eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
303 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹شهرستان ادب را در اینستاگرام دنبال کنید 💠 instagram.com/shahrestanadab ☑️ @ShahrestanAdab
🔸برای (شعری از ) 🔹گم کرده‌ام در برف‌ها از گل سری را از گل سری، از برگ گل نازکتری را بیچاره من، بیچاره من، از دست دادم سیمین‌بری گل‌پیکری افسونگری را تلخ است تا از کوه‌های قصر شیرین پیدا کنم فرهاد نام دیگری را ای مرگ بی‌انصاف! آیا با چه حقی بر صخره‌های سخت کوبیدی سری را؟! آیا نگفتی با خودت - ای مرگ بر تو - کز سفره‌ای کم می‌کنی نان‌آوری را در سفره‌های بی‌انار سرخ یلدا در خون نشاندی چشم‌های مادری را در کربلایی تازه، لیلاهای این شهر تشییع می‌کردند نعش اکبری را 💠 را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/بهار-خواب ☑️ @ShahrestanAdab
🔹روشنایی درخشان لازم نیست، برای اینکه آدم در بیگانگی زندگی کند فقط یک فتیله کافی است، به شرط اینکه صادقانه بسوزد. 🔸 ، ☑️ @ShahrestanAdab
🔸روایت خاص برای مخاطب خاص (یادداشتی بر رمان نوجوان اثر ، به قلم ) 🔹«روی کتاب نوشته شده: "رمان نوجوان"، اما پیچیدگی قصه و عمق شخصیت‌ها، همچنین کیفیت تصاویر قصه به شکلی است که با درک ما از "نوجوان" اندکی تفاوت دارد. این نوجوان از آن‌ها است که "بازی تاج‌وتخت" می‌بیند و "سرنوشت" بازی می‌کند و ترس‌های پدر و مادرش برایش خنده‌دار است و معادلات پیچیده ذهن آن‌ها، برایش بسیار ساده! "موهای تو خانه ماهی‌هاست" قصه‌ای متفاوت با آنچه به‌عنوان ادبیات نوجوان می‌شناسیم ارائه می‌دهد. نوجوانِ داستان از همان ابتدا، حسابی زخمی شده و در نی‌زاری پر از خشونت، چشم باز می‌کند! دختری اثیری می‌بیند و تصاویر خیال و واقعیت چنان در هم می‌آمیزند که تفکیک آن‌ها، کار ذهن‌های ساده نیست! حتی شاید نوجوان امروز، فهم بهتری از بزرگ‌ترهای نسل قبلی، در مورد این داستان به دست آورد!...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11775 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/موهای-تو-خانه-ی-ماهی-هاست ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فروغ و افشای سیاهی خانه (یادداشتی از به مناسبت زادروز ) 🔹«سال ۱۳۴۴ چندی از چاپ مجموعه تولدی دیگر، شاملو و اخوان و آزاد و سپهری و... به همراه گیردهاردی تیکو، یک بار در منزل فروغ فرخزاد و فردای همان روز در خانه شاملو جمع می‌شوند و به بحث از شعر می‌نشینند. همان‌جاست که شاملو از فروغ سوال می‌کند که "فرق شاعر و فیلسوف چیست؟" و او در می‌آید "فرقش این است که وقتی آن یکی شروع می‌کند به شعر گفتن آن یکی شروع می‌کند به فلسفه نوشتن." فروغ در اصل شاعر بود. هر چند به این‌سو و آن‌سو می‌رفت و مثلا فیلم "این خانه سیاه است" را می‌ساخت. شاید آن فیلم به لحاظ سینمایی، مستند مهمی نباشد اما موضوعی دلخراشی چون انزوای بیماران برابر می‌رسید کسانی که مثل موجوداتی خطرناک دور از چشم شهرنشینان نگاه داری می‌شدند. سیاهی را باید طوری پنهان کرد که رفاه دیدگان را نیالاید. این همه زرق و برق کافی نیست. باید عملاً زشتی‌ها و رنج‌ها را قایم کرد. این کار آن طور که ادعا می‌کنیم رفع و رجوع کردن سیاهی نیست، بلکه سرکوب دیدن آن است...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11776 ☑️ @ShahrestanAdab
40.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعرخوانی در شب شعر ، دی‌ماه ۱۳۹۶ 💠 کتاب اثر «محمدرضا طهماسبی» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/واژگان-واژگون ☑️ @ShahrestanAdab
🔹تفاوت میان یک انسان بی‌تجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان مرگی شرافت‌مندانه است، در حالی‌که دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی زندگی را دوست دارد. 🔸 ، ☑️ @ShahrestanAdab
🔸ای پارسای پارسی (شعری از غلامرضا کافی برای سپهبد ) 🔹نامت بلند باد که هستیم سر بلند نامی که نیست جز همه با کَرّ و فَرّ بلند از نام توست رایحه‌گردان نسیمِ مَجد این عطرِ خوش که هست به هر بام و در بلند دستت اگر به صندلیِ جاه نارسا، گامت ولی به هِیمنه‌گاهِ خطر بلند سالی گذشت، بی‌تو جهان رویِ خوش ندید هیهایِ مرگ بود به هر بوم و بَر بلند سالی گذشت و باز جهان در خَم ِ بلاست یعنی نکرده از غم داغت، کمر بلند طوفان دَمید بر تنِ خاک، آن سِتُرگ‌داغ آشوب شد ز خاوَر و از باختَر بلند هان هان! که در نشست به چشمِ تمامِ خَلق دودی که شد ز مشهدِ آن نخلِ تَر بلند تُو خالیَ است طبلِ ستم، عجزِ بارز است: آن جا که هست نعرۀ توپ و تَشَر بلند سبزیم و جاودانه، اگر چند بشکنیم نه گفته‌ایم ما به تَبارِ تَبَر بلند ای رود رود، جاریِ اشکت به نیمه شب ای های های، گریۀ تو هر سَحر بلند چشمِ عقاب با همۀ اوج، سر به زیر طبعِ پلنگ با همه زیر و زَبَر بلند افسانه شد شکوهِ سلحشوریِ عرب ای پارسایِ پارسیِ قومِ سر بلند فتح‌الفتوح کرده‌ای از شام تا عراق نامت مباد جز همه با کَرّ و فَرّ بلند «نَفسِ زَکیّه» در خبرِ مُعتبَر تویی عطر ظهور هست هم اَز آن خبر بلند دیگر شد از تو رسمِ سلیمانیِ شُکوه بَستی به گردباد، رکابِ ظَفَر بلند قَد می‌کشد به ذوقِ تو اَندامِ واژه‌ها زان رو شد این چَکامِه‌غزل مختصر بلند نه نه که شعر نیست چُنین پاره ی لَهیب شَرشورِ ناله‌ای است که شد از جگر بلند مُشکوی توست رشکِ سلیمان، به باغِ خُلد طاقِ سَرا مُشَعشَع و درگاهِ دَر بلند! ☑️ @ShahrestanAdab
16.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معرفی کتاب اثر 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی ادب بوک تهیه نمایید: adabbook.com/قرار-مهنا ☑️ @ShahrestanAdab
🔸فرار به واقعیت (یادداشتی از به مناسبت زادروز ) 🔹«یک کاتولیک متعصب، استاد خستگی‌ناپذیر آکسفورد، خالق دنیای ادبی سرزمین میانه، کسی که فیلم‌های ارباب حلقه‌ها را بر اساس کتاب‌هایش ساخته‌اند، لغت‌شناسی قهار، مخترع زبان‌های گوناگون و... این‌ها عناوینی هستند که با یادآوری نام تالکین به ذهنمان خطور می‌کنند. کم و زیادش بستگی به کم و زیاد شناخت خودمان از او دارد. تالکین را در ایران، قبل از فیلم‌های ارباب حلقه‌ها، جز طرفداران دو آتشه فانتزی، کمتر کسی می‌شناخت. در سال ۱۳۷۷ برای اولین بار کتابی از تالکین به فارسی ترجمه شد (درخت و برگ)، تقریباً سه سال قبل از اکران اولین فیلم ارباب حلقه‌ها و چهار سال قبل از موج ترجمه آثار تالکین...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11779 ☑️ @ShahrestanAdab
🔸عقده سلینجر و دنیای مدرن (دربارۀ و مهم‌ترین اثر او ، یادداشتی از ) 🔹«...در دنیای امروز که آدم‌ها حاضرند هر کاری بکنند برای بیشتر دیده شدن حتی در شرایطی که استعداد هنر یا دستاورد خاصی ندارند، عقده سلینجر بیشتر به چشم می‌آید. او به جای مرکز توجه بودن، تصمیم گرفت در کلبه دورافتاده‌ای در نیوهمشیر زندگی کند. اگر او امروز کسانی را می‌دید که از روابط عاشقانه، فرزندان، بدن‌شان، سفر و یا حتی وعده‌های غذایی‌شان مایه می‌گذارند تا از جهان اطرافشان دور نشوند چه واکنشی داشت؟ آیا این جهان او را بیگانه‌تر می‌کرد یا او را مجبور می‌کرد که هر روز دست‌نوشته جدیدش و یا عکس‌های سلفی با آدم‌های معروف آمریکایی را در صفحات مجازی‌اش بگذارد؟ آیا برای خودش پیج طرفداری داشت و از اینکه نقل قول‌ها یا جملات قصارش دست به دست شوند، لذت نمی‌برد؟ آیا با تمام این‌ها، خواندن آثار سلینجر در این زمانه به ما کمک می‌کند تا از این تله توجه طلبی مفرط نجات پیدا کنیم؟...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11781 ☑️ @ShahrestanAdab