِ خوشبختی (پرونده‌ی شهرستان ادب را با شعری از به‌ روز می‌کنیم. شعری از کتاب که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.) ▪️ این معجزه‌ی توست که پاییز قشنگ است هر شاخه‌ی با برگ گلاویز قشنگ است هر خش‌خشِ خوشبختی و هر نم‌نمِ باران تا یاد توام هرکس و هرچیز قشنگ است کم‌صبرم و کم‌حوصله، دور از تو غمی نیست پیمانه‌ی من پیش تو لبریز قشنگ است موجی که نپیوست به ساحل به من آموخت در عین توانستن پرهیز قشنگ است بنشین و تماشا کن از این فاصله من را فواره‌ام، افتادن من نیز قشنگ است بنشین و ببین،‌زردم و نارنجی و قرمز پاییز همین است؛ غم‌انگیز قشنگ است ☑️@ShahrestanAdab
🔻 پاییزِ خاطرات‌انگیز (در میان اشعاری که برای پاییز سروده شده است، قطعاً شعر پاییزی استاد شهریار یکی از بهترین‌هاست. در تازه‌ترین مطلب پرونده‌ی و پرونده‌پرتره‌‌ی در سایت شهرستان ادب، شما را به خواندن این شعر دعوت می‌کنیم. ) ▪️ شب است و باغ گلستان خزان رؤیاخیز بیا که طعنه به شیراز می‌زند تبریز به گوشوار دلاویز ماه من نرسد ستاره، گرچه به گوش فلک شود آویز به باغ یاد تو کردم که باغبان قضا گشوده پرده‌ی پاییز خاطرات‌انگیز چنان به ذوق و نشاط آمدم که گویی باز بهار عشق و شبابست این شب پاییز عروس گل که به نازش به حجله آوردند به عشوه بازدهندش به باد رخت و جهیز شهید خنجر جلاد باد می‌غلتند به خاک و خون همه در انتظار رستاخیز خزان خمار غمش هست و ساغر گل زرد بهار سبز کجا وین شراب سحرآمیز خزان صحیفه‌ی پایان دفتر عمر است به این صحیفه رسیده است دفتر تا نیز به سینمای خزان ماجرای خود دیدم شباب با چه شتابی به اسب زد مهمیز هنوز خون به دل از داغ لاله‌ام ساقی به غیر خون دلم باده در پیاله مریز شبی که با تو سرآمد چه دولتی سرمد دمی که بی‌تو به سر شد چه قسمتی ناچیز عزیز من مگر از یاد من توانی رفت که یاد توست مرا یادگار عمر عزیز پری به دیدن دیوانه رام می‌گردد پریوشا تو ز دیوانه می‌کنی پرهیز نوای باربدی خسروانه کی خیزد مگر به حجله‌ی شیرین گذر کند پرویز به عشق پاک تو بگذشتم از مقام ملک که بال عشق تو بادم زند بر آتش تیز تو هم به شعشعه وقتی به شهر تبریز آی که شهریار ز شوق و طرب کنی لبریز ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 برگ‌ریزان (در ادامه‌ی پرونده‌ی سایت شهرستان ادب، این‌بار پاییز را از نگاه به تماشا می‌نشینیم.) ▪️ شنیدستم که وقت برگ‌ریزان شد از باد خزان، برگی گریزان میان شاخه‌ها خود را نهان داشت رخ از تقدیر، پنهان چون توان داشت؟! به خود گفتا کزین شاخ تنومند قضایم هیچگه نتواند افکند سموم فتنه کرد آهنگ تاراج ز تنها سر، ز سرها دور شد تاج قبای سرخ گل دادند بر باد ز مرغان چمن برخاست فریاد ز بن برکند گردون بس درختان سیه گشت اختر بس نیکبختان به یغما رفت گیتی را جوانی کرا بود این سعادت جاودانی ز نرگس دل، ز نسرین سر شکستند ز قمری پا، ز بلبل پر شکستند برفت از روی رونق بوستان را چه دولت بی‌گلستان باغبان را ز جانسوز اخگری برخاست دودی نه تاری ماند زان دیبا، نه پودی به خود هر شاخه‌ای لرزید ناگاه فتاد آن برگ مسکین بر سر راه از آن افتادن بی‌گه، برآشفت نهان با شاخک پژمان چنین گفت که پروردی مرا روزی در آغوش به روز سختی‌ام کردی فراموش نشاندی شاد چون طفلان به مهدم زمانی شیردادی، گاه شهدم به خاک افتادنم روزی چرا بود نه آخر دایه‌ام باد صبا بود هنوز از شکر نیکی‌هات شادم چرا بی‌موجبی دادی به بادم هنرهای تو نیرومندی‌ام داد ره و رسم خوشت، خرسندی‌ام داد گمان می‌کردم ای یار دلارای که از سعی تو باشم پای بر جای چرا پژمرده گشت این چهر شاداب چه شد کز من گرفتی رونق و آب به یاد رنج روز تنگدستی خوشست از زیردستان سرپرستی نمودی همسر خوبان با غم ز طیب گل، بیاکندی دماغم کنون بگسستی‌ام پیوند یاری ز خورشید و ز باران بهاری دمی کز باد فروردین شکفتم به دامان تو روزی چند خفتم نسیمی دلکشم آهسته بنشاند مرا بر تن، حریر سبز پوشاند من آنگه خرم و فیروز بودم نخستین مژده‌ی نوروز بودم نویدی داد هر مرغی ز کارم گهرها کرد هر ابری نثارم گرفتم داشتم فرخنده نامی چه حاصل، زیستم صبحی و شامی بگفتا بس نماند برگ بر شاخ حوادث را بود سر پنجه گستاخ چو شاهین قضا را تیز شد چنگ نه از صلحت رسد سودی نه از جنگ چو ماند شبرو ایام بیدار نه مست اندر امان باشد، نه هشیار جهان را هر دم آیینی و رایی است چمن را هم سموم و هم صبایی است تو را از شاخکی کوته فکندند ولیک از بس درختان ریشه کندند تو از تیر سپهر ار باختی رنگ مرا نیز افکند دست جهان سنگ نخواهد ماند کس دائم به یک حال گل پارین نخواهد رست امسال ندارد عهد گیتی استواری چه خواهی کرد غیر از سازگاری ستمکاری، نخست آیین گرگست چه داند بره کوچک یا بزرگست تو همچون نقطه، درمانی درین کار که چون می‌گردد این فیروزه‌پرگار نه تنها بر تو زد گردون شبیخون مرا نیز از دل و دامن چکد خون جهانی سوخت ز اسیب تگرگی چه غم کز شاخکی افتاد برگی چو تیغ مهرگانی برستیزد ز شاخ و برگ، خون ناب ریزد بساط باغ را بی گل صفا نیست تو برگی، برگ را چندان بها نیست چو گل یک‌هفته ماند و لاله یک‌روز نزیبد چون تویی را ناله و سوز چو آن گنجینه را گلشن شد از دست چه غم گر برگ خشکی نیست یا هست مرا از خویشتن برتر مپندار تو بشکستی، مرا بشکست بازار کجا گردن فرازد شاخساری که بر سر نیستش برگی و باری نماند بر بلندی هیچ خودخواه درافتد چون تو روزی بر گذرگاه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻برگ‌های نازک نارنجی (پرونده‌ی شهرستان ادب را با دو شعری از به‌ روز می‌کنیم. شعری از کتاب تازه منتشر شده‌ی که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. این دو شعر را با هم می‌خوانیم) ▪️ای کاش باد هرسال در حوالی پاییز با برگ‌ها این‌قدر تند حرف نمی‌زد ای کاش با درخت امسال باز قهر نمی‌کردند این برگ‌های نازک نارنجی! *** شبیه دانش‌آموزی است که بعد از امتحانی داغ و طاقت‌سوز تمام برگ‌های دفترش را پاره‌پاره می‌کند درخت سرخوش پاییز! ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 روح خزان ( پرونده شهرستان ادب را با شعری از کتاب سروده‌ی به‌روز می‌کنیم. ) ▪️آمیختند در گل من عشق و درد را آن‌گونه که به روح خزان سرخ و زرد را یک‌لاقبا و خسته‌ام اما نمی‌نهم از سر هوای رد شدن از فصل سرد را دیری‌ست راه عشق ندیده‌ست رهروی باید تکاند از تن این جاده گرد را سرمی‌نهم به شانه‌ی سبز بهار تو تا بازگویم آن‌چه که پاییز کرد را آری! پناه باش در این عصر دردخیز این شاعر شکسته‌دل دوره‌گرد را من آن یگانه‌سرو تبرخورده‌ام ولی می‌ایستم که فتح کنم این نبرد را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پاییزهایی که خواهند آمد (امروز، پانزدهم مهرماه، سالروز تولد است. شاعری که طبیعت همواره در آثار او نقش به‌سزایی داشته است. به این مناسبت، شعری می‌خوانیم درحال‌وهوای پاییز، از این شاعر نام‌دار معاصر و شما را به خواندن مطالب دیگر پرونده‌پرتره‌ی سهراب سپهری دعوت می‌کنیم) ▪️کاج‌های زیادی بلند. زاغ‌های زیادی سیاه. آسمانِ به اندازه آبی. سنگچین‌ها، تماشا، تجرد. کوچه‌باغ‌ فرا رفته تا هیچ. ناودان‌ِ مزین به گنجشک. آفتابِ صریح. خاکِ خوشنود. چشم تا کار می‌کرد هوش پاییز بود. ای عجیب قشنگ ! با نگاهی پر از لفظ مرطوب مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ، چشم‌هایی شبیه حیای مشبک، پلک‌های مردد مثل انگشت‌های پریشان خواب مسافر ! زیر بیداری بیدهای لب رود انس مثل یک مشت خاکستر محرمانه روی گرمای ادراک پاشیده می‌شد. فکر آهسته بود. آرزو دور بود مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند. در کجاهای پاییزهایی که خواهند آمد یک دهان مشجر از سفرهای خوب حرف خواهد زد؟ پرونده ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سرود برگ‌ریزان (در هم‌نشینی و هم‌زمانی پرونده‌پرتره‌ی و پرونده‌ی ، غزلی پاییزی از این شاعر شهیر ایرانی می‌خوانیم که آن را به زیبایی باد پاییزی تهران آغاز کرده است) ▪️خراب از باد پاییز خمارانگیز تهرانم خمار آن بهار شوخ و شهرآشوب شمرانم خدایا خاطرات سرکش یک عمر شیدایی گرفته در دماغی خسته چون خوابی پریشانم خیال رفتگان شب تا سحر در جانم آویزد خدایا این شب‌آویزان چه می‌خواهند از جانم پریشان یادگاری‌های بر بادند و می‌پیچند به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم خزان هم با سرود برگ‌ریزان عالمی دارد چه جای من که از سردی و خاموشی زمستانم سه‌تار مطرب شوقم گسسته سیم جان‌سوزم شبان وادی عشقم شکسته نای نالانم نه جامی کو دمد در آتش افسرده جان من نه دودی کو برآید از سر شوریده سامانم شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وی به اشک توبه خوش کردم که می‌بارد به دامانم گره شد در گلویم ناله جای سیم هم خالی که من واخواندن این پنجه‌ی پیچیده نتوانم کجا یار و دیاری ماند از بی‌مهری ایام که تا آهی برد سوز و گداز من به یارانم سرود آبشار دلکش پس قلعه‌ام در گوش شب پاییز تبریز است در باغ گلستانم گروه کودکان سرگشته چرخ‌وفلک‌بازی من از بازی این چرخ فلک سر در گریبانم به مغزم جعبه‌ی شهر فرنگ عمر بی‌حاصل به چرخ افتاده و گویی در آفاقست جولانم چه دریایی چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن به زورق‌های صاحب‌کشته‌ی سرگشته می‌مانم ازین شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگین چه می‌گویم نمی‌فهمم چه می‌خواهم نمی‌دانم به اشک من گل و گلزار شعر فارسی خندان من شوریده‌بخت از چشم گریان ابر نیسانم کجا تا گویدم برچین و تا کی گویدم برخیز به خوان اشک چشم و خون دل عمریست مهمانم فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن که من سلطان عشق و شهریار شعر ایرانم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 برگ‌های آرزو ( پرونده‌ی شهرستان ادب را با شعری معروف از ادامه می‌دهیم) ▪️کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد آفتاب دیدگانم سرد می‌شد آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ‌آمیز بودم شاعری در چشم من می‌خواند شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله می‌زد در شرار آتش دردی نهانی نغمه‌ی من همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته پیش رویم چهره‌ی تلخ زمستان جوانی پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه‌ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین‌های پاییز ۱۳۹۷ سایت شهرستان ادب ▪️ اکنون با آغاز نیمه سوم سال ۹۷ و در تازه‌ترین مطلب پرونده خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در فصل پاییز بپردازیم. پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در مهر، آبان و آذر ۱۳۹۷ (و در سه حوزه «یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها»، «شعرها و داستان‌ها» و «خبرها وگزارش‌ها») به شرح زیر است : 🔹پرطرفدارترین شعرها : 🔸40 شعر برای اربعین ، ره‌توشه زائران کربلا 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6648 🔸پاییزهایی که خواهند آمد | شعری پاییزی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9586 🔸برگ‌های آرزو | شعری پاییزی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9610 🔸پاییز خاطرات‌انگیز | شعری پاییزی از استاد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9559 🔸برگریزان | شعر پاییزی زیبایی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9568 🔸یادی از با نوحه‌ای از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9524 🔸در اقلیم پاییز | شعری از استاد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9598 🔸خش‌خش‌ِ‌ خوشبختی | شعری از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9549 🔸سرود برگ‌ریزان | شعری پاییزی از استاد شهریار 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9592 🔸بر فرازِ قاف | شعری از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9526 🔹پربازدیدترین یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها : 🔸سیمای آذربایجان در شعر | مقاله‌ای از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9523 🔸رویکرد پست‌مدرنیستی در اشعار متأخر 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9533 🔸تاریخچه هایکوسرایی | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9595 🔸اگر شهریار نه، پس چه کسی؟ | مصاحبه‌ی با 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9583 🔸شهریار شیعه‌ترین شاعر ادبیات فارسی | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9542 🔸«بررسی فلسفه و اصالت شعر و نوحه اربعین» | در گفتگو با 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9648 🔸لالایی برای بیدارکردن دختران ایران | یادداشت بر کتاب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9566 🔸وای اگر قصه‌ی ما عبرت تاریخ شود | یادداشت بر 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9618 🔸چطوری ایرانی؟ | معرفی رمان به قلم 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9591 🔸نگاهی به شعرهای از روزن | یادداشتی از 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9462 🔹پربیننده‌ترین خبرها : 🔸رهبر انقلاب در دیدار با داستان‌نویسان: «کاری که شهرستان ادب آغاز کرده باید ادامه پیدا کند» 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9601 🔸به بهانه روز بزرگداشت مولانا جلال الدین محمد بلخی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9550 🔸گزارش تصویری دهمین آفتابگردان‌ها 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9539 🔸بازگشایی پرونده‌ی در سایت شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9548 🔸آخرین کارگاه یک‌شنبه‌‌های داستان شهرستان ادب در تابستان 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9521 🔸فراخوان ثبت‌نام در دوره پنجم «مدرسه رمان» شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9762 🔸به بهانه سالروز تولد حسین منزوی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9525 🔸رونمایی از کتاب‌های جدید در نمایشگاه کتاب فرانکفورت 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9604 🔸هفدهمین میزگرد : گفتگو پیرامون «شعر عرفانی» در ادبیات پارسی 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9571 🔸بازگشایی پرونده پرتره سهراب سپهری در سایت شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9581 🔹پربازدیدترین داستان : 🔸دختر گمشده | داستانی اربعینی از «مجید اسطیری» 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9637 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گشایش «پروندۀ برفیه» در سایت شهرستان ادب ▪️فصل زمستان، مانند تمام سوژه‌های دیگر طبیعت، از گذشته مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است؛ در ادبیات فارسی ما هم توصیف‌های زیبا و جان‌داری از سوز و سرمای برف وجود دارد که شاید مخاطب موقع خوانش آن‌ها سوز سرمای برف را بر صورت خود حس کند. در ادبیات کهن ما، برف درعین حال که به خاطر سرمایش ناپسند بوده، به سبب رنگ سپید و هویت پاک و پاک‌کننده‌اش، نمادی از زیبایی، خلوص و پاکی بوده است. به همین مناسبت و با شروع فصل زمستان و چند بارش زیبای برف در شهرهایمان، پرونده‌ی شعر و داستان در سایت شهرستان ادب افتتاح شد. این پرونده در دو بخش شعر و داستان شروع به کار کرده است که تابه‌حال اشعاری برفی از 🔸کمال‌الدین اسماعیل 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7774 🔸پروین اعتصامی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9915 🔸 احمد شاملو 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6059 🔸سیدحسن مبارز 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3248 🔸و داستانی زمستانی از زویا پیرزاد 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7773 در آن منتشر شده است. در این روزهای زمستان 97 نیز این پرونده با اشعار و داستان‌های تازه‌ای به‌روز خواهد شد. شما مخاطبان عزیز سایت شهرستان ادب را در این زمستان زیبا به خواندن پروندۀ برفیه شهرستان ادب دعوت می‌کنیم: 🔸 پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب 🔗 shahrestanadab.com/برفیه همچنین پیش از این در سایت شهرستان ادب پروندۀ «شعر پاییزی» و پروندۀ «بهاریه» نیز - در بخش شعر - منتشر شده بود که شما می‌توانید از طریق لینک‌های زیر به آن‌ها دسترسی پیدا کنید: 🔸 پروندۀ 🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی 🔸 پروندۀ 🔗 shahrestanadab.com/پرونده-بهاریه شما مخاطبان عزیز سایت شهرستان ادب می‌توانید در تکمیل این پرونده همراه ما باشید؛ اگر شعر یا داستانی خوانده‌اید که در پروندۀ برفیۀ سایت شهرستان ادب جایش خالیست، آن را برای ما ارسال کنید؛ از طریق ایمیل shahrestanadab@gmail.com و صفحۀ اینستاگرام شهرستان ادب: @ShahrestanAdab با ما در ارتباط باشید. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ «شعر پاییزی» در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد ▪️پاییز را مردم «فصل شاعرانه» می‌خوانند و بسیاری از شاعران نیز برای این فصل برگ‌‌ریز شعر سروده‌اند. به همین مناسبت و با شروع فصل خزان، پرونده‌ی سایت شهرستان ادب نیز بازگشایی شد. در این پرونده تاکنون اشعاری پاییزی از مولوی، پروین اعتصامی، شهریار، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، قیصر امین‌پور، علیرضا قزوه، میلاد عرفان‌پور و منتشر شده بود. در پاییز ۹۸ نیز این پرونده با اشعار تازه‌ای به‌روز خواهد شد. شما را به خواندن این پرونده‌ی پاییزی دعوت می‌کنیم: 🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پاییز کوچک من (به‌مناسبت زادروز زنده‌یاد #حسین_منزوی، پرونده #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعری پاییزی از ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️پاییز کوچک من، پاییز کهربایی تبریزی‌هاست که با سماع باد تن را به پیچ و تاب جذبه تن را به رقص می‌سپرند و برگ‌های گر گرفته که گاهی با گردباد مخروط واژگونه‌ای از رنگ‌اند و گاه ماهیان شتابانی در آب‌های باد پاییز کوچک من، وقت بزرگ باران‌ها باران، جشن بزرگ آینه‌ها در شهر باران که نطفه می‌بندد در ابر حیرت درخت‌های آلبالو را می‌گیرد، و من غم بزرگ باغچه را از شادی حقیر گلدان‌ها زیباتر می‌یابم. پاییز کوچک من، گنجایش هزار بهار، گنجایش هزار شکفتن دارد وقتی به باغچه می‌نگرم روح عظیم «مولانا» را می ‌‌بینم که با قبای افشان و دفتر کبیرش زیر درخت‌های گلابی قدم می‌زند و برگ‌‌های خشک زیر قدم‌‌هایش شاعر می‌شوند وقتی به باغچه می‌نگرم «بودا» حلول می‌کند در قامت تمام نیلوفرها وقتی به باغچه می‌نگرم پاییز «نیروانا» ست پاییز نی زنی است که سحر ساده‌ی نفسش را در ذره‌های باغ دمیده است و می ‌‌زند که سرو به رقص آید پاییز کوچک من دنیای سازش همه رنگ‌هاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته‌ام را در خوش‌‌ترین زمینه به گردش برم و از درخت‌های باغ بپرسم خواب کدام رنگ یا بی رنگی را می‌بینند در طیف عارفانه‌ی پاییز؟ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیست (پروندۀ #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعری از آقای #حسین_تولایی درحال و هوای روزهای مدرسه به‌روز می‌کنیم و شما را به خواندن این شعر زیبا دعوت می کنیم) ▪️آن نهایت غرور مدرسه افتخار بچه‌ها پادشاه سرزمین نمره‌ها سایه‌ای كه هیچ‌وقت روی كارنامه‌ام نمی‌نشست من رفوزه می‌شدم جای من به اصطلاح گوشه‌ی سیاه كوزه‌ها البته جای دنج و ساكتی‌ست خلوتی برای شعر و شاعری دور از سر و صدای هر چه بیست بگذریم كارنامه‌ام همیشه گند بود گوش من پر از صدای سرزنش ـ دور درس و مدرسه از این به بعد خط بكش! ـ كو كجاست آن كتاب و كیف و دفترت؟ خاك بر سرت! تنبل كلاس! عاقبت هیچ‌كاره هم نمی‌شوی حیف آن لباس! گاه هم صدای پند بود در خیال من ولی ۸ ارتفاع كارنامه‌ام قله بود ۵ خنده‌دار و چاق و چله بود ۲ شبیه ۳ پله‌پله بود ۷ من دو بال داشت آرزوی پر كشیدنی محال داشت ۱ درخت بود گرچه باورش برای همكلاس‌ها یا معلمم همیشه سخت بود واقعا ۴ و ۶ دو جوجه نیستند؟ جوجه‌هایی كه هر دو باز آن نوک طلایشان توی كارنامه‌ای كه هست چند دانه -۰- هم برایشان در كلاس پشت نیمكت كه نه روی پاره‌ای از ابر می‌نشستم و شعر می‌نوشتم و باد هم به جای من نمی‌رسید از تمام درس‌ها تک به تک نمره‌های بد نمره‌های تک گاه صفر می‌گرفتم و هیچ كس ولی به لحظه‌های من نمی‌رسید #ادبیات_کودک_و_نوجوان ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پاییز (پرونده #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با دو شعر پاییزی از کتاب #دلقک_و_شاعر_دربار سرودۀ #اسماعیل_امینی به‌روز می‌کنیم) ▪️از شاخۀ پاییز جدا شد یک برگ رقصید به آرامی و بر خاک افتاد راهی کوتاه است جدایی تا مرگ ▪️باد در باغ گل‌ها وزان است برگ گل زیر پای خزان است بلبل خوش نوا! لب فروبند زاغ در باغ گل نغمه‌خوان است باغ چون میزبان خزان شد جلوه‌ای از جمالش عیان شد برگ، رقصان ز پیدایی رنگ گرچه زیبایی گل نهان شد سرفرازان درختان بی‌برگ بر بساطی پر از برگ رنگین در شگفتم از این بزم خاموش! از سکوتی چنین سرد و سنگین برگ بازیچۀ دست باد است همچنان ایستاده درختان گرچه پایان برگ است پاییز رویش باغ را نیست پایان ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بهارستان (پرونده سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب سروده به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط به چاپ رسیده است) ▪️پاییز آمد؛ موسم کوچ پرستوها فصل شکفتن‌های آتش، فصل سوسوها نی‌زارها همرنگ یال شیرها گشتند آه از عبور غافل این گلّه‌آهوها فصل بهار از چشم باغ افتاد، امّا زود مالیده شد چون سرمه بر مژگان جاروها پاییز شد... امّا زنان ایل می‌بافند نقش «بهارستان» به کنج سرد پستوها این متن سرخ و این خطوط سیر می‌گویند: سیرند از خون دلت انگار زالوها در بند تار و پود قالی ماند انگشتت دستت رها شد یک‌یک از بند النگوها با خال جادو، چشم آهو، شیوه‌ی ابرو بخت تو امّا همچنان در بند جادوها... 🔗 این کتاب را از فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک تهیه نمایید: adabbook.com/سکوت-کاهگلی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بی‌رنگ (پرونده سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب سروده به‌روز می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط به چاپ رسیده است) ▪️شاید تو هم می‌خواستی برگی شوی هرچند لرزان در تب هنگامۀ پاییز؛ رنگی در رنگ‌رنگ جام پاییز سرخ و شرابی گرم و آبی. هرچند پاییز شگفت سالیان زین پس رنگی به جز بی‌رنگ را در بر نخواهد کرد. شاید تو هم می‌خواستی رنگی شوی، برگی امّا نمی‌دانی زمین، دیگر این سرخ و آبی را این سیب این انگور این طعم گلابی را باور نخواهد کرد. 🔗 این کتاب را از فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک تهیه نمایید: adabbook.com/در-پیراهن-اردیبهشت ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دامانِ پر زر (پروندۀ #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعر پاییزی زیبایی از #صائب_تبریزی به‌روز می‌کنیم) ▪️خاک را دامانِ پر زر می‌کند فصل خزان بادها را کیمیاگر می‌کند فصل خزان شاخساران را به رنگ عود برمی‌آورد برگ‌ها را صندلِ تر می‌کند فصل خزان طوطیان سبزپوشِ عالم ایجاد را حلۀ طاوس در بر می‌کند فصل خزان از رخِ زرین، بساط خاک را در یک نفس آسمانِ پر ز اختر می‌کند فصل خزان می‌پرد چون نامۀ اعمال، برگ از شاخسار باغ را صحرای محشر می‌کند فصل خزان رتبۀ ریزش بود بالاتر از اندوختن از بهاران جلوه خوش‌تر می‌کند فصل خزان برگ را چون میوه‌های پخته می‌ریزد به خاک پایِ خواب‌آلود را پر می‌کند فصل خزان بوسه بر دستش، که از نقش و نگار دلفریب برگ‌ها را دستِ دلبر می‌کند فصل خزان گرچه از دست زرافشانش زمین، کانِ طلاست خرقۀ صدپاره در بر می‌کند فصل خزان از رخ چون زعفران، چینِ جبینِ خاک را خنده‌رو چون سکۀ زر می‌کند فصل خزان در کهنسالی عیار فکرها روشن‌ترست آب‌ها را پاک‌گوهر می‌کند فصل خزان شوق آتش را هوای سرد، دامان صباست رغبت می ‌را فزون‌تر می‌کند فصل خزان می‌کَند از پیکر بستان لباس عاریت برگ‌پوشان را قلندر می‌کند فصل خزان بر امید خط پاکی از جهان رنگ و بو هر چه دارد خرج دفتر می‌کند فصل خزان می‌زند بتخانۀ گلزار را بر یکدگر کار ابراهیم آزر می‌کند فصل خزان برگ‌ها را می‌کند در کف زدن بی‌اختیار چون سماع بی‌خودی سر می‌کند فصل خزان گر چنین از آه سرد آتش زند در بوستان عندلیبان را سمندر می‌کند فصل خزان از برات عیش، صائب دامن آفاق را با پریشانی توانگر می‌کند فصل خزان ☑️ @ShahrestanAdab
🔻حریق خزان (به‌مناسبت سوم آبان‌ماه، سالروز درگذشت زنده‌یاد #فریدون_مشیری شاعر شهیر معاصر، ستون شعر سایت شهرستان ادب را به بازخوانی #شعر_پاییزی معروف ایشان اختصاص می‌دهیم) ▪️حریق خزان بود ھمه برگ‌ھا آتش سرخ ھمه شاخه‌ھا شعله زرد درختان ھمه دود پیچان به تاراج باد و برگی كه می‌سوخت می‌ریخت می‌مرد و جامی ساوار چندین ھزار آفرین كه بر سنگ می‌خورد من از جنگل شعله‌ھا می‌گذشتم غبار غروب به روی درختان فرو می‌نشست و باد غریب عبوس از بر شاخه‌ھا می‌گذشت و سر در پی برگ‌ھا می‌گذاشت فضا را صدای غم‌آلود برگی كه فریاد می‌زد و برگی كه دشنام می‌داد و برگی كه پیغام گنگی به لب داشت لبریز می‌كرد و در چشم برگی كه خاموش خاموش می‌سوخت نگاھی كه نفرین به پاییز می‌كرد حریق خزان بود من از جنگل شعله‌ھا می‌گذشتم ھمه ھستی‌ام جنگلی شعله‌ور بود كه توفان بی‌رحم اندوه به ھر سو كه می‌خواست می‌تاخت می‌كوفت می‌زد به تاراج می‌برد و جانی كه چون برگ می‌سوخت می‌ریخت می‌مرد و جامی سزاوار نفرین كه بر سنگ می‌خورد شب از جنگل شعله‌ھا می‌گذشت حریق خزان بود و تاراج باد من آھسته در دود شب رو نھفتم و در گوش برگی كه خاموش می‌سوخت گفتم مسوز این‌چنین گرم در خود مسوز مپیچ این‌چنین تلخ بر خود مپیچ كه گر دست بیداد تقدیر كور ترا می‌دواند به دنبال باد مرا می‌دواند به دنبال ھیچ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در مهرماه ۱۳۹۸ در حوزه‌های مختلفِ شعر و داستان به ترتیب میزان بازدید از این قرارند: ▪️گزارش شهرستان ادب از نوبل ادبیات ۲۰۱۹ 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11131 ▪️پاییز | دو #شعر_پاییزی از #اسماعیل_امینی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11075 ▪️#اربعین | شعری از #حافظ 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11110 ▪️بیست و هشتمین میزگرد #بوطیقا: گفت‌وگو پیرامون #رمان_و_فلسفه 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11080 ▪️عقل و عشق | بازخوانی غزلی زیبا از #مولوی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11063 ▪️دامانِ پر زر | بازخوانی شعری پاییزی از #صائب_تبریزی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11087 ▪️#کاروان_شاعران_و_نویسندگان_ایرانی اربعین را در کربلا روایت کرد 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11142 ▪️«نمی‌توانی برای اهل بیت شعر بگویی و وارد سیاست نشوی» | #محمدرضا_وحیدزاده در گفت‌وگو پیرامون شعر آیینی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11091 ▪️رود عظیم اربعین | سه رباعی از #زهرا_سپه_کار 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11095 ▪️چرا باید #من_پناهنده_نیستم را بخوانیم؟ | یادداشتی از #مریم_رحیمی_پور 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11073 ▪️معرفی نشریه‌های برتر کودک و نوجوان | یادداشتی از #سیده_زهرا_محمدی 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11052 ▪️پای پیاده | شعری از #محمدحسین_ملکیان 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/11097 #پربازدیدترینها ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دیدن خزان (پرونده #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با چارپاره‌ای پاییزی و حکیمانه از استاد #مظاهر_مصفا به‌روز می‌کنیم که روز گذشته ما را برای همیشه تنها گذاشت) ▪️یاد داری که موسم پاییز جانب باغ و بوستان رفتیم دست در دست یکدگر باهم از پی دیدن خزان رفتیم پنجه‌های چنار زرد و نزار زیر پای من و تو می‌شد خرد باد پاییز های‌وهوی‌کنان برگ‌ها را به هر طرف می‌برد گلبن نسترن ز بی‌برگی بیدسان پیش باد می‌لرزید گه ز تاراج باغ می‌نالید گه ز تشویش باد می‌لرزید شاخه‌های صنوبر و شمشاد بر سر خاک زر می‌افشاندند برگ‌ها زیر پای ما نالان قصه‌ای دردناک می‌خواندند خسته و دلشکسته می‌گفتند مرگ مطلوب‌تر ز تنهایی‌ست پای‌فرسود پای دوست شدن دوستان! خوب‌تر ز تنهایی‌ست ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دلتنگی (شعری از در پرونده ) ▪️بهارِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییز دلتنگیست کجایی صبح من؟ شامِ ملال‌انگیز دلتنگیست کجایی ماهیِ آرام در آغوش اقیانوس؟ به من برگرد! این دریایِ غم لبریزِ دلتنگیست اگر چیزی به دست آورده‌ام از عشق، می‌بخشم غزل‌هایی که خود سرمایۀ ناچیزِ دلتنگیست در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد همانا مرگ، پایانِ سرورآمیزِ دلتنگیست نسیمی شاخه‌هایم را شکست و با خودم خواندم: بهارِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییزِ دلتنگیست ☑️ @ShahrestanAdab
🔻غم هجر (شعری از در پرونده به مناسبت بزرگداشت جلال‌الدین محمد بلخی) ▪️ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا جمله به ماه عاشق و ماه اسیر عشق تو ناله کنان ز درد تو لابه کنان که ای خدا سجده کنند مهر و مه پیش رخ چو آتشت چونک کند جمال تو با مه و مهر ماجرا آمد دوش مه که تا سجده برد به پیش تو غیرت عاشقان تو نعره زنان که رو میا خوش بخرام بر زمین تا شکفند جان‌ها تا که ملک فروکند سر ز دریچه سما چون که شود ز روی تو برق جهنده هر دلی دست به چشم برنهد از پی حفظ دیده‌ها هر چه بیافت باغ دل از طرب و شکفتگی از دی این فراق شد حاصل او همه هبا زرد شدست باغ جان از غم هجر چون خزان کی برسد بهار تو تا بنماییش نما بر سر کوی تو دلم زار نزار خفت دی کرد خیال تو گذر دید بدان صفت ورا گفت چگونه‌ای از این عارضه گران بگو کز تنکی ز دیده‌ها رفت تن تو در خفا گفت و گذشت او ز من لیک ز ذوق آن سخن صحت یافت این دلم یا رب تش دهی جزا ☑️ @ShahrestanAdab