eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
2.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
[سبک زندگی شهدا] مرا تبعید کردند تفرش ،بار خانواده افتاد گردن مهدی .تازه دیپلمش را گرفته بود ومنتظر نتیجه کنکور بود.گفت:بابا(من هر جور شده کتاب فروشی رو بازنگه می دارم اینجا سنگره نباید بسته بشه جواب کنکور آمد . دانشگاه شیراز قبول شده بود پیغام دادم نگران مغازه نباش به دانشگاهت برس)نرفت ماند مغازه را بگرداند. زین الدین صلوات
[انقلاب] اوایل بهمن بود، با بچه های مسجد سوار بر موتورها شدیم. همه به دنبال شاهرخ حرکت کردیم. اطراف بلوار کشاورز رفتیم. جلوی یک رستوران ایستادیم، رستوران تعطیل بود و کسی آنجا نبود. شاهرخ گفت: من می دونم اینجا کجاست. صاحبش یه یهودی صهیونیستِ که الان ترسیده و رفته اسرائیل، اینجا اسمش رستورانه اما خیلی از دخترای مسلمون همین جا بی آبرو شدند. پشت این سالن محل دانس و قمار و… است. بعد سنگی را برداشت. محکم پرت کرد و شیشه ورودی را شکست. از یکی از بچه ها هم کوکتل مولوتوف را گرفت و به داخل پرت کرد. بعد هم سوار موتورها شدیم و سراغ کاباره ها رفتیم. آن شب تا صبح بیشتر کاباره ها و دانسینگ های تهران را آتش زدیم. در همان ایام پیروزی انقلاب شاهد بودم که شاهرخ خیلی تغییر کرده، نمازش را اول وقت و در مسجد می خواند، رفقایش هم تغییر کرده بود. نیمه های شب بود. دیدم وارد خانه شد. لباسهایش خونی بود. مادر باعصبانیت رفت جلو و گفت: معلوم هست کجائی، آخه تا کی می خوای با مامورها درگیر بشی، این کارها به تو چه ربطی داره. یکدفعه می گیرن و اعدامت می کنن پسر! نشست روی پله ورودی و گفت: اتفاقاً خیلی ربط داره، ما از طرف خدا مسئولیم! ما با کسی درگیر شدیم که جلوی قرآن و اسلام ایستاده، بعد به ما گفت: شما ایمانتون ضعیفه، شما یا به خاطر بهشت، یا ترس از جهنم نماز می خونی، اما راه درست اینه که همه کارهات برای خدا باشه!! مادرگفت: به به، داری ما رو نصیحت می کنی، این حرفای قشنگ و از کجا یاد گرفتی!؟ خودش هم خنده اش گرفته بود. گفت: حاج آقا تو مسجد می گفت. ضرغام با صلوات🍃
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
شهید محمدرضا تورجی‌زاده 23 تیر ماه 1343 در شهر اصفهان به دنیا آمد، وی تحصیلات خود را در رشته اقتصاد تا مقطع دیپلم ادامه داد و در سپس در سال 61 به جبهه اعزام شد. محمدرضا تورجی‌زاده در عملیات‌های محرم، والفجر و کربلا شرکت کرد و در کنار آن همواره در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه‌سرایی می‌پرداخت؛ او به حضرت زهرا(س) علاقه وافری داشت و در غالب مداحی‌هایش از مصائب ایشان می‌خواند. وی هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت می‌کرد؛ او ابتدا در لشکر 8 نجف اشرف حضور یافت و سرانجام در 5 اردیبهشت ماه 1366 در منطقه بانه (منطقه عملیاتی کربلای 10) به شهادت رسید؛ او وصیت کرده بود که بر روی سنگ قبرش بنویسند«یا زهرا». محمد رضا تورجی زاده صلوات
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌رانی شرکت نفت بود، آنجا بلیط‌فروشی می‌کرد، همواره به مهربانی، مردم‌دوستی و خیر بودن مشهور بود. دو سال بیشتر نداشت که پدر خانواده تصمیم گرفت به زادگاهش کهنوج بازگردد، بودن در کنار فامیل برایش چیزی دیگر بود. صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌رانی شرکت نفت بود، آنجا بلیط‌فروشی می‌کرد، همواره به مهربانی، مردم‌دوستی و خیر بودن مشهور بود. دو سال بیشتر نداشت که پدر خانواده تصمیم گرفت به زادگاهش کهنوج بازگردد، بودن در کنار فامیل برایش چیزی دیگر بود. صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
دو سال بیشتر نداشت که پدر خانواده تصمیم گرفت به زادگاهش کهنوج بازگردد، بودن در کنار فامیل برایش چیزی
نان‌آور کوچک بعد از پدرش حالا دیگر او مرد خانه بود، پس در سن 12 سالگی مجبور شد درس و مدرسه را رها کند و به جزیره کیش برود تا بتواند جای پدر نان‌آور خانواده باشد. مدتی هم در چابهار مشغول به کار شد و حاصل دسترنج او و برادرش خانه مسکونی و زمینی است که اکنون مادر، خواهر و برادرش در آن زندگی می‌کنند. از ویژگی‌های اخلاقی ایشان می‌توان به باگذشت و با محبت بودن اشاره کرد، اخلاق نیکو و روحیه شوخ‌طبعش زبانزد خاص و عام بود، نمی‌شد کسی را پیدا کرد که از او رنجیده خاطر باشد، احترام بزرگ و کوچک را حفظ می‌کرد، بچه‌های کوچک را خیلی دوست می‌داشت، اگر حقی از او ضایع می‌شد همواره گذشت می‌کرد. -صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌
از دیگر خاطرات وی می‌توان به عملیات شهید میثم و شهید شدن برادر فولادگر اشاره کرد که به قول وی با شجاعت تمام با آرپی‌جی جلوی تانک‌های دشمن می‌رود تا آنها را شکار کند که گلوله کالیبر 50 به سینه‌اش اصابت می‌کند و موقع جان دادن فریاد می‌زند: یا امام زمان (عج) صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌
هم‌رزمان شهید ایرج کهنوجی ایرج انگیزه خود را از حضور در جبهه خدمت به اسلام، دفاع از سرزمین اسلامی و رهایی از دست رژیم اشغالگر عراق به سرکردگی آمریکا بیان کرده است، از هم‌رزمان ایرج که خود در دفتر خاطراتش از آنها نام برده است می‌توان به میثم، محمود فلاح، سعید امیرشکاری، جانباز شاپور حمزه‌ای، کیمی، رودباری، موسوی، شریفی، سالمی، شهید فولادگر و علی تاجیک اشاره کرد. -صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
شهید والامقام ایرج کهنوجی در 23 بهمن 1338 در آبادان شهر خون و مقاومت به دنیا آمد، پدرش کارگر اتوبوس‌
بخشی از نامه شهید ایرج کهنوجی به خانواده‌اش شهید ایرج کهنوجی در یکی از نامه‌هایش در تاریخ پنجم اسفند سال 62 خطاب به والدینش نوشته است: امیدوارم هیچ وقت فکر مرا نکنید و به‌خاطر من ناراحت نباشید، چراکه من دیگر فرزند شما نیستم، بلکه فرزند اسلام هستم و باید در خدمت اسلام باشم، نکند خدای نکرده بگویید پسرم جبهه رفته، پس باید به ما کمک مالی شود، امیدوارم که هرگز چنین چیزی پیش نیاید. -صلوات
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
بخشی از نامه شهید ایرج کهنوجی به خانواده‌اش شهید ایرج کهنوجی در یکی از نامه‌هایش در تاریخ پنجم اسفن
وصیت نام شهید کهنوجی نمی‌دانم اسم این را وصیت‌نامه بگذارم یا نامه اعتراف به گناه، اولش فکر می‌کردم نوشتنش آسان است، ولی حالا که به مرحله عمل رسیده‌ام می‌بینم بسیار دشوار است. خدایا، در خلوتگاهم چه گناهی مرتکب شدم، پروردگارا، تنها راه نجات از این دردها در راه تو قدم برداشتن و در راه تو فنا شدن است، چرا که نقل شده با نخستین قطره خون شهید که بر زمین ریخته می‌شود تمام گناهانش بخشیده می‌شود. سلام بر امام خمینی، رهبر بزرگ انقلاب، نور دوعینم، نور هدایتم. شهید ایرج کهنوجی در بخشی از این وصیت‌نامه خطاب به پدر و مادرش می‌گوید: می‌دانم زحمات زیادی برای من کشیده‌اید تا مرا به اینجا برسانید، اما باید افتخار کنید امانتی که خداوند به دست شما سپرده، به‌طور سالم تحویلش دادید، وقتی روح من شاد می‌شود که شماها از من راضی باشید و همیشه با عشق و علاقه به امام نگاه کنید و جلوی هرکس که مخالف جمهوری اسلامی حرف زد را بگیرید. پدر و مادر عزیزم، اگر من لیاقت شهادت را پیدا کردم اصلاً ناراحت نشوید، چرا که اگر در این راه کشته شدم، راه امام حسین(ع) را دنبال کرده‌ام، تنها از شما می‌خواهم برای حضرت امام حسین (ع) گریه کنید، به آن زمان فکر کنید که حضرت زینب (س) وقتی که شش برادر رشیدش را به شهادت رساندند و با اسب بر بدن مبارک‌شان تاختند، چه حالی داشت. حالا هم اگر زنجیر تانک روی بدن ما برود، شما باید افتخار کنید که فرزندی داشتید و در راه اسلام فدا کردید، هم‌اکنون می‌خواهم تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم، فدای این سرزمین اسلامی کنم. پرواز تا ملکوت بعد از ظهر 18 فروردین سال 65 و عملیات والفجر هشت بود، شهید ایرج کهنوجی با هم‌رزمان خود در اروند کنار آب‌تنی می‌کردند، آن روز حال و هوای خاصی حکم‌فرما بود، با دوستان خیلی سربه‌سر هم می‌گذاشتند، بعد همه با هم از شط بیرون آمدند، یکی از دوستان به شوخی شامپو بر سر وی پاشید و وی خنده بر لب، مجبور شد دوباره بر آب بزند، ناگهان فریاد یا صاحب‌الزمان ایرج بلند شد و سپس جلوی چشم تمام هم‌رزمان، ایرج به زیر آب فرو رفت و برای همیشه جزئی از این سرزمین مقدس شد و نامش یادگار ماند. صلوات سلام علیها
صلوات 🌹 *شهید حشمت الله طاهری* 🌹تولد ۶ فروردین ۱۳۲۸ آمل 🌹 *جانبازی در ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر هشت فاو* 🌹 *شهادت ۱۲ خرداد ۱۳۶۵ آمل* 🌹سن موقع شهادت ۳۷ سال 🌹امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد 📝 *فرازی از وصیت نامه این شهید عزیز* 📌 *شما ای فرزندان خوبم می دانم هیچ موقع در حدی نبودید که من با شما صحبت کنم یا از شما صحبت بشنوم و حرفهای خودم را بشما بزنم اما این را می نویسم و یادگار می گذارم، پدرتان در عین علاقه سرشار نسبت بشما و دوستی با شما، برای یاری دین خدا رفت و شما را دوست داشت و همه این دوستی بخاطر خداست و وقتی دیدم دین خدا در خطر افتاده، رفتم تا دین خدا را یاری کنم تا در آینده شما در پناه دین خدا زندگی کنید و دین مبین اسلام را راهنمای خود قرار بدهید و در آینده به پاس شهدا به احترام انها، از دین خدا پاسداری کنید و آنچه را که دین اسلام می پذیرد عمل کنید* 📌 *من قادر به دادن پیام نیستم و پیام من، پیام همه شهدا و همه انبیاء است و فقط آنگونه که خدا می خواهد عمل کنید و در جامعه زندگی کنید* 🤲شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله