شب چه حکایت قشنگیست ♡
آدم را وادار بـه فـکر کـردن ♡
به آنهایی میکند که عزیزند♡
عـزیـزتـر از جـان
همچون خــدای مـهربان ♡
شبتـون قـشنگ
دلتـون پـر از زیبـایی♡
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇
♥️🖇
♥️
#رمان: #رهایی
#پارت: #بیستوسوم
بغض نکن دیگه حالا که هم و دیدیم ، دست هایمان در دست هم بود تازه انگار خون در رگ هایمان جریان پیدا کرده بود. صورتش را نزدیک آورد و گونه هایم را بوسید هنوز شر داشتم اما نه آنقدر که بتواند اذیتم کند و کارش را بد بشمارم. برایم انگار عادی شده بود فقط دو هفته به عید مانده بود که دیگر قرار بود به مدرسه نرویم به هزار دل کندنی ار محسن جدا شدم و راهی مدرسه شدم هرازچندگاهی برمی گشتم و صورتش را از نظر می گرداندم و دوباره به راهم ادامه می دادم. دیگر دلم را به دریا زده بودم و باید بعد از مدرسه هم او را می دیدم ، می خواستم قبل از عید یکبار هم اورا ببینم.
انگار انتظار طوری بود که ساعت هم دلش می خواست در برابرش مقاومت کند ، نمی گذشت و من را خسته کرده بود و کلافه ، از تک تک بچه ها خداحافظی کردم و راه افتادم به جای همیشگی کم کم داشتم نا امید می شدم که محسن و پرهام را دیدم. پرهام با نیلوفر بهم زده بود و نیلوفر اصرار داشت من هم با محسن بهم بزنم اما مگر می توانستم جانم هم برای محسن می رفت.
به طرفم آمد و آرام سلامی داد و به گوشه ای مرا برد. نمی دانم از کی انقدر چموش و نترس شده بودم که وقتی فقط در آن کوچه محسن و پرهام بودند قدم گذاشته بودم و حالا محسنی که صورتش را مماس صورتم قرار داده بود. لحظه ای چشمانم را بستم تا آرامش را روانه وجودم کنم. چشم که باز کردم با محسن چشم تو چشم شدم. دستم را گرفت و متعدد می بوسید خواستم متقابلا این کار را انجام بدهم که نتوانستم و بر طبق عادت بوسه ای محکم روی گردنش زدم از آنجایی که در مدرسه آرایش کرده بودم و رژ قرمزی زده بودم رد لبانم روی گردنش جویای همه چی بود.
#نویسنده : #ثنا_عصائی
#نشانه : #ث_نون_الف
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇
♥️🖇
♥️
#رمان: #رهایی
#پارت: #بیستوچهارم
برای اینکه اذیتش کنم چیزی درباره قرمزی گردنش نگفتم ، دلم نمی خواست از محسن برای لحظه ای جدا شوم کاش آنقدر آزاد بودم که کنار محسن بودم و از کنارش جم نمی خوردم. بغلش گرفتم که دست هایش را دور کمرم گذاشت.
عاشقم شدی که ، چجوری بدون من تحمل می کنی واقعا نمی دونم
" عاشق شدن مگه گناهه؟ خودمم میدونم عاشقتم اونی که باید بفهمه نمیفهمه
منم عاشقتم خودت و لوس نکن نمک ، ببینم هنوز باشگاه میری؟
" آره روز هاش و کمتر کردن اما یک روز دو سانس میمونم مسابقه دارم
خوب شد پس همون روز یه سانس و بپیچون بیا پیشم خوبه؟
" میترسم چیزی نشه ، یموقع مامانم بفهمه چی
رها تو ترسو نبودی که بعدم از کجا بفهمه کی میخواد بفهمه تو برای چی رفتی فقط تابلو بازی در نیار من تو همون کوچه منتظرتم اما با ماشین اوکی؟ پژو مشکی خوب پس نترس و سوار شو
ته دلم پر از ترس بود مگر کجا می خواستیم برویم که احتیاج به ماشین داشته باشیم؟ اما نمی دانم چرا روحیه بچه ها تخس را پیدا کرده بودم و شجاع شده بودم که یک کلمه هم از او نپرسیدم کجا قراره برویم.
" باشه همونجا منتظر باش من همون ساعت ۵ میام اونجا امیدوارم مربیم گیر نده
دیگه خودت حلش کن اگر می خوای من و ببینی چون که عید نه مدرسه ای هست نه باشگاهی
" باشه ، پرهام چطوره خوبه؟ با نيلو کات کردن چرا؟
دستش را روی بینی ام گذاشت و زیر لب گفت هیس
نمیدونم هرچی هست زدن به تیپ و تاپ هم همشم که تو قهر و دعوان
" بیا قدره من و نمی دونی که والا قهرم میکنه دلم نمیاد سری آشتی میکنم.
مثل بچه ها لب هایم را آویزان کردم و بینی ام را جمع و چروک و ناراحت نگاهش کردم. خنده ای کرد و بینی ام را آرام گاز گرفت. صدای آخم بلند شد.
خوب تقصیر خودته دیگه بس که با نمکی دیگه قیافت و اونجوری نکن شبیه دختر بچه تخسا میشی
#نویسنده : #ثنا_عصائی
#نشانه : #ث_نون_الف
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇
♥️🖇
♥️
#رمان: #رهایی
#پارت: #بیستوپنجم
" کی به کی میگه تخس کاری نداری برم دیگه
شنیدم چی گفتیااا نه کاری ندارم حتما اون روز بیا ببینمت
باشه ای گفتم و نگاه به گردن محسن کردم گردنبندی که ولنتاین به او کادو داده بودم بر گردن داشت. اما آن یکی که اسم من بود بر گردنش نبود ناراحت شدم من پلاک اسمم را به او داده بودم که گردن بندازد اما مثل اینکه دوست نداشت و یا هر دلیل دیگری از بحث خوشم نمی آمد پس بیخیال شدم. محسن رد نگاهم را خواند اما چیز دیگر برداشت کرد. من را در آغوش کشید و مثل همیشه با این تفاوت که جدیدا بی قرار تر شده بودم و محکم گردن محسن را بوسیدم. محسن سرم را بوسید.
عروسک دیرت میشه برو دیگه
" بدت نمیاد برما ولی باشه بای ، فقط حواست باشه زنگ نزنی بهم که گوشی دستم نیست باز خودم تونستم با یه خط بهت زنگ میزنم. بابای
بوسی برایش فرستادم و خندید به این خل و چل بازی هایم و من راه خانه را با آسوده خاطری پشت سر گذاشتم خاطرم راحت بود که باز هم اورا خواهم دید. اما شانزده روز تعطیلی را چه می کردم؟ آن هم بدون گوشی و درحالیکه خانواده ام هم خونه اند.
بیخیال فکر کردن شدم اینطوری فقط خودم را عذاب می می دادم ، یکدفعه یادم افتاد گردن محسن همانطوری قرمز مانده بود و من نگفتم ، مطمئنا بعدا کلی ازم شاکی میشد.
رسیدم خانه که مادرم چیزی نگفت فکر می کرد همراه لعیا آمدم
#نویسنده : #ثنا_عصائی
#نشانه : #ث_نون_الف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گزارش تصویری
💚🌸دهه هشتادی های عزیز
🦋 همایش در سینما بهاران
🌻 و مدارس منطقه ۱۷
✅ تهیه شده از طرف موسسه فرهنگی قرآن و عترت امام رضا علیه السلام 👌😍
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 استوری موشن | الله اکبر
▫️طنین فریاد "الله اکبر" راس ساعت ۲۱ امشب در سرتاسر میهن اسلامی همزمان با چهل و چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی 🇮🇷
🇮🇷 #الله_اکبر
🇮🇷 #انقلاب
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✦✦┄┅┄፨•....•፨┄┅✦✦
✔️ اعمال ۲۲بهمن ، شاکرانه ، جشن انسانیت
🌺استاد #شجاعی
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
#لبیک_یا_خامنه_ای
🖇🌸⃟🕊🇮🇷჻ᭂ
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
دانلود ندای الله اکبر به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی(شب 22 بهمن ماه)www.mohebaan.ir.mp3
585.9K
👆👆👆👆فایل صوتی الله اکبر جهت پخش از بلندگوهای مساجد
ان شاءالله امشب ۲۱ بهمن به یاد شهدا و امام شهدا ساعت ۹ شب همه باهم ندای
الله اکبر سر میدهیم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
━━━ 🕊🌷❤️🌷🕊 ━
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
🇮🇷💚ایران وطنم💚🇮🇷
🇮🇷 ما ایرانی هستیم
🇮🇷 ما عاشق این وطن و این انقلاب هستیم
💚ایران را چون جانمان دوست داریم.
🇮🇷 تا خون دررگمان هست حافظ ایران عزیزمان هستیم.
💚مامسلمانان شیعه ایرانی پای انقلاب ایستادیم.
🇮🇷 ما ایرانیان وطن دوست در روز ۲۲بهمن روزافتخار و روزپیروزی همراه با خانواده درمیدان ازادی درکنارهم حضورپیداخواهیم کرد.
🇮🇷 به حول قوه الهی با قدرت بیشتر ومقاوم برابر دشمن در راهپیمایی ۲۲بهمن حضور داریم.
🇮🇷 تا به عالم بگوییم ما پشت رهبر معظم انقلاب وجمهوری اسلامی ایران عزیزمان هستیم
🌸🦋وعده ما روز شنبه میدان ازادی🦋🌸
💚 همه زیر یک پرچم باشور و شعور 👌
🇮🇷💚دهه فجر💚🇮🇷
🌹منتظر حضور پر شورتان هستیم 🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#موسسه_امام_رضا_ع
#مجموعه_شهید_عسگری
🔸https://eitaa.com/alreza72
🔹https://sapp.ir/alreza72
🔸https://www.instagram.com/qaasedac
33.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ اطلاعیه ⛔️
🇮🇷 ۲۲بهمن امسال نسبت به سال های گذشته قطعا شگفت انگیزتر خواهد بود.✌️🏻
🇮🇷 بخشی از طرفداران انقلاب اسلامی که در سال های گذشته در این روز در خانه می خوابیدند و آن را صرفا به دید یک تعطیلی نگاه میکردند و چندان جدی نمیگرفتند!
🇮🇷 امسال قطعاً با جدیت و به دید تکلیف الهی در راهپیمایی شرکت می کنند✌️🏻
👌💚ودیگران را هم تشویق به حضور خواهند کرد✌️🏻
🇮🇷 امسال متفاوت تراست و حضور به مراتب ضروری تر ✌️🏻✊
#می_آییم_چون
#صدای_ملت
🌱🌷🌱
#مؤسسه_امام_رضا_ع
#مجموعه_شهید_عسگری
🔸https://eitaa.com/alreza72
🔹https://sapp.ir/alreza72
🔸https://t.me/Alreza72
عید انقلاب مباااااااااااااااارک
خداقوت به همه
آفرین بر غیرتتون 👏👏👏👏👏👏👏👏
احسنت بر عزتتون 👏👏👏👏👏👏👏
مرحبا بر حضورتون 👏👏👏👏👏👏👏👏
امروز گل کاشتید 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
منتظر عکسای قشنگتون هستم ↙️