هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
خواهرنفیسه علیپور:
تویی که پرچم میزنی سر در خونه ت
تویی که راه و تا حرم پیاده میری
تویی که آب یخ میدی به دست مردم
تویی که توی هیئتت روضه میگیری
نذرت قبوله صاحب شش گوشه باشه
اما یکی هم جونشو داد و کرم کرد
یه شب که تو خوابیده بودی توی خونه ت
یه خونه رو به اسم صاحب حرم کرد
یه خونه که اندازه ی یه مشت بسته س
راضی شدش که قلبش از تپش بیوفته
جونش و پای اعتقاد و باورش داد
نذاشت که اسم زینب از لبش بیوفته
مثل من و تو شور و شوق زندگی داشت
دلواپس قلب ضعیف مادرش بود
جونش به جون خانواده ش بسته بودو
صد تا امید و آرزو توی سرش بود
بالا پریدن یک دل دیووونه میخواد
باید تبش کل وجودت روو بگیره
باید چشاتو روی رویاهات ببندی
عاشق باید حتی واسه عشقش بمیره
یک میله از زندون پیرهن روو شکسته ش
جای همون یک میله مونده روی پیرهن
پرواز اگه پرواز عاشقانه باشه
از شدت دلدادگی خم میشه آهن
یه قاب عکس ساده با روبان مشکی
پایان قصه سهم دختر بچه میشه
مثل تموم دخترا چن دفعه در روز
میبوسه باباشو ولی از روی شیشه
#مدافعان_حرم
#ترانه
شاعرهنرمند بسیجی
سرکارخانم
#زهره_گروه_ای