eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
301 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«به عنوان یک مخاطب انتظار شما از یک مجموعه داستان چیست؟ آیا دوست دارید تمام آن‌ها دارای پیوستگی موضوعی باشند و یا متفاوت باشند؟ دوست دارید ارتباطی معنادار بین آنها باشد و یا هر کدام سازی جداگانه در این ارکستر که به عنوان مجموعه از آن یاد کرده‌ایم بزنند؟ اگر به دنبال مجموعه‌ای متفاوت از نظر داستانی هستید، به این معنا که هر داستان فضایی جدید را دنبال کند، مجموعه داستان نعلین‌های آلبالویی دقیقاً همان چیزی است که به دنبالش هستید. در واقع هر کدام از داستان‌ها فضایی متفاوت و رویکردی مجزا را دنبال می‌کنند. و هر کدام از داستان‌ها می‌توانند بخشی از نیاز شما به ادبیات و جهان را مرتفع کنند. به طور مثال، اگر به شما بگویند چند وقت دیگر قرار است صاحب فرزندی شوید، و پنجاه درصد امکان دارد این بچه دچار مشکل باشد، شما چه می‌کنید؟ آیا با به دنیا آمدن او موافقت می‌کنید یا دنبال سقط جنین می‌روید؟...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11871 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
15.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹نفس بریده‌تر از پیش مانده در راهم به جز علی، مدد از هیچ‌کس نمی خواهم خراب بادۂ خیامی‌ام، ستاره‌شناس! مکش به بام رصدخانۀ ملک‌شاهم برو رفیق و بینداز ریسمانت را برو که هم‌نفس آسمان در این چاهم هنوز می‌شنوم بانگ «برد، برد» تو را که نردبان تو بوده‌ست دست کوتاهم در این قمار که بردی خدا کند برسی به پای بُرد نفس گریۀ شبانگاهم بگو کدام برادرفروش راه تو زد بگو که تازه شود باز زخم جان‌کاهم به این امید که قاضی کنی کلاهت را به سوی عرش خدا پر نمی‌زند آهم نشسته گوش‌به‌زنگِ کدام حادثه‌ای که باز سر بدوانی سر بزنگاهم مگر قرار نشد فکر پرزدن باشیم مگر قرار نشد بین آسمان باهم به سینه می‌زنی اما هنوز سنگش را سرت به سنگ نخورد ای جنون ناگاهم؟! تو نیستی و در این شهر، بی‌تو منزوی‌ام تو نیستی و پلنگانه خیره بر ماهم تو نیستی و از این ناکجای غربت نیز هنوز هم که هنوز است «چشم در راهم» 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
26.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی 🔹چو خواهی که یابی ز هر بد رها سر اندر نیاری به دام بلا بوی در دو گیتی ز بد رستگار نکوکار گردی بر کردگار به گفتار پیغمبرت راه جوی‏ دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی‏ چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی‏ خداوند امر و خداوند نهی‏ که من شارستانم علیّم در است‏ درست این سخن گفت پیغمبر است‏ گواهی دهم این سخن راز اوست تو گویی دو گوشم بر آواز اوست‏ حکیم این جهان را چو دریا نهاد برانگیخته موج از او تندباد چو هفتاد کشتی بر او ساخته‏ همه بادبان‌ها برافراخته‏ یکی پهن کشتی بسان عروس‏ بیاراسته همچو چشم خروس محمد بدو اندرون با علی‏ همان اهل بیت نبیّ و وصیّ‏ اگر چشم داری به دیگر سرای‏ بنزد نبیّ و وصیّ گیر جای گرت زین بد آید گناه من است‏ چنین است و این دین و راه من است‏ بر این زادم و هم بر این بگذرم‏ چنان دان که خاک پی حیدرم‏ نگر تا به بازی نداری جهان‏ نه برگردی از نیک پی همرهان‏ همه نیکیت باید آغاز کرد چو با نیکنامان بوی هم‏ نبرد از این در سخن چند رانم همی ‏ همانش کرانه ندانم همی ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«چندسال پیش بود که پخش شدن تصویری در فضای مجازی جنجال زیادی کرد. تصویر یکی از شهدای غواص که دست بسته زنده به گور شده بود. این تصویر چنان در کشور سر و صدا کرد که خون بسیاری را به جوش آورد و متن‌های احساسی مختلفی در مورد آن نوشته شد. اوج صحنه‌ی ماندگار مربوط به شهدای غواص را می‌توان در مراسم تشییع این شهدا در شهر تهران دید. شهر گویی یک‌پارچه و یک‌دست برای استقبال از این شهدا آمده بودند. مرتضی کربلایی‌لو نویسنده‌ای پرکار است که آثارش در زمینه‌های مختلف نوشته شده است و هر کدام رنگ و بوی متفاوت دارد. در تمامی آثارش دیدگاه فلسفی او را می‌توان دید. رمان جمجمه‌ات را قرض بده، یکی از آثار خاص و منحصر به فرد این نویسنده است...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11844 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
34.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ استاد 🔹دلم از شب نشینی‌های زلفت دیر می‌آید مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر می‌آید غزل گل می‌کند در من اگر آیینه‌ام باشی که طوطی در سخن از دیدن تصویر می‌آید به بوی آن که جای من ز دامانت درآویزد برون از تربت من خار دامنگیر می‌آید ملول از عقل بی‌پیرم که سرمستی نمی‌داند من و عشقی که از او کار صدها پیر می‌آید به دور از نام و از ننگم، جدا از هر چه نیرنگم مرید پیر یکرنگم که بی‌تزویر می‌آید جنون هنگامه‌ای در این حوالی عشق می‌کارد که از هر سو صدای شیون زنجیر می‌آید سکوت تلخ نخلستان غریبی تازه می‌جوید که امشب بر ملاقات علی شمشیر می‌آید به هر ویرانه‌ای فانوس اشکی می‌کند روشن که بزم با صفایی این چنین کم گیر می‌آید به ذهن کوچه‌های کوفه گرد مرگ می‌پاشد طنین گام‌های او که بس دلگیر می‌آید خروشیدم که در این شهر آیا اهل دردی نیست؟ که دیدم کودکی با کاسه‌ای از شیر می‌آید رسد روزی که خواب ناز بت‌ها را برآشوبد که ابراهیم ما با نعرۀ تکبیر، می‌آید 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸موسیقی قلب فلسطین (به مناسبت ، یادداشتی بر رمان اثر ، به قلم ) 🔹«رمان "من پناهنده نیستم" پیرنگ و ماجرای جداگانه‌ای از فلسطین ندارد. زنی به نام رقیه، حوادثی را که بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۲۰۰۰ بر فلسطین رفته، در قالب ماجراهای خانوادگی خود روایت می‌کند. پس می‌توان گفت "من پناهنده نیستم" بیان تاریخ است؟ خیر. «میلان کوندرا» در کتاب هنر رمان می‌گوید: "رمان‌نویس نه مورخ است نه پیامبر. او کاوشگر هستی است." راوی در رمان من پناهنده نیستم وضع انسان فلسطینی در هستی را می‌کاود. تاریخ و مخصوصاً سیاست در این رمان مسألۀ اصلی نیست. به راستی که باید راوی رمان یک زن می‌بود. کسی که علاقه‌ای به سیاست ندارد و مردان مبارزی را که به جان هم افتاده‌اند، خروس‌هایی تفنگ به دست می‌داند که آبی از آن‌ها برای فلسطین گرم نمی‌شود...» 💠 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11845 💠 این اثر را با ترجمۀ سرکار خانم ه از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«نوشتن در مورد جنگ ابعاد مختلفی دارد. به نظر می‌رسد یکی از جنبه های مغفول مانده در ادبیات ما پرداختن به اقلیت‌های مذهبی است که دوشادوش سایر مردم در آبادانی کشور و یا دفاع از مرزهای این پهنه اهورایی کوشیده‌اند. در این میان مندایی‌ها که از پیروان حضرت یحیی به شمار می‌روند، از قدیمی ترین اقلیت های مذهبی ایران هستند که در کشور ما زندگی می‌کنند. مندایی‌ها بیشتر در خوزستان ساکن هستند و از اقوام قدیمی این خطه نیز محسوب می‌شوند. در روزگار جنگ به واقع چه بر سر این اقلیت آمد؟ اطلاعات ما در این زمینه کم است و در حوزه ادبیات می‌توان این مسئله را نزدیک به صفر دانست، یعنی اثری که به این عزیزان بپردازد ما نداشته‌ایم. البته تمام این حرف‌ها بر می‌گردد به قبل از رمان وضعیت بی‌عاری نوشته حامد جلالی...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11889 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹باغم اگر، شکوفه شکوفه بهارمی خاکم اگر، لطافتِ باران‌تبارمی رودم اگر، زلالیِ از خود گذشتنم کوهم اگر، شکوهِ غمِ استوارمی ابرم اگر، به شادی و غم، صبح و ظهر و شام کوهی که سر به شانهٔ او می‌گذارمی شعرم اگر، تجلّیِ آن آنِ بی‌بدیل در سطر سطرِ جوهرهء ماندگارمی نایَ‌م اگر، دمیدنِ آن آهِ آتشین در بند بندِ جانِ به غربت دچارمی آوازِ عاشقانهء سازِ سکوتِ من زیباترین ترانهء شب‌های تارمی بر تار و پودِ فرشِ وجودم درختِ گُل! شادم که هم به بارمی و هم به دارمی تو دوستم نداری و...داری نگو که نه آری بگو، بگو که تو دار و ندارمی از من فرار کن به هر آنجا که خواستی دریای بی‌کرانم و دریاکنارمی 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔸شاخه‌های زیتون (شعری از به مناسبت ) 🔹دلش گرفته و چشمان قدس بارانی‌ست هنوز منتظر قاسم سلیمانی‌ست حدود قدس شریف از خطوط قرمزماست ادامه‌دارترین راه حاج‌قاسم‌هاست خدا به خیر کند داستان این دهه را پرندگان ابابیل و قوم ابرهه را خدا به خیر کند خواب‌ها پریشان است بهار دست‌خوش چکمۀ زمستان است تو شهر آسیه‌هایی که نیل دامن توست اگرچه حلقه فرعونیان به گردن توست تو شهر سوخته غیرت عرب شده‌ای چه داغ‌ها که ندیدی و جان به لب شده‌ای چه زخم‌های عمیقی که در تو پنهان است که ردّ خون تو بر تپه‌های جولان است خدا به خیر کند آخرالزمان شده است درست آنچه نباید شود همان شده است چقدر گل که از انبوه باغ می‌چینند رسانه‌های هیاهو ولی نمی‌بینند تو کشته می‌شوی اما... خبرگزاری‌ها فقط دو چشم تماشا خبرگزاری‌ها تو کشته می‌شوی و باز چشم می‌بندند به روی غربت قانا خبرگزاری‌ها برای کودک تو خواب تازه می‌بینند به صبح تیرۀ فردا خبرگزاری‌ها تو کشته می‌شوی اما کسی نمی‌بیند اسیر حکم یهودا خبرگزاری‌ها دلت شکسته‌تر از شاخه‌های زیتون است گلوی نازک تو زیر تیغ شمعون است اسیر حادثۀ قطعنامه‌ها شده‌ای به درد مردم بی‌درد مبتلا شده‌ای تمام می‌شود این روزهای غمگینت و عشق می‌وزد از باغ‌های والتینت درخت‌های جوان تو برگ‌وبر بدهند و زخم‌های تو روزی دگر ثمر بدهند دلش گرفته و چشمان قدس بارانی‌ست هنوز منتظر قاسم سلیمانی‌ست ☑️ @ShahrestanAdab
🔸 | کتاب اثر (تحریریۀ سایت شهرستان ادب) 🔹«به عنوان یک خواننده در مجموعه داستان به دنبال چه هستید؟ در واقع وقتی دوست دارید مجموعه داستانی که باز می‌کنید، در چه فضا و اتمسفری باشد؟ به نظر شما یک مجموعه داستان باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد که شما را ترغیب به خواندن بکند. می‌توان سئوال‌های بسیاری دیگری را مطرح کرد، اما شاید یکی از ساده‌ترین چیزها برای آن اشاره، تنوع در فضاسازی داستان‌ها است. اگر به دنبال داستانی با چنین ویژگی‌هایی می‌گردید، مجموعه کاکاپو دارای این ویژگی است. مجموعه کاکاپو دارای نه داستان است که هر کدام در فضای خاصی روایت می‌شوند و نویسنده کوشیده است که در هر داستان مخاطب را با مسئله‌ای جدید روبرو شود...» 💠 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11892 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی از کتاب سرودهٔ 🔹دور شد از چشمگی‌های تو لب‌های سفالم در حرام افتادم و آلوده شد رزق حلالم و با خودم گفتم: دو روزی دلخوش ابر و بهاری ریشه زد، رویید باری خارها بر خشک‌سالم پس به هر ابلیس آدم‌رو که دیدم دست دادم از فریب خود چنینم، دستمالم، پایمالم گم شدم در چاک پیراهن که چاهی بود بی‌آب گرگ خود بودم، شبان خود، بگو از که بنالم؟ ای بهشت دور رفته از خیال شاخه‌هایم دور از باغ بلوغ چشم تو اندوه کالم خسته شد شور دویدن، ای مجاور با رسیدن! آسمان پیر پوسیده‌ست دیگر زیر بالم وقف اوقات دگر شد باز این آیینۀ کوژ بی‌خبر از حال ماندم، باز با بار سؤالم عهد سرسبزی سرآمد، شاخه‌ها یک‌یک تبر شد دود شد بخت سیاه اما نمی‌گیرد زغالم سوختم در این گلستان، ای خدا! خاکسترم کن تا برآید هیزمی از حرف‌ها، از قیل و قالم 💠 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
18.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معرفی رمان «من پناهنده نیستم» اثر 🔸رمان ، زندگی یک خانواده فلسطینی اهل طنطوره - روستایی ساحلی است که در ۴۹ کیلومتری حیفا در جنوب فلسطین واقع شده - را به تصویر می‌کشد که به علت حمله اسرائیلی‌ها از سرزمین خود کوچ می‌کنند. شخصیت اصلی و قهرمان داستان زنی به نام رقیه است. او به اصرار پسرش حسن داستان زندگی خود را تعریف می‌کند. 🔹این رمان روایت پناهندگی فلسطینیان و جنگ داخلی لبنان و حمله اسراییل به این کشور است، رنج هجرت و قتل عام و وقایع بزرگی که بعد از پیمان اوسلو بر سر فلسطین آمده است؛ همه این روایات چنان با جزییات دقیقی بیان می‌شود که یکی از مهم‌ترین رمان‌های مربوط به واقعۀ ۱۹۴۸ فلسطین در ادبیات روایی عرب را رقم می‌زند. حکایتی از مصیبت ملت فلسطین و اجبار آنان برای خروج از سرزمین و وطنشان و زندگی تلخ در نقاط مختلف جهان به امید بازگشت به وطن. 💠 این اثر را با ترجمۀ سرکار خانم از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab