🍃
یادت باشه؛
مشکلات هم مثل همه چیز
تاریخ انقضا دارن...
پس هر وقت
عرصه بهت تنگ شد،
این جمله رو با خودت تکرار کن:
"این نیز بگذرد..."
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
ماهمانچیزیمیشویم
کههمیشهازدرونباوَرداریم🌱
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#فضولی_ممنوع ⭕️
دقت کردید ما بعضی اوقات ناخواسته با جملات و کلماتمون چقدر دیگران رو میرنجونیم ؟!؟!
توی کامنت ها
توی حرفامون
بین خانواده و دوستان
و…
و اگه یکم آگاه تر باشیم
میتونیم حس بهتری رو به دیگران انتقال بدیم
لطفا از خودمون شروع کنیم🥰
ما مسئول خودمونیم نه دیگران🛎
.•°``°•.¸.•°``°•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
هیچ جاده ای در زندگی بن بست نیست.
اگر باور نمیکنی چند قدم جلوتر برو.
جاده دیگری باز میشود .🌱
تا وقتی نشسته باشی همه جا بن بست است.
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
تحمل کن...
موفق که شدی
یه داستان فوق العاده برای گفتن داری:)
خطاط: مهدیپورعسگری
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
چیزی که
سرنوشت انسان را میسازد
استعدادهایش نیست
انتخابهایش است...
اینکه چه کسی و چه مسیری را انتخاب و براش تلاش میکند.
🗣| ما رو به دوستاتون معرفی کنید.
@shakh_nabat_1400
🍃 🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇♥️🖇
♥️🖇♥️🖇
♥️🖇
♥️
#رمان: #رهایی
#پارت: #صدوپنجاه
+ پس چرا اشک میریزی؟ میشه دیگه گریه نکنی؟ چرا خوشحال میشی هم گریه می کنی؟ دیگه گریه نکن خوب؟
تازه متوجه این شد که خیره نگاهم می کند سرش را پایین انداخت. سکوت کردم و صدای نفس های آسودهاش را میشندیم. یک ربعی به همان سکوت گذشت خیال من هم راحت شده بود.دلم خواست اذیتش کنم.
_ اشک شوق بود دیگه بعد این سال ها ادم از زبان عشقش بشنوه که بهش علاقه داره حالی به حالی میشه
ارام خندید.
_خوب من دیگه برم تبریز کاریم ندارید؟
+ رهاخانم نمیمونید؟ من که هم عذرخواهی کردم هم از علاقم بهتون گفتم باز می خواید برید؟ کاش شماهم...
وسط حرفش پریدم.
_ شوخی کردم آقا آروین باخانواده تشریف بیارید منم این ترم رو کنسل میکنم بخاطر شما که ایشاالله اگر خداخواست این وصلت صورت بگیره
هی راه می رفت سر گیجه گرفتم بس نگاهش کردم.
_ آقا آروین چیکار میکنید؟ سرتون گیج نرفت؟
با شرم خندید.
+ والا هیجان زده شدم کلا سیمهام قاطی کرده اتصالی زده
من هم خندیدم. دروغ بود اگر بگویم من اینطوری نیستم.
_ به پدرم شما خبر میدید؟
+ بله دیگه باید یه جربزهای نشون بدم. حالا نگن داماد دست و پا چلفتی بود. فقط روی رو به رو شدن باهاشون و ندارم.
_ نه به چند دقیقه پیش که همهاش اشک میریختم نه به الان که دارم میخندم سیم های منم مثل اینکه قاطی پاتی شده. بنظرم بیاید برگردیم تا برسیم اوناهم بیدار شدن
+ عشق که میگن همینه دیگه آدم سیم هاش قاطی میکنه. پس بفرمایید من چمدون هارو میارم.
#نویسنده : #ثنا_عصائی
#نشانه : #ث_نون_الف
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓