شهرستان ادب
🔻صیّادی ماهر در جویی حقیر | چهار دهه داستاننویسی #شیوا_ارسطویی در چند برداشت کوتاه
(یادداشتی از #مجید_اسطیری)
▪️«یکی از مهمّترین زنان داستاننویس ایرانی در سالهای پس از انقلاب "شیوا ارسطویی"، متولد سال ۱۳۴۰ در تهران است. ارسطویی با انتشار رمان "او را كه ديدم زيبا شدم" در سال ۱۳۷۰ خود را بهعنوان یک چهرۀ جدّی به ادبیّات داستانی ایران معرفی کرد. وی چند سال پیش در گفتگویی به نقش مهم "رضا براهنی" در دیده شدن نخستین اثرش اشاره کرد و گفت:
"اخیراً كه این كتاب را برای تجدید چاپ غلطگیری میكردم, یادم افتاد كه آقای براهنی - یادشان بخیر- جلسهای برای این كتاب گذاشته و همة نویسندهها را دعوت كرده بودند. با خودم گفتم من چقدر نویسندة خوشاقبالی بودم؛ چون این اتّفاق برای اولین كتاب هیچ نویسندهای نمیافتد. صحبتهای آن جلسه باعث شد مجموعة "آمده بودم با دخترم چای بخورم" نوشته شود. من این مجموعه را از لحاظ تجربه از كار اوّلم جلوتر میبینم. ویژگی کتاب "او را كه دیدم..." این بود كه جریان تازه و خاصّی ایجاد كرد كه شاید ویژگی كم اهمّیّتی هم نبود. امّا به گمانم اگر الان میخواستم دوباره آن را بنویسم جور دیگری مینوشتم. در آن كتاب، الگو خیلی توی چشم میخورد. كاملاٌ معلوم است كه برش خورده و فرم، خیلی خودنمایی میكند. مشخّص است كه نویسنده، تكنیك بلد است و تكنیك خودش را به رخ میكشد. بعداً یاد گرفتم چطور تكنیك را در نوشتههایم محو كنم تا خواننده با متن احساس صمیمیّت كند. گرچه تغزّلِ جاری در "او را كه دیدم..." تا حدّ زیادی از دو سرنوشت منفی نجاتش داد: یكی فرمالیسم محض و یكی هم سانتیمانتالیسم!"
در ادامۀ این یادداشت قصد داریم ببینیم آیا ارسطویی در مسیر داستاننویسیاش موفّق شد از دام "فرمالیسم محض" و "سانتیمانتالیسم" بگریزد یا نه؟!...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10420
☑️ @ShahrestanAdab