eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
73 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✋ توصیف قشنگے سٺ در این عالم هستے 💐 تـو عـرش بَـرینے و من ازفـرش زمینم😍 آواره نہ! در حسرٺ دیـدار تـو بےشک👌 ویـرانہ یویـرانہ ی ویـرانہ تریـنم 🌹تعجیل در ظهور و سلامتی مولا عج پنج صلوات🌹 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برشی کوتاه از زندگی ● احترام به پدر و مادر 🔺رمز مهم پیروزی حاج قاسم چی بود؟ خاص خداست کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
همسر شهید امیر سیاوشی: ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟! وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران.... وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود. کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 انتشار نخستین‌بار 🎥 روایتی شنیده نشده از درخواست از قبل از دریافت نشان ذوالفقار 🔺 میگفت به تشویق نیاز ندارم، رضایت رهبری برای من کافی است ✦‎خاص خداست کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 راز شهادت را بدانیم... 🕊شهید مدافع حرم 🎙 راوی: شیخ مهدی کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃 🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری #مادر_شهید_محمد_معماریان #نویسنده_اکرم_اسلامی
🌹🍃 🌷🕊 فصل پنجم...( قسمت پنجم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 نمی بینی این شاه پدر نابیامرز خون مردم را توی شیشه کرده و این همه به دین خدا دهن کجی می کند؟ امام حسین نیست درست ولی این آقا روح الله همان حرف های امام را می زند پس پا سفت کن در راهش. بعد از ظهرش رفتم بازار و برای خودم یک جفت کتانی خریدم رنگش سفید بود با خط های سیاه همان جا با خدا عهد کردم تا زنده ام برای دین خدا و راه امام حسین هر چه قدر توان دارم بدوم و از هیچ چیزی دریغ نکنم انگار آن کتانی ها برایم یک جور نشانه بود با خودم گفتم این ها را می پوشم و تا دم مرگ از پایم درشان نمی آورم صبح که می شد کارم این بود اول بساط ناهار را آماده کنم فاطمه عقل رس بود هم حواسش به خودش بود هم محمد و مریم می رفتم بیرون و در را هم قفل می کردم آیت الکرسی و چهار قل می خواندم و از بابت بچه ها خیالم راحت بود نزدیک ظهر و ساعت آمدن حاجی هر کجا بودم خودم را می رساندم خانه بعد از ناهار و استراحتش حاجی که می رفت من هم چادر سر می کردم و راه می افتادم خودم را می رساندم بین مردم یا در مسجد یا هر جای دیگر که خبر می رسید شلوغ شده است تمام تلاشم را می کردم توی خانه از هیچ چیزی کم نگذاریم از وقت استراحت خودم می زدم و کارهایم را انجام می دادم بعضی شب ها خیلی کم می خوابیدم بالاخره بچه داری و خانه داری خودشان وقت گیرند آن هم بدون هیچ کمکی رخت و لباسشان را می شستم و مرتب می کردم یا غذای فردا را نیمه آماده می گذاشتم سر چراغ. نمی خواستم حاج حبیب فکر کند از زندگی و بچه ها غافل شده ام همین بود که مخالف کارهایم نبود فقط مدام تاکید می کرد مواظب باش روز چند بار سفارش می کرد حواست باشه احتیاط کن می بینی شلوغه نرو. یه جایی باش دو نفر بشناسنت اگر بلایی سرت اومد خبرمون کنن. گروهی با خانوما باشین بتونیم به هم کمک کنین همه اینها و خیلی چیزهای دیگر را می گفت ولی هیچ وقت نشد از من بخواهد خانه بمانم و نروم. خیالم راحت بود هم از حاجی هم از بچه ها توی خانه و از این ها مهم تر به هدفی و راهی که پیش رویمان بود یقین داشتم کم هم ندیده بودم که بعضی ها چطور از جان و مالشان می گذشتند ولی بعضی روزها یک اتفاق می افتاد که قلبم از تپش می افتاد شک می کردم با دسته آدمیزاد طرفیم، این ها اصلا بویی از انسانیت برده اند هیچ جای دنیا با زن حامله کار ندارند اگر با چشم های خود نمی دیدم و با دست های خودم دست آن زن را نمی گرفتم و نمی کشاندم داخل حیاط قبول نمی کردم که آن رژیم از خدا بی خبر با مردم چه ها نکرد چهار راه فاطمی شلوغ شده بود تیراندازی بالا گرفت آن موقع فلکه کوچکی وسط چهار راه بود. دور فلکه تا چشم کار می کرد عبا و عمامه و کفش و لباس ریخته و قیامتی شده بود پیش چشمم یک زن را نشانه گرفتند طفلک باردار بود و نمی توانست خوب راه برود چه برسد به اینکه بدود بقچه حمام به دست داشت یک گوشه راه می رفت که تیر خورد و افتاد دویدم طرفش داغی گلوله شکمش را شکافته بود. 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾                  *❁﷽❁* 🍃خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم... 🍃هر صبح سراغی از گل نرگس بگیریم... 🌸گل نرگس زهرا سلام✋🌸      🍀سلام ای عزیز خدا🍀 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 علیه السلام کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد 🦋 با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدی تازھ‌ کنیم^^؟ کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
ٖ درخزانہ‌اش‌آنچہ‌آرزویِ‌انسان‌است‌دارد! درهربَخشِش‌،چیزی‌ازخزانہ کم‌نخواهدشد !🌱 +خداونعمت‌هایش،همه‌ازجنس بی‌نھایت‌هستند:) کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
💥 تاریخ ‌تولد و مردنمون دست ‌ِمن‌ و‌ شما ‌نیست ... ولی ‌تاریخ‌ِ دست ‌ِخودمونه!! پس کی میخواهیم ‌بشیم 👈 ‌همونی که خدا میخواد !؟ کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--
☀️ ☀️ 💎 امام_زمان_عج : 🌤به شیعیانم بگویید برای من کنند و از خداوند بخواهند که مرا از غیبت نجات دهد... السلام علیک یا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~--