eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
93 ویدیو
395 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشتن از نگاه جویس کرول اوتس قسمت چهارم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 بدترین دشمن شما در نویسندگی، کسی است که بیش از همه دوستش دارید! برخی تجربه ها بسیار کوتاه اما پرتنش هستند و این برای داستان های کوتاه مناسب است. در بهترین حالت، داستان کوتاه به شکلی بی وقفه و یکباره خوانده می شود. اگر داستان کوتاه بیش از اندازه طولانی باشد و مخاطب را مجبور به کنار گذاشتن کتاب بکند، در این صورت تأثیرگذاری خود را از دست می دهد. سعی کنید دوباره و دوباره داستان را از اول بخوانید، و به دنبال چیزی باشید که می توان اضافه یا حذف کرد، و در حین این کار یادداشت برداری کنید. خیلی مهم است که تخیل خودتان را به تخیل فردی دیگر تبدیل کنید... این کار باعث تقویت «عینی گرایی» در شما می شود و این گونه، چشم اندازی که خلق می کنید، گستردگی و جذابیت به مراتب بیشتری خواهد داشت. مطالعه، نیروی محرکه ی نویسندگی است. چیزی که می خوانید و اشتیاقی که هنگام مطالعه دارید، چیزی که می نویسید را تعیین خواهد کرد، چرا که همه ی انسان ها در ذات، تقلیدکار هستند... اگر آثار برتر و تحسین شده را بیشتر بخوانید، این میل درون شما شکل می گیرد که خودتان هم اثری مثل آن ها خلق کنید. خیلی مهم است که نویسندگان، مخاطبینی داشته باشند که صرفا دلسوز یا حامی آن ها نیستند بلکه ایده های انتقادی و پیشنهادهای سازنده دارند. @shahrzade_dastan
لینک تبلیغات شهرزاد جهت تبلیغ https://eitaa.com/joinchat/1934164399Cad3e1c1045
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاعرانه 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی اي عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت ان لعل روان بخش اي درج محبت به همان مهر و نشان باش تا بر دلش از غصه غباری ننشیند اي سیل سرشک از عقب نامه روان باش حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین گو درنظر آصف جمشید مکان باش   “حافظ” @shahrzade_dastan
کتاب چای نعنا نویسنده: منصور ضابطیان ارسالی سید ناهید موسوی 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 نوبت احمد است که صبحانه‌ام را توی حیاط بچیند. روی یک میز گردِ کوچک. زیر یک درخت پرتقال که در این ابتدای بهار غرق شکوفه است و بویش با صبحانه‌ی احمد درهم می‌آمیزد. صبحانه کره است و پنیر و دوجور مربای خانگی و یک چیزی شبیه ارده‌ی خودمان که با نان محلی گرمی که کنارش می آورند حسابی می‌چسبد! دوتا تخم مرغ نیمرو شده هم ضمیمه‌ی این پرونده است و البته «چای نعنا»که مگر می‌شود نباشد؟ یک روز صبح وقتی دارم مربایم را روی نان می‌مالم، نسیم ملایمی می‌وزد و یک شکوفه‌ی پرتقال را درست می‌اندازد وسط ظرف مربا! شکوفه را برمی‌دارم و مربای رویش را با زبان پاک می‌کنم. بویش می‌کنم. عطرش مرا می‌برد تا دورترین کوچه پس کوچه‌های شیراز، انگار پیغامی‌ست از سرزمین مادری که مبادا فراموشم کنی! ظهرها از گرمای شهر به ریاذ پناه می‌برم. نزدیک حوض آبی که می‌شود کنارش زیر سایه‌ی همان درخت‌های پرتقال بنشینی و پاهایت را فرو ببری در آب و کتاب بخوانی... @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسم شخصیت‌ها در داستان و رمان 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 اسم يك شخصيت مي تواند به چهار صورت، ويژگي هاي او را بيان كند: 1- ارتباط بصري: هامون در اين باره O وI را مثال مي زند كه اولي مي تواند در اسم شخصيتي كه چاق است، به كار رود و I براي فردي كه بلند قد است. 2- ارتباط آوايي: دراين مورد مي توان به نام آواها اشاره كرد كه ارتباط ميان دال و مدلول از طريق موسيقي كلام انجام مي شود. 3- ارتباط از طريق توليد آوا: گاهي نويسنده براي شخصيت خود نامي انتخاب مي كند كه تلفظ آن مشكل است و مي خواهد از طريق موسيقي كلام احساس را به خواننده منتقل كند. 4- استفاده از اسم هاي نمادين: گاهي اسم يك شخصيت اشاره به بعضي از مفاهيم اساطيري و ادبي بيرون از داستان مي كند.» « درداستان ها هم چون نمايش نامه نام افراد گاه بيانگر شخصيت قهرمانان است . به طور مثال گابريل اوك- به معني درخت بلوط- تداعي كننده ي شخص قابل اعتماد و قدرتمندي است كه بسيار پاك و خوش قلب است. او در داستان مي تواند كشاورز شود. به عبارتي همه ي خصوصيات شناخته شده در درخت بلوط درباره ي او نيز مطرح است. داستان « به دور از جمعيت ديوان»، نوشته ي توماس هاردي.» « توجه به تداعي معاني اسم شخصيت ها از آغاز قرن بيستم شروع شد. نويسندگان و همين طور شاعران سمبوليست، متوجه ارتباط شكل ظاهري كلمات و بار عاطفي آن ها، آهنگ كلمه و حس آميزي توأم با آن شد. مارسل پروست معتقد بود كه اسم خاص داراي جادوست و در رمان « در جست وجوي زمان از دست رفته» به خصوص به حس آميزي و بار عاطفي اسم شخصيت هايش توجه داشت. @shahrzade_dastan
در مجموع عوامل قابل محاسبه اي كه درانتخاب نام شخصيت مؤثرند، عبارتند از: 1- دادن سرنخ از درون شخصيت و كمك به تكامل طرح دروني. 2- افشاي تناقضات ظاهري و باطني. 3- رعايت و تأكيد بر استناد جغرافيايي يا تاريخي داستان و شخصيت ها.» « هرنامي از چند طريق، كلمات ، حالات، خاطرات و افراد ديگري را به ذهن مخاطب مي آورد كه از فرهنگي به فرهنگ ديگر فرق مي كند. كامل تر از همه، سارتر با شكافتن واژه ي « فلورانس» به دقت تمامي تداعي هاي آن را براي خود يادآور مي شود. «فلورانس» نام شهر است و نام گل و نام زن، پس مي تواند در آن واحد هم گلشهر و زن شهر و هم گل دختر باشد وشيء عجيبي كه بدين گونه رخ مي نمايد، سيلان شط را دارد- شط Fleure= - وحرارت ملايم و سرخ طلا را – طلا or =- و در آخر خود را با شرمينگي و آراستگي تسليم مي كند- عفت و آزرم decence = - وبا فرود آمدن و محو شدن تدريجي و مداوم صفت « س» آخر كلمه ي شكفتگي پر آزرم خود را تا بي نهايت ادامه مي دهد. نام ها درجهان داستان، هويت افراد را مشخص و معلوم مي كنند. استفاده و انتخاب بجا و درست نام اشخاص داستاني بستگي به اهميت موضوع مورد نظر نويسنده دارد و نويسنده، با توجه به شرايط داستان و موقعيت و مضمون داستان، نام اشخاص داستاني خود را انتخاب مي كند. البته گاهي زيبايي اسم، تلفظ شيرين آن، خاصيتي كه آن را در ذهن پايدار مي سازد يا عجيب و غريب و غيرعادي بودن آن، و از اين قبيل، دلايل ساده تري است كه باعث مي شود نويسنده يك نام را از ميان هزاران نام شايسته انتخاب كند.ديگر اين كه معناي مستتر در هرنام است كه مي تواند ماهيت دروني شخصيت را بهتر عيان كند. @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته علی بخت 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 من مرده ام.یک هفته پیش وقتی داشتم از خیابان رد میشدم یک ماشین زد بهم و از زندگی بیدارم کرد.بیدار کرد؟بله.شما که هنوز زنده اید نمیدانید ولی وقتی آدم میمیرد؛ تازه از خواب بیدار میشود.تازه میفهمد که زندگی و همه دنگ و فنگهایش مثل یک چرت کوتاه در ظهر تابستان است.کوتاه و بی ارزش.ولی داخل همین زندگی کوتاه،چیزهای باارزشی وجوددارند که تا ابد خواهند ماند.یک بار وقتی زنده بودم به مادرم گفتم که دستت درد نکنه که به من نماز یاد دادی.او خندید و چیزی نگفت.احساس کرد که دارم مسخره اش میکنم.ولی مسخره اش نمیکردم.ولی الان که از زندگی بیدار شده ام میفهمم که چه حرف گهرباری زده ام و خودم خبر نداشته ام. @shahrzade_dastan
قسمت دوم استخری پر از کابوس فاطمه هادیها .aac
حجم: 9.42M
داستان استخری پر از کابوس نوشته بیژن نجدی قسمت دوم و آخر اجرا فاطمه هادیها @shahrzade_dastan