#خودسازی
یک گل با گل کناری خود رقابت نمی کند.
فقط به کمال و زیبایی می رسد.
اکنون بجای فکر رقابت و یا حسابکشی کردن دخل و خرج و ... دیگران،
کمی به وجود خودت توجه کن،
و بیاندیش که چگونه خلق شدی؟!
چگونه ظرف ۹ ماه از هیچ،
انسانی کامل شدی!!
آنگاه بدان،
وقتی که ۹ ماه فقط ۹ ماه از هیچ،
انسان آفریده شدی، چطور فکر میکنی نمیتوانی به آرزوهایت برسی؟!
کمی دست بکش از رقابت با دیگران!
کمی دست بکش با ناسازگاری با دنیا!
کمی آهسته و آرام باش،
و اعتماد کن به آن جریان جاری همیشگیِ مثبت و خیری که باعث رشد تو،
آمد و شد شب و روز،
سر از خاک برآوردن دانه و تبدیل به گیاهی زنده و با طراوت شدنش میشود!
کمی به این جریان جاری که در وجود تو قرار دارد، بیشتر اعتماد کن.
#مسیر_طعم_خودسازی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#تفکر
ما به ندرت درباره آنچه که داریم فکر می کنیم، در حالی که پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم.
#مسیر_طعم_خودسازی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#خودسازی
دلیلی باشید
که کسی احساس کند،
دیده میشود، شنیده میشود، درک میشود،
ازش قدردانی میشود، حمایت میشود و دوست داشته میشود✨
احساس کنید مردم تابلویی در دست دارند
که روی آن نوشته شده مرا اهمیت بده،
آنگاه در او زیبایی را ببین،
و دید زیبا بین
طبق قانون تمرکز،
چون بر پیدا کردن زیباییهای ظاهری،
باطنی و اخلاقیِ فرد مقابل تمرکز میکنید،
چیزی جز این را نمییابید
و او هم طبق اتصال کوانتومی ضمایر ناخوداگاه،
دقیقا بهترین خودش را به تو ارائه میکند💯
یادت باشه چه رفتاری با دیگران میکنی
و چه چیز را درون او جستجو میکنی،
چون دقیقا همان لایه را از شخصیت او بیرون میکشی 😌
#مسیر_طعم_خودسازی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کوه های رنگی جزیره هرمز
#هرمزگان
ایران دیدنی ما.
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
•
کاش وقتی قلب کسی واسمون می تپید
یه نوتیفیکیشن میومد ...
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
اون دلهایی که شاد میکنی،
مهربونیهایی که پخش میکنی،
میشه همون عجب شانسی آوردمهایِ زندگیت 🤍
شب بخیر🌙💫
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇
♥️🖇
♥️
#رمان: #رهایی
#پارت: #بیستوششم
دوروز دیگر باید به باشگاه می رفتم از آنجایی که باید برای مسابقات کشوری آماده می شدیم و کاراته باز های حرفه ای بالا آمده بودند مربی به صلاح دید دو سانس مارا نگه دارد تا آمادگی بهتری پیدا کنیم. سخت بود اما گوش زد می کرد خستگی و سختی الان بهتر از باختنه ، کاراته را خیلی دوست داشتم و می دانستم شاید آنقدر خوب هم نباشم اما تلاش روز افزونم این اطمینان را می داد که بهتر و بهتر خواهم شد.
صبح بلند شدم و دستی به سر و صورتم کشیدم و یاد محسن افتادم بهتر بود با او تماس می گرفتم با هزار بدبختی گوشی قدیمی نوکیا ای را پیدا کردم و سیم کارتی که برای محسن بود را داخل آن انداختم و شماره اش را از حفظ شماره گیری کردم.
به به سلام رها خانوم چه عجبببب فردا میبینمت دیگ باید از خجالتم دربیای
" سلام چه عجب چیه خوب تو که میدونی گوشی ندارم تازه فکر کنم تو عید اصلا نتونم زنگ بزنم بهت و یا بیام بیرون
اشکال نداره ، بعد عید که دیگ تو بغل خودمی
" خیلی دوست دارم
منم ، دیروز چرا نگفتی گردنم رژی شده
خندیدم و داشت حرص میخورد.
رها آبرو واسم نموند هی میگم بابام چرا تیکه بارم میکنه مخصوصا که قضیه تورو هم میدونه بهم میگه مطمئنی فقط یه بوسه بوده
همانطور که می خندیدم خجالت هم کشیدم. پدرش هم مثل خودش بود.
نخند دیگه توله ، من تورو فردا میبینم دیگ
" اِ پس نمیاما داری خطرناک میشی
حالا ایندفعه او بود که می خندید .
نترس تو بیا
" پرهامم میاد ؟
مهمه برات ؟ داوشت همیشه حضور داره ولی خوب میره و نمیمونه
" اها اوکی خجالت میکشم ازش دیگه داوشی منه
خندید و می دونستم از لاتی حرف زدن خوشش نمی آید و حتما تذکر می دهد
#نویسنده : #ثنا_عصائی
#نشانه : #ث_نون_الف