هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
گام اول ،گام دوم
وقت است، برخیزی! ببینی پشت سر را
رد عبور از پیچ و خمهای خطر را
از جان و دل ،خوف و خطر را درک کردیم
از شب گذشتیم و سحر را درک کردیم
کشتی ما بود و تلاطم های دریا
یک سمت؛ ما بودیم و سمتی؛ کُل دنیا
کشتی ما درگیر توفان بود آری
اما خدا هم، ناخدامان بود آری
بودند گرگان و شغالان دور ایران
غافل از اینکه هست در این بیشه شیران
چل سال با هم قله ها را فتح کردیم
فهمید دنیا ،قهرمانان نبردیم
سرها:چه سرهایی شقایق در چمن شد
تن ها:چه تن هایی فدایی وطن شد
شد انقلاب از خون پاکان آبیاری
سرتاسر ایران ما شد لاله کاری
آهنگ آزادی میان شهر پیچید
دلواپسی از کوچه های خسته کوچید
با حکم موسای زمان، دادیم جولان
با انقلاب ناب خود، رفتیم لبنان
رفتیم مصر و لیبی و بحرین و تونس
گشتیم با واماندگان همراه و مونس
می آید از قدس شریف اکنون نویدی
دارد فلسطین می شود دور از پلیدی
دیگر نخواهی دید ،زخم وخون زیتون
از بین دارد می رود، آفات صهیون
***
وقت است برخیزی! ببینی پشت سر را
رد عبور از پیچ و خمهای خطر را
خوردیم تیر از دشمنان و ترکش از دوست
حالا زرهپوش است دیگر این رگ و پوست
در گام اول: چل قدم، چل سال رفتیم
ما سوی آزادی و استقلال رفتیم
در گام دوم هم ولی امر با ماست
فردای روشن در مسیر نور، پیداست
دنیا شده حیران موشکهای ایران
هر کس نگاهی چپ کند، گردیده ویران
سیمرغ را خفاش ها، تحریم کردند
ما را به فکر خام خود، تسلیم کردند
ترسی نباشد، جاده هموار است ما را
آن پیر فرزانه جلودار است ما را
با شور و شیدایی جوانان این دلیران
گل کاشتند آری به هر جایی در ایران
در گام دوم هم جوانان پیشتازند
با طرح نو،باید که ایران را بسازند
چون حاج همت ،همتی جانانه باید
چون حاج قاسم، غیرتی مردانه باید
باید زمینه ساز شد، عصر ظهور است
دنیا دگر تاریک شد ، هنگام نور است
عطر ولیعصر(عج) می پیچد به دنیا
پرپر نخواهد شد دگر لبخند گلها
لب تشنه گان خسته را دریاست در راه...
جانان من برخیز! هان! مولاست در راه...
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#ایران_استوار_۴۴_سال_افتخار
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
یا حبیب الباکین
تقدیم به محضر نورانی بانوی صبر حضرت زینب سلام الله علیها
جام مرا بگیر و در آن کربلا بریز
براین سکوت خسته ی دنیا صدابریز
هل من معین بگو که خودم یاریت کنم
تا شام می روم تو به قلبم جلا بریز
من زینبم همانکه مرامش محمدی ست
پشت قدم قدم قدمم پس دعا بریز
دستی اگر به نیزه وپهلو نشانه رفت
اشگی برای حضرت خیر النسا بریز
لبها شقیقه ها و گلو استخوان وزخم
از روی نی ببین و به دردم دوا بریز
دارالاماره طشت طلا خطبه های من
بر حنجرم صلابت نطق رسا بریز
وقتی که راضی ام به رضای خدای خود
جام مرا بگیر و درآن کربلا بریز
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#طیبه_بهبودی
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
خواهر بیقرار
او زیر دستهای پیمبر بزرگ شد
چون شیر روی دامن مادر بزرگ شد
زینب که بود زینت بابای خویشتن
با بوسه و نوازش حیدر بزرگ شد
در پای منبر پدرش سالهای سال
زانو زد و خطیب و سخنور بزرگ شد
طفلی که بیقراری اش از حد گذشته بود
با لای لای دست برادر بزرگ شد
تصویر او در آینه ی قامت حسین
با نور فاطمه دو برابر بزرگ شد
شب ها کنار بستر آسوده اش ولی
با خواب های دلهره آور بزرگ شد
او نزد خاندان نبوت بزرگ بود
در کربلا به گونه ی دیگر بزرگ شد
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#اسماعیل_سکاک
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
میخانه کربلا
دلدار رسیده با دو تا دلداده
میخانه ی کربلا به راه افتاده
سجاد و ابوالفضل و حسین آمده اند
پیر آمده با ساغر و با سجاده
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
چراغ جوانها
جوانان بهشتند،جوانان رشیدند
تماشایشان کن، که خود عین عیدند
جوانها شکوفه ،جوانها جوانه
به دنبال حال و هوای جدیدند
به دور از دو رنگی،به دور از سیاهی
چنان صبح صادق،سراسر سپیدند
به یمن جوانها ، نداریم بن بست
به درهای بسته، همانا کلیدند
جوانهای غیرت،علی اکبرانه
به میدان زدند و شرف آفریدند
جوانهای عاشق، به رسم شقایق
سر سبز خود را، به سرخی کشیدند
همه مدعی ها ، نشستند چون کبک
جوانها چو عنقا، به قله رسیدند
" چو ایران نباشد،تن ما مبادا"
شعار جوانها، که با آن شهیدند
خدایا بیفزا به شور جوانها
شب یآس ما را، ،چراغ امیدند
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
در رثای سردار خیبر شکن شهید سرافراز اسلام رضا حسن پور
قفس را باز کردند و کبوتر هم پرید آخر
و بعد از طی این جاده به رویایش رسید آخر
درِ باغ سعادت چند سالی بسته بود امّا
دعا و گریه و شب زنده داری شد کلید آخر
زمین هرگز نشد پاگیرِ رویایِ کبوتر که
بغل کرد آسمان را از زمینیها برید آخر
اگر چه سوخت از دوری سرانجامش رسیدن شد
شرابِ وصل را در آتشِ دوری چشید آخر
به دست قاصدک ها داد پیغام قشنگش را
جهان حرف دلش را هم به گوش جان شنید آخر
نشان فاتح خیبر برایش ثبت شد آن روز
خودش را نذر زهرا کرد نامش شد شهید آخر
به دست این و آن دیگر نخواهد داد نوکر را
حسین از لحظهای که نوکرِ خود را خرید آخر
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#طیبه_بهبودی
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
چند رباعی به مناسبت تولد حضرت علی اکبر علیه السلام وگرامی داشت روز جوان
عالم شده مشعوف مبارک بادت
پیچیده به گوش آسمان فریادت
آنقدر شریف و سربلندی که عزیز
شد " روز گرامی جوان "میلادت
🌹
در حسن و ادب تو را زبانزد خواندند
دیدند چو زیبایی ات اشهد خواندند
آن قدر شبیه جد خود بودی که
در کرب و بلا تو را محمد خواندند
🌹🌹
آن قدر که از داغ عطش سوخته ای
از گفتن راز عشق لب دوخته ای
درس ِادب و وفا و جنگیدن را
زیرِ دستِ عمویت آموخته ای
🌹🌹🌹
ای سرو که با تیغ و سنان لاله شدی
ارباً اربا چکیدی و ژاله شدی
تا خاطره ی "فاطمه" را زنده کنی
در روز مصاف هیجده ساله شدی
🌹🌹🌹🌹
چشمان حرم غرق تماشا شده بود
آن صورت خون گرفته زیبا شده بود
انگار که از فرق ِ علی اکبر
شق القمر دوباره پیدا شده بود
🌹🌹🌹🌹🌹
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#اسماعیل_سکاک
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
جشن تولد
جشن تولدت شده برپا و شمع ها
در انتظار تا برسانی تو نور را
هر سال میشوند اضافه یکی یکی
حالا هزار و یکصد و هشتاد و چند تا...
هی حلقه می زنند به دور گلی که نیست
تاریک مانده مجلس جشن تو مهدیا!
اما نه! کوچه ها شده روشن به اشک شوق
آذین شده ست با گل و لبخند هر کجا
باز است چشمها که بگذاری بر آن قدم
گلدان نشسته است سر راه تا شما
از باغ آرزو گل نرگس بیاوری
بار دگر شوی متولد برای ما
جشن تو هم تمام شد و انتظار نه!
عجل علی ظهورک مولا بیا! بیا!
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین
هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
وقتی که بهار در وطن شد جاری
این خاک به خون عاشقان گلکاری
گفتیم غیورانه به این خاک شرف
جمهوری اسلامی ایران آری!
#شاعر_هنرمند_بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#روابط_عمومی_سازمان_بسیج_هنرمندان_استان_قزوین