°•💛•°
امکان نداره کسی چراغی برای دیگران
روشن کنه و خودش توی تاریکی بمونه
پس مهربون باش ...
It is not possible for anyone to be a beacon for others Turn it on and stay in the dark So be kind..
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
•~•
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد
وانکه گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من مسکین داد
#حافظ
#شعر
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
💙🦋•°
باغبان ها عاشق ترند
رسیدگی به گل وگیاه لذت و درک پروراند ونگهداری را به انسان می چشاند.
نگهداری از موجود لطیفی که سخن نمی گوید
و در نهایت نیاز است و برآوردن نیاز او که با
همه وجود به اطرافش خیر میرساند .
چیزی جز حس خوب نصیب انسان نمی کند.
تقویت مسولیت پذیری و حس خوب شاعرانه
و رشد احساسات پاک ، کمترین ثمرات علاقه
به گل و گیاه است.
پرورش دادن موجب پرورده شدن می شود.
نمیشود اهل گل و گیاه باشی و چون بلبل ،
شیدای واژه های ناب عاشقی نباشی !
نمیشود با ظرافت مشغول نگهداری از گل باشی
و معجزه نظم و واژه های شعرومستت نکند !
بله، آنها که اهل این لطافت نیستند مجبورند
برای کم کردن قدری از استرس و نگرانی خود
از انواع داروها استفاده کنند .
#دخترانه_طور
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
#رمان_پناه
🌸
#قسمت_هفدهم
انگشت اشاره اش را سمت آذر تکان می دهد و با لحنی که کم خوفناک نیست می گوید :
_دفعه ی آخرت باشه که پا از گلیمت درازتر می کنی
آذر که نمی دانم ترسیده یا می خواهد بی اهمیت بودن تهدید پارسا را به رخش بکشد ، درجا بلند می شود ،کیفش را برمی دارد و بیرون می زند .
نمی دانم از کدام دختر حرف زد که پارسا اینطور بهم ریخت و ذهن من را درگیر خودش کرد ؟
از جذبه اش خوشم می آید ،کاش بهزاد هم کمی جنم داشت ! اصلا همین بی دست و پا بودن و تو سری خوردنش بود که حالم را بهم می زد ...
بعد از رفتن بچه ها ،کیان نظرم را راجع به دوستانش می پرسد
+والا زیادی خوددرگیری داشتن اما در کل بد نبودن
_عجله نکن پناه اینا رفقای تا ته خطن ، همه جوره باهاشون بهت خوش می گذره
حوالی غروب شده و با کیان خداحافظی می کنم و شب قبل از خواب به این فکر می کنم که امروز روز خوبی بود ...
با صدای خروسی که حتما بی محل هم هست به سختی چشم باز می کنم و دستم را جلوی صورتم می گیرم تا نور آفتابی که پهن شده وسط اتاق بیشتر از این اذیتم نکند .
خمیازه ی بلندی می کشم و گاز را روشن می کنم ، سوسیس و تخم مرغ برای صبحانه ی روز جمعه گزینه ی خوبی ست .
از حیاط سر و صدا می آید ،کنار پنجره می روم و پرده را کنار می زنم .فرشته چادر رنگی به کمرش بسته و کنار برادرش شهاب ، وسط کوهی از خاک و برگ و گلدان ، بیلچه به دست نشسته اند و آهنگ سنتی گوش می دهند ...
از دیدن گلدان های رنگی و فرشته ای که یک روز هست ندیدمش ذوق می کنم و بلند می گویم :
_سلام ،صبح بخیر
هر دو متعجب سربلند می کنند ،فرشته با دیدنم دستش را روی سرش می کوبد و شهاب که سریع رو برگردانده سراغ باغچه می رود ...
اصلا حواسم نبود که روسری ندارم ! می خندم و برای فرشته شانه بالا می اندازم و با پررویی می گویم :
+خوبی؟
_آره
+کمک نمی خواین ؟
_نه عزیزم
+تعارف می کنی ؟!
_نه بابا چه تعارفی ! برو تو منم یه سر میام بالا پیشت
+نه حوصلم سر رفته ، الان خودم میام پایین
می دانم برادرش از بودن من معذب می شود و اتفاقا از لجش می خواهم که باشم ! این را از رفتارهای این چند روزش فهمیدم ، هرجا من هستم او نیست ... مثل جن و بسم الله
از پسرهای مدعی دین که فقط جانماز آب می کشند بدم می آید !حداقل امثال کیان و دوستانش یک رنگ اند ...
مطمئنم بخاطر بودنم در خانه شان کلی به جان پدر و مادرش نق زده و دعوا کرده ! چون فرشته هم وقتی او هست کمتر با من معاشرت می کند و حدس می زنم که از ترس شهاب باشد...
روسری سرم می کند و با لباس چهارخانه ای که تا روی زانو هست و شلوار جینی که پوشیده ام می روم توی حیاط
و با انرژی و دوباره سلام می کنم .
ادامه دارد ...
#الهام_تیموری ✍
#رمان
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
☘💚
همسفر حج
مردی از سفر حج برگشته و مسافرت خودش با
همراهانش را برای امام صادق علیه السلام تعریف میکرد.
مخصوصا یکی از هم سفران خویش را بسیار
می ستود ،که چه مرد بزرگواری بود ، و ما به
همراهی همچین مردی مفتخر بودیم ، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود ، همین که در منزلی فرود می آمدیم او فوراً به گوشه ای میرفت و
سجاده خود را پهن می کرد و عبادت مشغول میشد .
امام فرمود : پس چه کسی کارهای اورا انجام
میداد و حیوان اورا چه کسی تیمار میکرد!؟
مرد گفت : البته افتخار این کار با ما بود او
فقط عبادت میکرد و کاری به این کار ها نداشت .
امام در پاسخ فرمودند : بنابراین همه شما از
او برتر بوده اید.
#داستانک
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
[بی شک] در این جهان چیزی هست که از آن توست
پس به پا خیز ...
#جداریات
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
اصول برنامه ریزی - اصل ١٠
یک برنامه مناسب و دقیق باید با رعایت اصولی همراه باشد تا هم اجرایی باشد و هم دانش آموز را به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود برساند.
- برنامه ریزی واقعی:
درصورتی که برنامه واقعی و قابل انجام باشد شما می توانید با انگیزه بیشتری پیشروی نمایید.
- مثلاً اگر آخرین واحد شما 23:30-22:00 است ساعت خواب خود را 22:30 نگذارید و در برنامهریزی زمان خواب را 30 دقیقه پس از اتمام آخرین واحد قرار دهید.
- یا اگر ساعت 14 به خانه میسید شروع واحد مطالعه را 14 قرار ندهید و حداقل 30 دقیقه برای استراحت و آمادگی برای مطالعه در نظر بگیرید.
#برنامه_ریزی
#بولت_ژورنال
#درس
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」
ببندم شال و میپوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را
#شعر
#بابا_طاهر
🌸「شاخ ݩݕاٺツ」