eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
356 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻حقیقت (شعری از استاد #محمدعلی_بهمنی در پرونده #بهاریه) ▪️تا گِل غربت نرویاند بهار از خاک جانم با خزانت نیز خواهم ساخت خاک بی‌خزانم گرچه خشتی از تو را حتی به رویا هم ندارم زیر سقف آشنایی­‌هات می‌خواهم بمانم بی‌گمان زیباست آزادی ولی من چون قناری دوست دارم در قفس باشم كه زیباتر بخوانم در همین ویرانه خواهم ماند و از خاک سیاهش شعرهایم را به آبی‌های دنیا می‌رسانم گر تو مجذوب كجا آباد دنیایی من اما جذبه‌ای دارم كه دنیا را بدینجا می‌كشانم نیستی شاعر كه تا معنای حافظ را بدانی ورنه بیهوده نمی‌خواندی به سوی عاقلانم عقل یا احساس حق با چیست؟ پیش از رفتن ای‌خوب كاش می‌شد این حقیقت را بدانی یا بدانم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻غزل زندگی کنیم (مروری بر کتاب به قلم به بهانۀ زادروز استاد ) ▪️«...محمدعلی بهمنی نخستین مجموعه‌اش را در سی‌سالگی منتشر کرد و این در حالی است که وی از مدت‌ها قبل شاعری را آغاز کرده بود. تاخیر در انتشار نخستین مجموعه اشعار بهمنی، راوی وسواس و دقت وی در انتشار آثارش است، شیوه‌ای که تا هنوز کم و بیش رعایت شده است. با این وجود به دلیل تاثیرگذاری وی بر غزل امروز و استقبال از شعرهای او، تا کنون چندین گزیده‌ از اشعار ایشان منتشر شده است. با وجود وسواس ایشان در انتشار شعرهایشان این سوال پیش می‌آید که لزوم انتشار گزیده‌ای از غزل‌های ایشان چیست؟...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11584 🔗 برای تهیه این اثر به فروشگاه اینترنتی مراجعه کنید: adabbook.com/غزل-زندگی-کنیم ☑️ @ShahrestanAdab
4.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره‌ای از استاد در جشن 🔗 گزیده غزل «محمدعلی بهمنی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/غزل-زندگی-کنیم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چشم تو (شعری از کتاب سرودۀ استاد ) ▪️خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی‌ذوق، جهانی که مرا با تو ندید رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سر وقت، مرا هم به سر وعده کشید نه کف و ماسه، که نایاب‌ترین مرجان‌ها تپش تب‌زدۀ نبض مرا می‌فهمید آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازۀ هم سهم ز دریا بردیم هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم، دهنم شیرین شد ماه، طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم آخرین زمزمه‌ام را همۀ شهر شنید 🔗 «غزل زندگی کنیم» گزیده غزل «محمدعلی بهمنی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/غزل-زندگی-کنیم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا باید «غزل زندگی کنیم» را خواند؟ (در حال‌و‌هوای ؛ گزیده غزل‌های استاد ، یادداشتی از ) ▪️«روزی که نیما یوشیج پرچم نوگرایی خویش را افراشت بسیاری از مدافعان ادبیات سنتی در مقابل او صف‌آرایی کردند؛ مقابله ایشان با نوگرایی نیما تا جایی پیشرفت که از هیچ تلاشی، حتی فحاشی، افترا و تخریب، فروگذار نکردند. با این وجود حرکت نیما در زمان حیات خود شاعر به ثمر نشست و ادبیات نوین در کنار ادبیات سنتی به جایگاهی پذیرفته شده دست یافت؛ جایگاهی که هرچند مدافعان ادبیات سنتی، گاه تا هنوز به آن بی‌باورند اما این بی‌باوری به هیچ عنوان نتوانست واقعیت نوآوری‌های نیما را مخدوش می‌کند. در جبهه مقابل سنت‌گرایی محض، عده‌ای به حمایت از نیما برخاسته بودند که شاید در خیالشان هم نمی‌گذشت که روزی دستاوردهای نوین نیما در فرم و زبان با چارچوب قالب‌های سنتی به توافق برسد...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11641 🔗این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/غزل-زندگی-کنیم ☑️ @ShahrestanAdab
این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی این سفر همره تاریخ به جا می‌ماند @shahrestanadab
بهمنی حرفش را، که حرفی سراسر مهر و دوست‌داشتن است، ساده می‌زند، همان‌طور که خودش اعتراف می‌کند: «ساده بگم، دهاتی‌ام» امّا چنان عاطفه‌ای و چنان مهری در سراسر شعر و دل او جاری است که باعث تأثّر مخاطب و ماندگاری نام و شعر او خواهد شد. مگر نه اینکه شعر، وسیلۀ هم‌زبانی انسان‌ها و بیانگر دردهای مشترکشان است؟... یادداشت کامل محمدرضا معلمی به مناسبت زادروز محمدعلی بهمنی را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12395/ @shahrestanadab
زنده‌تر از تو کسی‌ نیست، چرا گریه‌ کنیم؟ مرگ‌مان‌ باد و مباد آن‌ که‌ تو را گریه‌ کنیم هفت‌ پشت عطش‌ از نام‌ زلالت‌ لرزید ما که‌ باشیم‌ که‌ در سوگ شما گریه‌ کنیم؟ رفتنت‌ آینهٔ آمدنت‌ بود، ببخش‌ شب‌ میلاد تو تلخ‌ است‌ که‌ ما گریه‌ کنیم ما به‌ جسم‌ شهدا گریه‌ نکردیم، مگر می‌توانیم‌ به‌ جان‌ شهدا گریه‌ کنیم؟ گوش‌ جان‌ باز به‌ فتوای‌ تو داریم، بگو با چنین‌ حال‌ بمیریم‌ و یا گریه‌ کنیم؟ ای‌ تو با لهجهٔ خورشید سرایندهٔ ما ما تو را با چه‌ زبانی‌ به‌ خدا گریه‌ کنیم؟ آسمانا! همه‌ ابریم گره‌ خورده‌ به‌هم‌ سر به‌ دامان کدام‌ عقده‌‌گشا گریه‌ کنیم؟ باغبانا! ز تو و چشم‌ تو آموخته‌ایم‌ که‌ به‌ جان‌تشنگی باغچه‌ها گریه‌ کنیم @shahrestanadab
تا گلو گريه كند، بغض فراهم شده است چشم‌ها بس که مطهر شده، زمزم شده است نه فقط شاعر اين شعر عزا پوشيده‌ست غزلم نیز عزادار محرم شده است ظهر داغی‌ست، عطش‌ريزی روحم گوياست از سرم سایهٔ طوبانفسی كم شده است هر كه دارد هوسش، نه! عطشش، بسم الله راه عشق است و به اين قاعده ملزم شده است سوگواران شما، مرثيه‌خوان خويش‌اند بی‌سبب نيست كه عالم، همه ماتم شده است «من ملك بودم و فردوس برين...» می‌داند اين ملك شور كه را داشت، كه آدم شده است من نه مداحم و نه مرثيه‌سازم اما سرفراز آن كه به طوفان شما خم شده است @shahrestanadab
شهرستان ادب
استاد محمدعلی بهمنی درگذشت متاسفانه علی رغم تلاش پزشکان برای احیای قلبی ایشان، این مهم میسر نشد و ا
پس از صد سال اگر پرسی: کجا او؟ ز هر بیتی ندا خیزد که: ها! او! هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم باور نمی‌کنید؟ همین شعر شاهد است @shahrestanadab