eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
62 ویدیو
247 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
تنش و تعلیق در داستان قسمت دهم ❄❄❄❄❄❄❄❄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄ زیاد کردن خطرات نویسنده باید چیزی مهم در خط سیر داستان داشته باشد. چیزی که خواننده به آن کنجکاو ، علاقمند یا نگران باشد. این سوال را همه رمان نویس‌ها باید بارها و بارها هنگام نوشتن رمانشان از خود بکنند. باید بپرسند: آیا این اتفاقی که دارد در داستان رخ میدهد برای خواننده آنقدر مهم هست که به خواندن داستان ادامه دهد؟ اگر شخصیت اصلی نتواند مشکل اصلی‌اش را حل کند، چه چیزی را از دست میدهد یا چه بلایی سرش می‌آید؟ آیا این اتفاق به قدر کافی مهم است؟ اگر شما بتوانید شخصیتی خلق کنید که آن قدر با ارزش و مهم است که خواننده دوست دارد ماجراهایش را تعقیب کند و مشکلی را به وجود بیاورید که حتما باید حل شود و بعد هر چه داستان جلوتر میرود خطرهای سر راه او را زیاد و زیادتر کنید. مطمئن باشید شما عناصر اصلی را که خواننده را به ورق زدن رمان وادار می‌کنند در اختیار دارید. در رمان سه خطر اصلی وجود دارد که شما هم باید هنگام نوشتن رمانی در نظر داشته باشید: خطرهایی که از طرح ، شخصیت و جامعه ناشی میشوند. @shahrzade_dastan
درجات مختلف تنش و درگیری ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ در داستان وقتی صحبت از تنش یا درگیری در گفت وگو به میان می آید ذهن ما بلافاصله متوجه دعوا، بحث و جدل و فحاشی میشود. بله همۀ اینها ممکن است در گفت و گویی پر تنش و تشنج اتفاق بیفتد اما لازم نیست حتماً این اتفاقها بیفتد اینها درجات مختلفی از تشنج است و وقتی یک شخصیت وسط گفت وگو ساکت میشود، شاید سکوت او از صد تا داد و بیداد کردن شخصیتها سر یکدیگر هم پرتنش تر باشد شاید عبارت آرامش قبل از طوفان را شنیده باشید؟ گاهی بعضی از این افراد قبل از آنکه از عصبانیت منفجر شوند به طرز ترسناکی ساکت میشوند. اگر شخصیتهای خود را بشناسید میدانید کدام یک از آنها این ویژگی را دارند موقعیت هرچه پرتنش تر شود این نوع شخصیت تحت فشار روحی بیشتری است و احتمال دارد آن قدر ساکت باشد تا یک دفعه منفجر شود. در متن گفت وگو میتوانید نشان دهید که یک شخصیت با شدت گرفتن گفت وگوی شخصیت ،دیگر ساکت میشود. این تضاد به واقع سکوت شخصیت دیگر را همچون فریادی بسیار بلند جلوه میدهد منظورم این است که هر وقت خواستید بر چیزی تأکید کنید ضد آن چیز را کنارش قرار دهید. وقتی صدای شخصیتهای خود را بالا میبرید و آنها را وامی دارید که باهم گلاویز و از نظر جسمانی درگیر شوند، شما درگیری را به اوج خود رسانده اید اما احتمالاً نمیتوانید مدت زیادی این نوع درگیری را کش دهید و طولانی کنید. پس آن را کوتاه کنید ببخشید که این مثال را میزنم اما اخیراً شنیدم که در سان فرانسیسکو در عرض فقط ده دقیقه سگی زن جوانی را .کشت طبعاً وقتی به یک روز یا یک هفته تمام فکر میکنیم ده دقیقه زمان کوتاهی به نظر میرسد. اما اگر به کل زمان زندگیمان فکر ،کنیم، ده دقیقه واقعاً چقدر است؟ اما آیا حتی میتوان در زندگی واقعی صحنه ای با چنین تنشی تصور کرد؟ صادقانه بگویم خود من چیزی بدتر از این را نمیتوانم تجسم .کنم اگر دارید صحنه ای مشابه این در داستان مینویسید احتمالاً صحنه را با گفت وگو یا توصیف همین طور ادامه و کش نمیدهید شما سرعت را تا جای ممکن بالا میبرید و بعد به اوج میرسانید و سپس به همان سرعت صحنه را فرود می آورید استیون کینگ میتواند یک صحنه گفت وگوی پر تشنج و تنش را چندین صفحه کش بدهد، اما خوب او استیون کینگ است. هر چقدر نوشتن صحنه پرتنش را بیشتر تمرین بکنید بهتر میتوانید بفهمید که چه مقدار تنش را چقدر باید کش بدهید گاهگاهی صحنه ها را از درون بررسی کنید و سعی کنید تنش صحنه ها را درست مثل شخصیتهای درون آن احساس کنید. اگر حس میکنید تنش تندِ صحنه باید کش پیدا کند، شاید هم واقعاً باید آن را کش دهید. از طرف دیگر شما که قصد ندارید خواننده را با حذف حادثه فریب ،دهید به خصوص اگر برای آن مقدمه چینی کرده باشید پس اول از همه مطمئن شوید که صحنه را به قدر کافی کش و بسط داده اید. 📚گفت وگونویسی فنون و تمرینهایی برای نوشتن گفت و گوهای قوی ✍گلوریا کمپتون @shahrzade_dastan