eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
شهرستان ادب
🔻آخرین آیینه‌ها (تازه‌ترین مطلب از پرونده را با شعری از کتاب سروده‌ی به‌روز می‌کنیم که در ابتدای آن شاعر نگاشته است : «در بحبوحه‌ی جنگ، کودکستانی در بروجرد مورد حمله‌ی هوایی دشمن قرار گرفت و ویران شد. نتیجه‌ی تأثر شدیدم، این غزل است» ) ▪️خفته یا پهلوی هم یا این‌که تک‌تک زیر خاک با کتاب قصه دخترهای کوچک زیر خاک مادری انگار دارد بچه‌اش را در بغل دختری خوابیده با تنها عروسک زیر خاک شاید آن‌جا بچه‌ها جشن تولد داشتند کوچه‌ای بازیچه بود و باغ میخک زیر خاک آه، نه از کوچه پیدا بود و از دل‌شورگیش کودکستانی‌ست مدفون گشته بی‌شک زیر خاک موشکی آن آخرین آیینه‌ها را هم شکست زخمی از ترکش، بدن‌های مشبّک زیر خاک آسمان لبریز حسرت بود و کوچه غرق بهت بی‌صدا افتاده اجساد چکاوک زیر خاک مادری در بین مردم جیغ می‌زد وای! وای! باز کودک باز کودک باز کودک زیر خاک ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شهریار، حافظ بود یا مولوی؟ (یادداشتی از در پرونده‌پرتره‌ی ) ▪️«محمدحسین شهریار در روزگار خود حافظ بود یا مولوی یا سعدی یا فردوسی یا...؟ البته که هیچکس، کسی جز خودش نیست و نمی‌تواند باشد. ولی پاره‌ای از ویژگی‌ها و شباهت‌ها باعث می‌شود ما از شخصیتی در روزگاری یاد شخصیتی دیگر در روزگاری دیگر بیفتیم. اگر این سوال را از دوست‌داران شهریار بپرسیم بی‌تامل می‌گویند "حافظ". علت هم، شدت علاقه و ابراز محبت شهریار به حافظ است. شاید در طول تاریخ ادبیات فارسی، چه ادبیات کهن چه شعر نو، شاعری را نداشته باشیم که تا این‌مقدار نسبت به شاعری دیگر ابراز عشق و ارادت و فروتنی کرده باشد. حتی بسیاری از اوقات، شاعران برای گرامی‌داشت مقام خویش، شاعران دیگر را تحقیر کرده‌اند. گاهی موضوع زد و خوردهای صنفی بوده که در قالب هجو شاعرانِ هم‌روزگار نسبت به هم اتفاق می‌افتاده است. مثل هجوی که "لبیبی" به بهانه مرثیه "فرخی" برای "عنصری" سرود: "گر فرخی بمرد چرا عنصری نمرد؟! / پیری بماند دیر و جوانی برفت زود / فرزانه‌ای برفت و ز رفتنش هر زیان / دیوانه‌ای بماند و ز ماندنش هیچ سود..." یا هجوهایی که "احمد شاملو" برای "حمیدی شیرازی" سروده بود: "...بگذار عشق اين‌سان / مرداروار در دل / تابوت شعر تو / تقليد كار دلقك قاآنی / گندد هنوز ..."...» متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9620 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻انقلاب ادبی (یادداشت بر مثنوی در پرونده‌ی ) ▪️«...از میان مثنوی‌های دفاع مقدس یکی سرودۀ محمدحسین جعفریان است که به دلایلی در اوج این جریان قرار دارد: شعری که مستلزم داشتن اطلاعات کافی از جنگ و مختصات دفاع، اصطلاحات نظامی، فرهنگ جبهه، ذکر اسامی سلاح و جنگ‌افزار و مناطق جنگی و نام سرداران و هم‌چنین مباحث مطرح‌شده در ادبیات جنگ و انقلاب است که با قرائت دینی و حماسی و انگیزش اساطیر قدیم و جدید و همین‌طور آفرینش نمادهای جدید همه‌ و همه را دربرمی‌گیرد. تصاویر هنری و تأثیرگذار این شعر، تلفیق فضای چندگانه و عاطفه و احساس را درهم کرده است. در کنار بیان وقایع و واقعیت‌های ناشی از جنگ به جنبۀ هنری نیز پرداخته و زبان، جنبۀ ادبی به خود گرفته و شاعر صرفاً گزارش‌گر صحنه نیست، بلکه شاعر از جایگاه اکنونی پلی به تاریخ دور و نزدیک زده و آن را با مفاهیم عرفانی به جایگاهی والا و دور از دسترس ابدی منتقل می‌کند. این پیوستگی ادبیات دفاع مقدس با مفهوم ابدیت و فنای انسان، آن را تا مرز جاودانگی پیش برده است...» ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9608/ ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻کیست او (ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت علیه‌السلام، شعری از جناب آقای در رثای این امام عزیز بخوانید) ▪️کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده ست او که از روزهای کودکی اش شعله در خانه ی دلش افتاد دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس های آخرش بوده ست نه فقط شد مدینه مدیونش، کربلا میوه داد از خونش "آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست" صلح او تیغ در نیام علی است، کربلا جلوه ی قیام علی است باطن تیغ مرتضی است یکی، فرق قصه به ظاهرش بوده ست آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست "دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد" دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده ست ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻در اخبار نبشته‌است... | شماره چهارم (گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب) ▪️در چهارمین مطلب ستون از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات را به روایت شهرستان ادب بخوانید. در این هفته خبرهایی داریم از یک دیدار مهم ادبی، برنده جایزه جدید نوبل ادبیات، نظرات هاروکی موراکامی، یک شاعر سوری دوستدار ایران، پایان دوران یک شاعر مشهور ایرانی، و یک هنرمند خوش‌نویس عرب که نامش را شنیده‌اید و احتمالا نمی‌دانستید زنده است! مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته خبرگزاری ایبنا، خبرگزاری فارس، خبرگزاری تسنیم، گاردین، لیبراسیون و با همکاری گردآوری شده است. این اخبار را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9626 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 جنگ‌خواهی (یادداشتی از در پرونده ) ▪️ «... در میان شاعران انقلاب اسلامی که جنگ را ستوده و در هوای بازگشت به جبهه دلتنگ شده‌اند، شاید چهرۀ سلمان هراتی و یوسفعلی میرشکّاک و علی معلّم دامغانی، روشن‌تر و واضح‌تر باشد. دیگر بزرگان و مجاهدان، گاه نشسته‌اند و جنگ را با همه فجایع و معایبش دیده و به مخاطب عرضه کرده‌اند، یا از رفتن یاران و تغییر منِش طبقۀ قدرتمند، سخن گفته و نالیده‌اند؛ ولی به نظر می‌رسد که مشخّص‌ترین اشعار را در ستایش جنگ و ادامه دادن آن، می‌توان در اشعار چهره‌های مذکور یافت. گرچه با خاک بیگانهام کرد جنگ با دستهای بلندش گرچه از من گرفت آسمان را با تمام دلم دوست دارم لحظههای برآشفتنش را که معیار مرد است... » ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9607 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 صدای پای زائران (با شروع راه‌پیمایی بزرگ ، اشعاری در این حال و هوا در سایت شهرستان ادب منتشر خواهد شد. نخست، شعری می‌خوانیم از ، شاعر کتاب در انتشارات شهرستان ادب) ▪️ این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟ این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟ این‌که می‌کِشد مرا به‌سوی تو چه جذبه ای است؟ حال‌ و روز عاشقان چگونه این‌چنینی است تاول شکفته زیر پای زائر تو را بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است کاش تاولی به پای زائر تو می شدم تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن مثل اشک‌های الغدیری امینی است کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز از معلمان مهربان درس دینی است! از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق این صدای پای زائران اربعینی است ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 پرونده‌کتاب در سایت شهرستان ادب آغاز به کار کرد. ▪️ فروردین یادآور فتح المبین است؛ نبرد خرمشهر در اردیبهشت آغاز می‌شود و در خرداد محقق، تیرماه با انفجار پرواز 655 ایرباس و پذیرش قطعنامه کاممان تلغ می‌شود، مرداد آزادگان سرفراز را به یادمان می‌آورد، شهریور نام دفاع مقدس را بر زبان‌ها می‌اندازد و همین‌طور تا آخر سال، خاطرات تلخ و شیرین در یادهای ملت ایران از آن دوران خواهد ماند. حالا کتاب «خط مرزی» با نویسنده‌ی جوانش به سراغ ما آمده تا زوایای کمتر دیده شده‌ی آن دوران را به ما نشان بدهد. در نهمین پرونده‌کتاب سایت شهرستان ادب به سراغ این مجموعه داستان، نوشته‌ی ، رفته‌ایم تا ابعاد مختلف جنگ را از زاویه دید روایت‌های گوناگون این کتاب به تماشا بنشینیم. قبل از این چند داستان کوتاه دیگر از این نویسنده در مجموعه‌داستان‌های گروهی منتشر شده بود، ولی کتاب «خط مرزی» اولین کتاب مستقل منتشر شده از سیدحسین موسوی‌نیاست که به همت انتشارات شهرستان ادب در سال 96 در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. با وجود پرداختن به مقطع خاص دهۀ شصت، که بسیار در معرض پذیرفتن قالب‌های مسلط آن دوران است، نویسنده توانسته از کلیشه‌های آن دوره، چه از نوع ادبیات تبلیغی باشد و چه از نوع داستان‌های ضدجنگ، فاصله بگیرد و توجه مخاطب را به زوایای انسانی جنگ، که ممکن است تلخ یا شیرین باشد، جلب کند. yon.ir/V2vNC در پروندۀ «خط مرزی» به جز انتشار اخبار مربوط به کتاب، چند یادداشت و یک مصاحبۀ اختصاصی با نویسندۀ آن منتشر شده است که در زیر عناوین و آدرس این مطالب را می‌توانید مشاهده کنید: 🔸 سیدحسین موسوی‌نیا: غیر از جنگ چیزی برای نوشتن وجود ندارد |گفتگو با نویسنده‌ی کتاب «خط مرزی» 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9367 🔸 سیدحسین موسوی‌نیا: رمان، باید منبرِ جذابِ مکتوب باشد | گفتگو با نویسنده‌ی کتاب «خط مرزی» 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9304 همچنین برای مطالعۀ مطالب «پرونده‌کتاب خط مرزی» به صفحۀ اختصاصی این کتاب در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید: 🔗 www.shahrestanadab.com/خط-مرزی ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 احضاریه برای اشتباه‌های نویسنده‌ای توانا (یادداشت بر کتاب نوشته‌ی در پرونده شهرستان ادب) ▪️ «... اما نمی‌توان از نقد ادبی احضاریه فرار کرد؛ چون خود مؤذنی به انتخاب قالب رمان آگاهی داشته و به‌قصد، چنین روایتی را برگزیده است. چرا مؤذنی چنین دغدغه‌ای داشته؟ چون خواسته چیزهایی را با هم آشتی دهد که با هم سر جنگ دارند. پژوهش و توجه تاریخی، نیازمند فاصله‌گذاری و توجه به روش کار و دقت نظر است، اما حضور و زیارت متناسب با شاعرانگی و وحدت و یکی‌شدن است. و این دو چگونه می‌توانند با هم در یک‌جا جمع شوند؟ چطور می‌توان موضوع و تحلیل را با حضور و اشراق جمع کرد بدون آن‌که صدمه‌ای به هیچ‌کدام وارد آید و فاصلۀ میان آن دو برداشته شود؟ مؤذنیِ دانا و باتجربه می‌داند که هیچ‌راهی برای این کار جز پرداختن به فرم روایت نیست. او مجبور است به فرمی تازه فکر کند تا بتواند این آگاهی تاریخی را با درک شاعرانه از حضور امر قدسی در یک منِ اندیشنده به وحدت برساند تا از دچارشدن به بیماری دوگانگی شخصیتی (که در میان متفکران ما و جامعۀ علمی فراوان یافت می‌شود) رهایی یابد. او فرمی را که قبلاً هم از آن‌ها استفاده کرده بود، می‌آزماید تا توسط آن بتواند دو رویکرد ظاهراً متضاد را در زیارت اربعین آشتی دهد. این‌ها همه، نشان از دقت و تجربۀ بالای مؤذنی دارد اما صدحیف که نویسنده در کار خویش موفق نبوده و نتوانسته فاصلۀ بین توجهات تاریخی را با زندگی امروز بردارد... » ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9636 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 دختر گمشده (داستان کوتاهی از در حال و هوای سیدالشهدا در پرونده‌ی سایت شهرستان ادب) ▪️ « ...برگشتم پیش مادرم و دیدم نشسته روی زمین. تا من را دید پرسید شادی کو؟ گفتم از من می‌پرسی؟ زد به صورتش که: لفتش دادی اومد دنبال تو. گفتم حالا هول نکن دفعۀ اولش که نیست (روز قبلش هم خواهرم وقتی از دستشویی آمده ‌بود بیرون یکی دو دقیقه ما را گم کرده ‌بود). گشتیم به دنبال شادی ولی پیدایش نکردیم. اعصابم از دست این دختربچه خرد شد. گفتم اگر پیدایش کنم می‌زنمش که دیگر حواسش را جمع کند. اما خبری ازش نبود. خیلی هر دوی‌مان ترسیدیم. حال‌مان حسابی خراب شد. یک ربع بود که گمش کرده‌بودیم. مادرم به گریه افتاد. سه چهارتا زن عراقی آمدند دورمان. مادرم را کشیدم کنار و گفتم باید بریم چند تا عمود جلوتر و با بلندگو شادی را صدا کنیم. رفتیم و من چند بار اسم شادی را صدا زدم و گفتم بیاید به آن تیرک. بعدش هم یک ربع دیگر ایستادیم اما خبری از شادی نبود. مادرم حسابی بی‌قراری می‌کرد. دورش شلوغ شد و یک آقایی به من گفت از موکب کناری یک چهارپایه بگیرم و بروم رویش بایستم تا شادی من را ببیند. اما یک نفر دیگر گفت باید بروی و اسمش را به دو سه تا موکب جلوتر و عقب‌تر که بلندگو گذاشته‌اند بدهی که خودشان هی اعلام کنند. سرم گیج می‌رفت... » ادامه‌ی این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:‌ 🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9637 ☑️@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 زمینه‌های انتخاب در خط مرزی (یادداشت بر کتاب نوشته‌ی در پرونده‌کتاب تازه‌ی شهرستان ادب) ▪️ «... آنچه که در خلال داستان در حال تحوّل است و خواننده را به فکر فرو میبرد، تغییر دلایل زمینهای انتخابهای یک انسان است. مفهوم تکلیف که پس از بلوغ، به خود معنایی جدید میبخشد، شاه‌بیت این تغییر در دلایل زمینهای است. شخصیّتهای داستان که بهخاطر سنّ کم، از جهت شرعی و فقهی تکلیفی ندارند، بر مبنای سه نحوۀ ارزشگذاری، به صحنۀ جنگ آمده‌اند. اوّلین مبنا، همان شور و شوق و کلّهشقّی و حسّ ماجراجویی است که موجب میشود انسان برای تجربههای نو به‌نو از جهان، حریص شود. چنین احساساتی یک ویژگی درونی است که میتوان آن را مقیّد به ارزشهایی دیگر نیز کرد. دومین مبنا، هنجارها و ارزشهای شکلگرفته در محیط اجتماعی آنهاست که زمینهای از تکالیف و پاداشها را پیرامون افراد ایجاد میکند. این زمینۀ اجتماعی معمولاً بر ناخودآگاه انسان تأثیر میگذارد و برای دیدن آن و امکان ردّ ارزشها و هنجارهای تحمیلی آن، انسان باید بتواند به درجهای از خودآگاهی و البتّه تشخّص هویّتی برسد که بتواند مسیر فضیلتخواهی و سعادتطلبی خود را با آگاهی و ارادۀ آزاد خود، جدا از مناسبات اجتماعی شکلگرفته، بشناسد و انتخاب کند... » ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: ▪️shahrestanadab.com/Content/ID/9635 ☑️@ShahrestanAdab
🔻 هجدهمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: t.me/shahrestanadab/3662 📖مشروح و 📸گزارش تصویری این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻 هجدهمین میزگرد #بوطیقا در شهرستان ادب 🔖خلاصه: t.me/shahrestanadab/3662 📖مشروح و 📸گزارش تصویری ای
📕 هجدهمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی در مؤسسه‌ی شهرستان ادب برگزار شد و ملیکا آلیک، محمدرضا گودرزی، مصطفی فعله‌گری، احسان عباسلو و علیرضا سمیعی درباره‌ی شخصیت در داستان به بحث و گفت‌وگو پرداختند. خلاصه‌ی جلسه: ✔️ : «شخصیت در گذشته آسمانی بود، در قرن نوزده تقریباً زمینی و از قرن بیستم به بعد ذهنی شد. ما هیچ‌وقت شخصیت قهرمانی که بتوانیم به آن بیاویزیم نخواهیم داشت، چون اقتضای ادبیات امروز این‌گونه است.» ✔️ : «شخصیت‌های رمان‌های ایرانی تک‌صدایی هستند؛ همان تک‌صدای غالب نویسنده که در تمام رمان شنیده می‌شود. این موضوع باعث شده شخصیت‌های ما تک‌بعدی شوند.» ✔️ : «شخصیت ویژه‌ی نویسنده با نگاه کمالگرا به هنر در بستر خانواده و آموزش و پرورش صحیح شکل می‌گیرد. اگر نهاد اجتماعی نیرومندی پشت نویسنده قرار بگیرد رمان و شخصیت ماندگار خلق خواهد شد.» ✔️ : «یکی از دلایل ضعف ما در شخصیت‌پردازی این است که طرح اساسی رمان را درک نکرده‌ایم. علت دیگرش این است که خود ما سرگردان هستیم و در زمانه‌ی سرگردانی زندگی می‌کنیم.» ✔️ : «از آنجایی‌که شخصیت از نمایشنامه وارد رمان شده، شخصیت‌پردازی معطوف به کنش است. ما به شخصیت‌های داستانی کنش‌مند احتیاج داریم؛ چه مخاطبان معمولی در زندگی روزمره‌شان، چه حرفه‌ای‌ها در زمینه‌ی نقد یا نگارش داستان.» ▪️ گزارش و مشروح این نشست به زودی منتشر خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻نجف تا کربلا ( تازه‌ترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب، اختصاص دارد به شعری در حال و هوای از خانم در پرونده‌ی این سایت.) ▪️ دلم سربه‌هوا باشد چه بهتر! سرم گرم‌ شما باشد چه بهتر! عزادارم ولی شادم از این غم غمی که دل‌گشا باشد چه بهتر! به عشقت هرکجا باشد می‌آییم اگر هیئت به‌پا باشد چه بهتر! چه ذکری بهتر از نام‌ حسین است چه بهتر که رسا باشد چه بهتر! سری که خالی از سودای یار است اگر از تن جدا باشد چه بهتر! «غم عشقت بیابون پرورم کرد» نجف تا کربلا باشد چه بهتر! ☑️ @ShahrestanAdab