eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
356 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: روزی نشسته بودم خالی به مناجات. همی نگه کردم: برنایی را دیدم! نیکورویی! نیکومویی! نیکومنظر! نیکوجامه! قدم وی بر زمین و سر وی به عنان آسمان رسیده. مرا گفت: «اقرأ یا محمّد!» من گفتم: «چه خوانم؟» گفت: «اقرأ بِاسمِ ربّک! بگو: بسم الله الرّحمن الرّحیم.» من این بگفتم. از برکت این نام، راحتی در هفت اندام من آمد. @shahrestanadab
خدیجه را گفتم: «دثّرونی! دثّرونی! مرا بپوشید!» خدیجه وی را به جا بپوشید. جبریل بازآمد. گفت: «یا ایّها المدّثّر! ای جامه در سر آورده! برخیز خلق را بیم کن از دوزخ و با توحیدِ خدای را خوان آنکه تو رسول خدایی!» @shahrestanadab
رسول گفت: « هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ به‌مناسبت ایام رحلت پیامبر ۲۰ درصد تخفیف کتاب قاف و کتاب آه با امضای یاسین حجاری سفارش در سایت ادب‌بوک تا ۲۶ شهریور Www.adabbook.com ▪️قیمت کتاب آه: 295 هزار تومان قیمت با تخفیف: 236 هزار تومان ▪️قیمت کتاب قاف: 500 هزار تومان قیمت با تخفیف: 400 هزار تومان ▪️سفارش بالای 450 هزار تومان ارسال رایگان.
السلام علیک یا رسول الله... علی‌ ابن ابی‌طالب گفت: من در خدمت رسول بودم و بر هیچ سنگی و کلوخی و درختی نگذشت الّا که آواز می‌دادند: «السلام علیک یا رسول الله.» با خانه آمد و خدیجه را خبر داد از آن کرامت که خدای با او کرده بود. و خدیجه از خرمی که به دل او رسید بی‌هوش شد. و رسول آب بر رویش می‌زد تا با هوش آمد و گفت: «گواهی دهم که خدا یکی است و محمّد رسول خداست.» @shahrestanadab
رسول گفت: « هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.» @shahrestanadab
پس چون رسول وفات یافت، از فاطمه پرسیدم که «آن کلمه چه بود که تو از آن بگریستی؟ و آن کلمه که از آن بخندیدی؟» گفت: «رسول پنهان با من گفت که من رفتنی‌ام. من بگریستم. پس یک بار دیگر گفت اول کسی که به من رسد از اهل من، تو باشی. من بخندیدم.» فاطمه را ندیدم پس از آنکه پدرش از دنیا بیرون رفت خندان. در هر دو روز و سه روز، به گورستان شهیدان رفتی و آنجا نماز کردی و دعا کردی و می‌گریستی. تا آن‌گه که وفات یافت، بر این طریق می‌بود. وفات یافت پس از رسول به صد روز. @shahrestanadab
جبریل آمد. رسول او را گفت: «ای برادر، چرا چنین دیر آمدی؟ از دل یافتی که دوستِ خویش را در چنین وقت فروگذاشتی؟» جبریل گفت: «یا رسول‌الله، معذورم دار که در آسمان‌ها همی موکب ساختم استقبالِ جانِ تو را، تا همه روان‌های پیغامبران حاضر آمدند بر درهای آسمان تحیّتِ جانِ تو را.» رسول گفت: «یا جبریل، مرا همه اندوه امت است تا حالِ ایشان از پسِ مرگ من چون بوَد.» جبریل گفت: « دل شاد دار که همه فریشتگانِ آسمان‌ها شادی می‌کنند: بر درهای آسمان ایستاده جلوۀ جانِ تو را و حورالعین و وِلدان و غِلمان بهشت نظارۀ جانِ عزیزِ تو را.» رسول گفت: « نه از اینت می‌پرسم، هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.» @shahrestanadab
منادی آواز داد و گفت: «ای معاشر خلایق! این محمّد ابن عبدالله است. خُنُک پستانی که او را شیر دهد! و خُنُک دستی که او را برگیرد و پرورش کند! خنک مر خانه‌ای را که تو در آنجا ساکن باشد.» مرغان گفتند: «ما سزاوارترین به شیر دادن او.» پس ابرها بانگ برآوردند که «ما مسخّریم در میان آسمان و زمین، او را برگیریم و در عالم بگردانیم. هر جا که درختی بوَد که میوهٔ آن خوش‌تر بوَد، او را از آن خورش سازیم و هر جا که چشمهٔ آب خوش‌تر و سردتر، او از آن آب دهیم و به آبِ ابر -که از زیر عرش آید- او را غذا دهیم دو سال.» @shahrestanadab
«... ستارگان آسمان را دیدم که هم چون باران بر سر من فروریزیدند و به زیارت [محمّد] می‌آمدند...» و آمنه معجزها که دیده بود با وی بگفت. آن‌گاه عبدالمطّلب سیّد را برگرفت و بر سر دست‌های خود نهاد و به خانهٔ کعبه آورد و در چهار گوشهٔ کعبه بگردانید و شکر حق بگزارد و او را دعا گفت و او را پیش آمنه بازآورد. @shahrestanadab
قاف بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متن کهن فارسی ویرایش یاسین حجازی انتشارات شهرستان ادب تهیه از: https://adabbook.com/ghaf @shahrestanadab