سلام و عرض ادب *دوستانی که پوستر برایشان ارسال شده است توجه داشته باشند که برنامه فردا شب ۱۹ شهریور پخش خواهد شد.* مارا در انتشار این خبر یاری کنید
برنامه سرزمین شعر
امشب 1شنبه ساعت 21 از شبکه چهار سیما
باانتخاب نام شاعر محبوب خود به
سامانه پیامکی 3000043 در انتخاب
شاعر منتخب مردمی سهیم باشید🤗👌
شاعرانه
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است...
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ
سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی،
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟
✍سهراب سپهری
@shahrzade_dastan
پیام داستان
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
توجه داشته باشیم که نویسندهٔ خوب داستان را به این خاطر نمینویسد تا پیامی را با مثال شرح دهد. این کاری است در شأن نویسندگان داستانهای تمثیلی و یا حکایات او داستان را مینویسد تا بخشی از زندگی انسان را نمایان کند. فقط او باید به هنگام نوشتن اولاً موشکافانه بنویسد و ثانیاً حوادث
داستانش ارتباط منطقی با یکدیگر داشته باشد. در این صورت دیگر نویسنده باید مطمئن باشد که پیام به طور طبیعی از درون چنین داستانی نمایان میشود و خواننده تیزبین احتمالاً نتیجه کلی داستان را برای ،خودش بازگو خواهد کرد.
برخی از خوانندگان به خصوص دانش آموزان توقع دارند از هر چیزی که میخوانند نکته ای اخلاقی بیاموزند. قوانینی که ایشان بتوانند در زندگیشان پیاده کنند. تصور آنها این است که پیام داستان و پند داستان یکی است.
البته بعضی از اوقات یکی است برحسب تصادف ممکن است پیام یک داستان به عنوان اصلی اخلاقی بیان شود و ضرری هم به داستان نزند.
با وجود این در اکثر موارد پند آن رسایی را برای همه چیزهایی که یک داستان عالی بیان میکند ندارد. به عنوان مثال مشکل بتوان چنین لغتی را برای داستانی که فقط میخواهد شخصیت انسانی را نشان ،دهد مناسب دانست برای داستانی مثل یک تکه ابر جیمز جویس که دیگر به هیچوجه مناسب نیست.
بنابراین هرگز نباید در بحث راجع به ،داستان دوروبر اصطلاحاتی نظیر پند و درس اخلاق رفت.
اصطلاح قاطع پیام به دلایل مختلف بهتر از واژگان دیگر است الف این واژه هیچکس را گیج و سردرگم نمیکند و از همان اول صریح میگوید که منظور از داستان سخنرانی یا موعظه اخلاقی نیست بل اولین چیزی را که در داستان نویسی باید در نظر داشت این است که داستان نوشته میشود که همه از خواندن آن لذت ببرند.
ب خوانندگان را از اینکه از هر داستانی به زور درسی اخلاقی و تربیتی در بیاورند برحذر می دارد.
افرادی که در هر داستان دربه در به دنبال درسی اخلاقی میگردند نه تنها داستانها را بسیار سطحی میکنند بلکه آنها را با رسوم و قواعد خشک اجتماعی به بند میکشند بدین معنی که داستانها را تا سطح تعالیم پیش پا افتاده و خشکی نظیر با حیوانات مهربان باشیم»؛ «قبل از اینکه از جایی بپری حواست را جمع کن و «جنایت آخر عاقبت خوشی ندارد»؛ پایین می آورند. نویسنده داستانهای تحلیلی خیلی بیش از اینها آگاهی و درک ما را نسبت به زندگی افزایش میدهد هدف او این نیست که نظام نامهای از قواعد اخلاقی برای زندگی روزانه تهیه و تنظیم کرده، به زور به خورد ما بدهد.
برای دستیابی به پیام یک داستان نباید سؤال کرد که از این داستان چه پندی میآموزیم؟»؛ بلکه بهتر است سؤال کنیم که این داستان چه چیزی را نشان ما میدهد؟»
📚تاملی دیگر در باب داستان
✍لارنس پرین
#پیام_داستان
@shahrzade_dastan
#چالش_جمعه
نوشته منظم صفرپور
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
گوشیام را برداشتم، ملیحه دوست دوران دانشگاهیام پشت خط بود، گفت:" یه چیزی برات بگم" گفتم:" بگو "
گفت:" نازلی همون دختر خوشکلی که پازوکی دور و برش میپلکید."
- آهان یادم اومد، خب!
-فهمیدی که با هم ازدواج کردن، دختره دکتراشو گرفته استاد دانشگاه شده، پسره هم فوقش گرفته مولف کتابهای کمک آموزشی هست
- چه جالب!
میگن دختره ازش طلاق گرفته، بر اثر سرطان مُرده، پسره هم، بعدِ طلاق رفته خارج، همونجا ازدواج کرده دو تا بچه داره.
- جدی میگی؟
ملیحه آهی کشید و پاسخ داد:"منم شنیدم، راست و دروغش رو نمیدونم."
چند ماه بعد یک کتاب کمک آموزشی خریدم که پازوکی در مقدمهاش از همسر مهربانش نازلی به خاطر همکاری در تالیف کتاب تشکر کرده بود.
@shahrzade_dastan
پیام داستان
قسمت دوم
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
کسی که داستان من احمق «هستم اندرسن را هشداری ضد دروغگویی به حساب آورد نه دهم این داستان را ندیده است. این داستان نقب شگفت انگیزی به درون شخصیت پیچیده انسانی زده است.
حتی پیام داستان نجات در راستگویی است» هم نیست؛ بلکه بیان عمیقتری مانند این جملات است جوانی که نجابت ذاتی دارد اگر در مراحل مهم و مختلف زندگی شکست ،بخورد علاوه بر اینکه احساس خود کم بینی در وی رشد خواهد ،کرد دمدمی مزاج نیز خواهد شد. یعنی زود از کاری خوشش می آید و لحظه ای بعد از آن سرخورده میشود بعد ،او چه خودآگاه و چه ناخودآگاه به لطائف الحیل میکوشد که این تمایلات را به نوعی با بزرگ جلوه دادن خویش در نظر دیگران و حتی خودش جبران کند.
اگر در این کار نیز سرش به سنگ بخورد، ممکن است به حماقت نادانی خود اعتراف ،کند ولی هرگز دلایلی را که در پس این حماقت ،است نخواهد دید.
واضح است که این بیان خشک و جمع وجور در کنار آن داستان سرشار از واقعیات ،زنده بسیار ابتدایی است؛ اما لااقل دلمان خوش است که این برداشت خیلی دقیق تر از هر برداشت اخلاقی دیگر محتوای داستان را بیان میکند. نکاتی را که داستان بازگو میکند ممکن است حرفهایی نو یا کهنه باشد. داستان ممکن است نقبی به درون زندگی بزند و چیزهایی را نشان دهد که ما اصلاً از آنها آگاه نبودیم و با این کار افق دید ما را گسترش دهد. یا احتمال دارد احساسات ما را نسبت به حقیقت یا مسئله ای برانگیزد که ما قبلاً فقط از آن آگاه بودیم.
به عنوان مثال شاید ما از نظر ذهنی نسبت به اینکه «جنگ ویرانگر و زشت است» و « افراد در سنین پیری قابل ترحماند و آنها را باید بیشتر درک «کرد واقف باشیم؛ اما این نکات را باید دائماً به شکلهای نوتری مطرح کرد. زیرا آدمی خیلی زود فراموش میکند و واضح است که اگر این حقایق را فراموش کنیم دیگر نمیتوان بر ما نام موجود زنده نهاد و در حقیقت انسان ناقصی خواهیم بود.
خوبی نویسندگان داستان به این است که زندگی را برای ما به تحلیل می.کشند حال آنکه ممکن است نکات تازه ای را مطرح کنند یا نکات کهنه شده ای را تازه کرده یا عمق و گسترشی به مسائل کهنه بدهند. فقط برحسب اتفاق ممکن است پیام داستانی بازاری و داستانی تحلیلی یکسان ،باشد ولی در اکثر موارد پیامهای این دو با هم متفاوت اند.
داستان های بازاری اغلب تعصبات خوانندگانشان را تأیید میکنند و بر عقاید آنها صحه میگذارند. همچنین احساسات خوانندگان خود را تصدیق کرده، آرزوهای آنها را در داستان برآورده میکنند. بنابراین همیشه پیام آنها آنقدر ساده و پیش پا افتاده است که خیلیها آن را میپذیرند. البته این پیامها ممکن است با واقعیات پیرامون ما سازگار باشند و یا نباشند.
📚تاملی دیگر در باب داستان
✍لارنس پرین
@shahrzade_dastan