eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
302 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻چهار رمان نوجوان در سی‌وششمین جایزه کتاب سال (شاخ‌دماغی‌ها، شب‌های بی‌ستاره، چشم های سبز هی هو هاما و باغ خرمالو) ▪️دبیرخانۀ سی‌وششمین جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، آثار راه‌یافته به مرحلۀ دوم داوری کتاب سال در بخش کودک و نوجوان را معرفی کرد. این آثار در پنج بخش «داستان تألیف کودک و نوجوان»، «داستان ترجمه کودک و نوجوان»، «دین کودک و نوجوان»، «کلیات و علوم انسانی کودک و نوجوان» و «علوم و فنون کودک و نوجوان» معرفی شده‌اند. انتشارات شهرستان ادب مفتخر است که چهار اثر از بخش «داستان تألیف کودک و نوجوان» از آثار معرفی شده توسط دبیرخانۀ جایزۀ کتاب سال، اختصاص به آثار کودک و نوجوان این نشر دارد: 🔸، تألیف 🔸، تألیف 🔸، تألیف 🔸، تألیف گفتنی‌ست رمان‌های شاخ‌دماغی‌ها و شب‌های بی‌ستاره پیش از این نامزد جایزۀ پروین اعتصامی در بخش ادبیات کودک و نوجوان شده بودند که رمان شاخ‌دماغی‌ها در این جایزه شایستۀ تقدیر شناخته شد. رمان «شبهای بی‌ستاره» نیز در بین نامزدهای بخش رمان هجدهمین جشنواره شهید حبیب غنی‌پور حضور پیدا کرد و خوش درخشید. همچنین رمان شاخ‌دماغی‌ها به همراه رمان باغ خرمالو نامزد جایزۀ قلم زرین در بخش نوجوان شدند که در این میان، رمان باغ خرمالو اثر شایستۀ تقدیر این جشنواره شناخته شد. شهرستان ادب و مجموعۀ هنرمندان همراه با این مؤسسه این موفقیت را به نویسندگان محترم این آثار تبریک عرض نموده و برای ایشان آرزوی موفقیت‌های بیشتر دارد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نسیم انقلاب (پروندۀ را با شعری از ابراهیم قبله آرباطان به‌روز می‌کنیم؛ شعری که تبریز و فعالیت‌های انقلابی این شهر شکوهمند را می‌ستاید و با زبان زیبای ترکی آمیخته است. این شعر را با هم می‌خوانیم) ▪️«تو را ای شهر حریت تو را ای معدن غیرت تو را ای معنی عزت تو را من دوست می‌دارم تو شهر قهرمان‌خیزی تو از احساس لبریزی تو تبریزی تو تبریزی تو را من دوست می‌دارم چهل سال استقامت‌ها شهادت‌ها شهامت‌ها تو ای شهر رشادت‌ها تو را من دوست می‌دارم تویی بیست و نه بهمن تویی باران، تویی آهن تویی غداره را دشمن تو را من دوست می‌دارم نسیمِ انقلابی تو وطن را آفتابی تو اجانب را عذابی تو تو را من دوست می‌دارم...» متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10045 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش تصویری عصر شعر #چله_نور در دانشگاه تهران 🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/10048 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻#آن_جا_که_نامی_نیست مجموعه غزل‌های عاشقانه‌ #یوسفعلی_میرشکاک رونمایی می‌شود 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10049 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فرصت طلایی انقلاب برای ادبیات داستانی ایران (یادداشتی از #محمدقائم_خانی در پروندۀ #چهل_سال_انقلاب) ▪️«...نوشتن رمان نیاز به ذهنیت و زبان خاصی دارد که امکان قصه‌گویی متناسب با واقعیت و ارائۀ روایتی در نسبت با روابط علی و معلولی را داشته باشد. فارسی مدرن که در دورۀ معاصر و پس از مواجهۀ ایرانیان با تغییرات دنیای جدید ایجاد شده، وضعیت خاصی دارد که آن را از بسیاری از زبان‌های دیگر متمایز کرده و فرصتی تاریخی را پیش‌ِ‌روی نویسندگان ایرانی قرار داده است تا رمان را آن‌گونه که می‌خواهند، بنویسند. ادبیات معاصر ایران – به هر دلیل که باشد – نگاه ما را به جهان شکل داده است، پس نویسندگان و شاعران، نمایشنامه‌نویسان و حتی مترجمان ادبی بر آنچه بر ما رفته است یا می‌رود، مسئولند...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10050 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فتح طلسم‌ها (نبرد خیر و شر و تقابل نور و ظلمت در افسانه های کهن و ادبیات ما سابقۀ دیرینه دارد. جدا از حضور مختلف و متعدد این عناصر در ادبیات فارسی "اعم از ادبیات عامه تا ادبیات رسمی" یکی از ابیاتی که این تقابل را به‌خوبی نشان داده است، بیت معروف حافظ است که "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد | دیو چو بیرون رود فرشته درآید". بیتی که در سرود خاطره‌انگیز "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" حمید سبزواری که برای ورود امام سروده و خوانده شد، چنان زیبا تضمین شده است که تشخصی جدید یافته است. در ادامه یاد می‌کنیم از یک نیمایی قدیمی استاد که در سال‌های دهۀ چهل متأثر از این افسانه سروده شده است. ایشان در توضیح این شعر خود می‌نویسد: "ما در افسانه‌هایمان شخصیتی داریم به نام "ملک ‌بهمن" که در خواب می‌بیند شیشۀ عمر دیو را به دست آورده و با شکستنش آن را نابود کرده است. هم‌نامی پسرم بهمن با ملک بهمن آن افسانه، شعری شد با نام فتح طلسم‌ها") ▪️در قصه‌های عهد کهن خواندیم: وقتی که شاهزاده ملک بهمن در بند دیو بود یکشب به خواب دید فتح طلسم‌ها همه با اوست اینک در فصل بی‌شهامت تسلیم شاید هزار قرن از مرگ آن دلیر گذشته است و بازوان شیرشکاران با شاخه‌های پوک شکسته است اما دلیر کوچک من بهمن هم‌نام شاهزاده آن قصه‌های خوب بی‌خوابی عمیق‌اش تعبیر سال‌های بی‌رؤیا نیست احساس می‌کنم این چشم‌های معصوم گاهی به خواب اگر می‌رفت آن سوی پلک خسته خود می‌دید فتح طلسم‌ها همه با اوست ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 https://www.instagram.com/p/BtgAga7Hj4Y ▪️در میان اینهمه چالش‌ها و فراخوان‌های گوناگون شبکه‌های مجازی، جای چالش‌های ادبی و هنری خالی‌ست. سایت شهرستان ادب از این به بعد ستونی را به این چالش‌های ادبی اختصاص می‌دهد. هربار یکی از پرونده‌های سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانه‌ای برای این چالش‌ها می‌کنیم. در دومین #چالش_ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب و یا با موضوع #انقلاب_فاطمی از شما دعوت می‌کنیم تک‌بیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با هم به اشتراک بگذاریم. گزیده‌ای از بهترین‌های این چالش در پرونده #شعر_فاطمی و پرونده #چهل_سال_انقلاب سایت #شهرستان_ادب نیز منتشر می‌شود. شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخش‌کامنت‌های همین‌ پست اینستاگرام یا در سایت شهرستان ادب برای ما بنویسید. #چالش_شعر_کوتاه ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 صفرخان (بازخوانی شعری انقلابی از در پروندۀ ) ▪️حسین منزوی را با عاشقانه‌های شورانگیز و جنونمند می‌شناسیم. البته گاه می‌شنویم که منزوی شعر اجتماعی نیز داشته است، اما این سخن بیشتر در همین حد متوقف می‌ماند یا در حد یک احساس شخصی محدود تعریف می‌شود. این در حالی است که بسیاری از شعرهای منزوی، رنگ سیاسی اجتماعی قابل توجهی دارد؛ در بسیاری از این شعرها، مفهوم آزادی و مبارزه از نماد و ابهام فراتر رفته است. به نظر می‌رسد این ابیات در شعرهای اولیۀ منزوی و نیمایی‌های او فراوانی بیشتری دارد: تو را سر می‌دهم ای ترانۀ آزادی! به بهای تیری که بر گلویم می‌نشیند و تبری که بر انگشتانم تو را سر می‌دهم ای آزادی! ای ترانۀ خونین! البته این به آن معنا نیست که غزل‌ها از این مفاهیم تهی است. بیت زیر، یکی از همین ابیات است: یاران رفته با خط خونین نوشته‌اند: اوج ستم همیشه به طغیان رسیده است اما در اینجا به معرفی و بازخوانی بخشی از شعر بلند «صفرخان» می‌پردازیم. این نیمایی بلند، در ستایش «صفر قهرمان*» به عنوان قدیمی‌ترین زندانی که بیشتر عمر خود را در زندان‌های ساواک گذراند و در آستانۀ انقلاب در سال 57 آزاد شد، گفته شده است. این شعر ابتدا در سال 58 به صورت کتابی مجزا منتشر شد و به برادرش تقدیم شد. او همچنین در مقدمۀ کتاب، صفرخان را سمبل مقاومت و نمونۀ مثال‌زدنی از کسانی دانسته است که جوانی‌شان را در سیاه‌چال‌ها و سلول‌های مردم‌کش به باد دادند تا مردم در این سوی زندان‌ها سرانجام آزادی را فراچنگ آورند. او همچنین در مقدمۀ این کتاب می‌نویسد: «قرار بود این کتاب همان موقع که بحث زندانیان سیاسی مطرح بود منتشر شود، ولی دولت نظامی ازهاری همان شبه‌آزادی را هم گرفت.» البته جز ارج نهادن این روحیۀ تسلیم‌ناپذیری، به نظر می‌رسد این شعر بیش از آنکه ستایش یک فرد باشد، گزارشی از وضعیت اختناق‌آور و شکنجه‌گر آن دوران و روحیۀ مبارز عمومی حکایت می‌کند. بخشی از این شعر بلند را می‌خوانیم: صفرخان! مردِ سی پاییزِ پیوسته! حکایت کن بگو از سال‌های پرپرت، باری بگو با من در آن سی سال در آن دخمه در آن بیغوله آن گودال چه آمد بر سرت باری؟ بگو، هر چند خط‌های نوشته روی پیشانیت حکایت می‌کند با صد زبان خاموش از آن سی سال، سی سال پریشانیت، اما بی پشیمانیت حکایت کن بگو از پله‌های پیچ در پیچی که تا عمق جهنم راهی‌ات می‌کرد و نیز از نردبان‌های یهودایی که بالا می‌کشیدت تا صلیب درد بگو از سقف کوتاهی که پیوسته سرت را خم نگه می‌داشت و از نیروی بی‌مرگی که «نه» می‌گفت و گستاخانه قامت در تو می‌افراشت ادامۀ این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10063 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻درنگی در شعر «شانلی امام» سرودۀ سهند ( پروندۀ را با مطلب تازه‌ای از به‌روز می‌کنیم. نعلبندی در این یادداشت به یکی از اشعار ، متخلص به ، که برای سروده شده است، پرداخته. این یادداشت و شعر را با هم می‌خوانیم.) ▪️ «شعر "شانلی امام بولود قاراچورلو" بی‌هیچ تعارفی بهترین شعری است که برای امام‌خمینی سروده شده است. این‌که می‌گویم بهترین، نه از سر تعصب به امام است نه تعصب به شاعر شعر، بلکه با نگاه به مضمون شعر، تاریخ سرایش و قدرت آن می‌گویم بهترین است. نقب سهند به تاریخ، شنیدنی است؛ فریادی به درازای عمری مبارزه. اینک او امام را مردی خدایی می‌بیند که فریاد قرن‌ها را با خود آورده و سیلی به راه انداخته که پهلوی را برچیده است. او خطاب به امام می‌گوید، تو سخن حقّ خلق هستی که قرن‌هاست در گلو مانده است: سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن. از طرفی امام را چشم حق‌ِّ حق‌بینی می‌داند که در میان تاریکی‌ها حق را می‌بیند و می‌نماید. اگر پهلوی مغلوب او شد، دلیلش تنها یک‌چیز و آن حق بود. شنیدن این‌سخن از زبان شاعری که عمری با تمایل‌های چپ زیسته چه شنیدنی است: سن ائلین قرنلر آغزیندا قالان حق سؤزوسن سن قارانلیقلار آرا حقی گؤرن حق گؤزوسن حق قولو, حق الی, حق جارچیسی حقین اؤزوسن حق گوجوایله وروشانمازدی بو ایرنج نظام ای یازیق کوتله لرین رهبری ای شانلی امام ای علی نین خلف اوغلو سنه مین لرله سلام... » ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10064 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 رمان، شخصیت داستانی و انقلاب (یادداشتی از در پروندۀ سایت شهرستان ادب) ▪️ «... با این‌حال، هنوز رمان‌هایی داریم که دلواپس حال و روز بشر و آینده‌اش هستند. رمان‌هایی که نگران عادت‌واره‌های مد هستند که جای ایدیولوژیی را گرفته‌اند، ولی به اندازۀ ایدیولوژی زورآورند؛ بروکراسی‌های اداری کم‌رنگ شده‌اند اما جایشان را به پیچیدگی نظام جهانی اقتصاد سپرده‌اند که سرگیجه‌آور است؛ در همۀ این صورت‌های جدید از مصرف‌گرایی و بندوبست‌های سیاسی و اقتصادی نوعی «انسانیت‌زدایی» وجود دارد. انسان هنوز تبدیل به شیء می‌شود تا در کنار دیگران بسیج شود، به کنترل درآید و زیر فشار مصرف با خرسندی رنج بکشد. می‌گویند برای اعتراض به این‌طور چیزها لزومی ندارد که ریالیسم سوسیالیسم را با وسواس تکرار کرد؛ اما هنوز نیازی وجود دارد که زمانی در طرح ریالیسم‌های سوسیالیسم به آن می‌پرداختند: انسانی که سر بردارد و در برابر محوشدن مقاومت کند... » ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10066/ ☑️ @ShahrestanAdab