#نباتهای_ازدواج (35)
💟 خواستگاری
این خاطره ای که میگم مال همسرمه:
20 سالم بود که پدر و مادرم پاشونو کرده بودن تو یه کفش که باید زن بگیری و زوم کرده بودن رو یکی از دخترای #فامیل
منم اصلا زیر بار نمیرفتم چون هم سنم کم بود هم هیچی نداشتم نه خونه نه ماشین نه کار درست حسابی و ...
و هم تمایل زیادی نداشتم با اون خانوم ازدواج کنم چون با برادرش #دعوام شده بود و دوست نداشتم با اون خانواده وصلت کنم و اینکه دوس داشتم خودم همسرمو انتخاب کنم نه پدر و مادرم
از پدر مادرم اصرار و از من انکار😕
یه شب که خسته و کوفته ساعت 1 نصفه شب از باشگاه برگشتم مامان و بابام انقد بهم #گیر دادن که دختره داره ازدواج میکنه خواستگار داره باید تو بری نذاری به کس دیگه بدنش و منم برا اینکه از سر وا کنمشون و برم بخوابم😴گفتم توکل به خدا چشم!
اون شب مامانم تا صب نخوابید و بعد نماز صبح زنگ زد به خانواده خانومم و قرار مدار خواستگاری گذاشتن و من با این نیت که میرم خواستگاری و میگم نپسندیدم و قضیه رو تموم میکنم رفتم #خواستگاری!!!
اما تو همون نگاه اول خانومم به #دلم نشست و علاقه مند شدم و از طرفی با معیار های من سازگاری زیادی داشت.
خانواده همسرمم سخت گیری نکردن و انتخاب اصلی رو هم به عهده خانومم گذاشتن
با پیگیری های زیاد من خیلی زود عقد کردیم
و الان هم بعد 2 سال خیلی #راضی هستیم خدا رو شکر...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅ شاخه نبات:
🔵 اگه چیزی پدر و مادرتون میگن، گوش کنید... نیاز نیست سریع موضع بگیرید.... گوش کنید، اگه مفید نبود، بعد بگید که نبود!
#کانال_شاخه_نبات
🌺 @shakhehnabat