‼️ حجاباستایل؛ پارادوکس عصر جدید ‼️
🔸حجاب و استایل دو مفهوم متضاد هستند. مبنای حجاب یعنی در چشم نبودن و اساس بلاگری و حجاباستایل یعنی تبرُّج که یک پارادوکس شدید نسبت به معنای اصلی حجاب است.
🔸تبرُّج از مادۀ برج و به معنای جلوهگری است. حجاب و تبرُّج در نگاه دین دو مقولۀ جمعناپذیراند چون حکمت حجاب، مصونیت زن از نگاههای دیگران است در حالی که تبرج، دعوت به دیدهشدن است. افرادی که با لباسهای رنگی و آرایش غلیظ تبلیغ استایل محجبه میکنند و حتی گاهی از میزان حجاب کم میشود تا آمار دیده شدن بالاتر برود!
🔸مثل بعضی از بلاگرهای اینستاگرام، حجاباستایلها هم مدام در حال چیدن بهترین لحظههای زندگیشان کنار هم و انتشار آن در فضای مجازی هستند بدون آنکه مخاطب پشت صحنه این لحظات را بداند. این یعنی تولید حس حسرت؛ با یک فرق بزرگ! حجاباستایلها ادعای معتقد بودن به اسلام را دارند. در حالیکه فخر فروختن، به نوعی غفلت و غرور به حساب میآید و قرآن آن را به شدت مذمت کرده است.
🔸اگرچه ممکن است حجاباستایلها هیچگاه رسما دعوت به کشف حجاب نکنند اما در همان جهتِ پروژۀ رضاخانی، از حجاب، حیازدایی میکنند مخصوصا گروهی از آنها که به مدلینگ و فشن اسلامی روی آوردهاند
#حجاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
کاربرای غیرایرانی توئیتر، عاشق این حرکت پاسدار ایرانی شدند 😁🇮🇷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🆘 خطر دسترسیهای نامتعارف برنامه ها در اندروید
هنگام نصب یک برنامه باید توجه داشته باشید که دسترسیهایی که مورد نیاز برنامه نیست را به آن ندهید. اگر یک اپلیکیشن نباید به چیزی دسترسی داشته باشد (مانند دوربین یا لوکیشن) به آن، مجوز دسترسی ندهید. چرا که ممکن است با این کار گوشی شما هک و اطلاعات شما سرقت شود .
برای مثال 👇👇👇
دسترسی به میکروفن یا موقعیت مکانی برای یک برنامه نقاشی کودک نامتعارف محسوب می شود
#سواد_رسانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
💻...
❇️با هوش مصنوعی جدید موزیلا وبسایت بسازید
🔻موزیلا هم وارد حوزه هوش مصنوعی شده است و حالا از یک پلتفرم هوش مصنوعی جدیدی به نام Solo برای ساخت وبسایت رونمایی کرده است.
#هوش_مصنوعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
تو همونی باش که از ناامیدی هاش امید میسازه و از درداش پیله...🦋
#story
╲\╭┓
╭ 🦋🌱
┗╯\╲
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#wall 🌙🙆🏻♀💜
╲\╭┓
╭ 🦋🌱
┗╯\╲
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
- #story ‹.🖤🎬.› ،،
اینجا باهم سبز میمونیم 🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
این نوشتهی آنتوان دوسنت اگزوپری وصف کاملی از زندگی من تا به الان بوده منی که هیچوقت جسور نبودم و قدرت ایجاد تغییر رو نداشتم:
آدمها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی
میکنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
میساختیم.
╲\╭┓
╭ 🦋🌱
┗╯\╲
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت236
با بیمیلی گفت:
–واسه بچه ش اسباب بازی می خوام واسه خودش فکر کنم تابلو بگیرم خوشش بیاد. ولی قیمت هاتون خیلی گرونه، چه خبره؟ بعد به طرف امیرزاده برگشت و با لحن شوخی پرسید:
–آقا میشه ارزون تر بدید؟ جای دوری نمیره، حداقل شما...
امیرزاده نگاهم کرد و گفت:
–خانم اگه چیزی رو پسندیدن، بهشون یه تخفیف هم بدید.
پرسیدم:
–میخواید تابلو رو براتون بیارم؟
خودش به طرف تابلو رفت و دستش را دراز کرد تا تابلو را از روی دیوار بردارد.
–من خودم میارم.
برای این کار مجبور بود به طرف امیرزاده متمایل شود. مانتویش با لباس امیرزاده برخورد کرد و امیرزاده خودش را عقب کشید و دیدم که زیر لب ذکر میگوید.
تابلو را روی پیشخوان گذاشت و با عشوه گفت:
–وای من از این کارای دست خیلی خوشم میاد، فقط ارزون بدیدا.
نگاهم را روی ناخن های کاشته شدهی رنگین کمانیاش سُر دادم. گفتم:
–هر چیزی قیمتی داره، وقتی ارزون بدیم یعنی ارزشش رو پایین آوردیم.
امیرزاده سرش را بلند کرد و با لبخند نگاهم کرد.
شاید فهمیده بود چرا این حرف ها را می زنم.
خانم عصبانی شد.
–اِ، پس الان همه چیز گرون شده یعنی ارزششون بالاست؟ الان هر کس هر قیمتی دلش بخواد می ذاره روی جنساش، قانون و این چیزام که اصلا حالیشون نیست.
پوزخند زدم.
–مگه شما خودتون به قانون اهمیتی می دید؟
حرصی گفت:
–من مغازهای ندارم که...اشاره به شالش که روی دوشش بود کردم.
–نیاز به مغازه نیست همین الان قانون مملکت رو زیر پا گذاشتین. کسی که خودش قانون رو رعایت نمی کنه نباید از دیگران توقع داشته باشه..
پشت چشمی برایم نازک کرد.
–این از لج هموناست که مملکت رو این جوری کردن.
لبخند زدم.
–به این فکر کنید که هر کسی مثل شما فکر کنه و از روی لج بازی قانون رو رعایت نکنه چی میشه؟
صورتش را جمع کرد.
تو کشورای دیگه حجاب ندارن مگه چه اتفاقی میوفته؟
–خب اونا قانون شون نیست. کشورای دیگه هر شهروندی قانون رو رعایت نکنه یا کوچکترین قانون شکنی بخواد بکنه زانو می ذارن رو گردنش و خفش می کنن. برای همین اونا حتی به قانون شکنی فکر نمی کنن چه برسه بخوان به خاطر لج بازی با دولت و دیگران بیقانونی کنن.
کلافه گفت:
–شما از کجا می دونید؟ مگه شما رفتید؟
–جاریم که چند سال اون جا زندگی کرده واسم تعریف کرده.
امیرزاده دوباره نگاهم کرد و این بار لبخندش پهنتر از قبل بود. دفترش را بست و رو به آن خانم گفت:
–شما باید حساب خدا رو از بندههاش جدا کنید.
اگر از دست بنده های خدا ناراحتید چرا نافرمانی خدا رو میکنید؟ شما در حقیقت دارید با خدا لج میکنید نه بندههاش.
لج کردن با خدا مثل اینه که بخوای نور خورشید بهت نرسه، شما خودت رو توی تاریک ترین جا هم پنهون کنی، مگه خورشید ضرر میکنه؟ اون نورش رو سخاوتمندانه همه جا پهن می کنه، این وسط فقط خودتون ضرر میکنید.
چون بعد از یه مدت که نور خورشید بهتون نرسه مریض می شید.
خدا مهربون تر از اونه که بخواد شما رو از نورش محروم کنه، سرپیچی ازش فقط خودتون رو مریض می کنه.
بعد همان طور که بلند می شد زمزمه کرد:
–نمیدونم چرا ما آدما تمام تلاشمون رو میکنیم که از مهربونی خدا دور بمونیم.
امیرزاده بعد از گفتن این حرف ها به طرف در مغازه رفت و رو به من گفت:
–من تا یه ساعت دیگه برمیگردم.
آن خانم هم بعد از گرفتن کلی تخفیف بالاخره یک تابلو خرید و رفت.
لیلافتحیپور
.•°``°•.¸.•°``°•
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´