eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله‌الحسین (ع) ▪️ پخش زنده افاضات استاد صمدی آملی در مراسم عزای حضرت سیدالشهدا ( علیه السلام) در دهه اول محرم ۱۴۰۳ شمسی در مزار شهدای گمنام خوشواش آمل ▪️عصرها: از ساعت ۱۶ (زیارت عاشورا ، مداحی) (سخنرانی : حدود ساعت ۱۶:۳۰) - از یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ ▪️شب ها : ساعت ۲۲ از شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳ ( شب اول محرم) ▪️ صوتهای سخنرانی توسط کانال گلستان قائم آمل زحمت آن کشیده شده است در کانال گنجینه شاخه طوبی روزانه بارگذاری می‌شود جهت دسترسی به این صوتها به کانال مراجعه فرمایید 👇👇👇👇 گنجینه شاخه طوبی کانال دوم شاخه طوبی @shakhehtoba2 https://eitaa.com/joinchat/402981015C5191148dec
ع شهادت قاسم بن الحسن بن على عليهم السّلام‏ مادرش امّ ولد بود محمد بن ابى طالب گويد: چنين آمده است كه چون حسين عليه السّلام او را ديد به جنگ بيرون آمده در آغوشش گرفت و با هم گريستند چندان كه بيهوش شدند و پس از آن كه به هوش آمد از حسين عليه السّلام دستور جهاد خواست آن حضرت اذن نداد پس آن جوان بر دست و پاى عمّ افتاد و بوسه مى ‏داد تا اذن گرفت و به جنگ بيرون آمد و اشك بر گونه ‏هايش روان بود و مى‏ گفت: ان تنكرونى فانا ابن الحسن         سبط النّبىّ المصطفى المؤتمن‏  هذا حسين كالاسير المرتهن        بين اناس لاسقوا صوب المزن‏  پس جنگى سخت پيوست چنان كه با خردى سى و پنج مرد بكشت. و در مناقب است كه اين رجز مى‏ گفت: انّى انا القاسم من نسل علىّ         نحن و بيت اللّه اولى بالنّبىّ‏ من شمر ذى الجوشن او ابن الدّعىّ‏    و در امالى صدوق است كه پس از او يعنى پس از على اكبر، قاسم بن حسن به جنگ بيرون شد و مى‏گفت: لا تجزعى نفسى فكلّ فان   اليوم تلقين ذوى الجنان‏  و سه تن از آنها بكشت آنگاه او را از اسب بيفكندند- رضوان اللّه عليه- و فتّال نيشابورى‏ مانند اين گفته است.  (ابو الفرج، ارشاد و طبرى) از ابى مخنف از سليمان بن ابى راشد از حميد بن مسلم روايت كرده‏اند كه گفت: پسرى به جنگ ما بيرون آمد گويى رويش پاره ماه بود شمشيرى در دست پيراهن و ازارى در بر و نعلين در پاى داشت كه بند يكى گسيخته بود فراموش نمى‏كنم كه آن نعل پاى چپ بود پس عمرو بن سعد بن نفيل ازدى- لعنه اللّه- گفت: به خدا سوگند كه بر او حمله كنم. من گفتم: سبحان اللّه اين چه كار است كه تو خواهى كرد آن گروهى كه بر گرد وى‏اند وى را كفايت كنند. گفت: و اللّه بر وى حمله كنم پس حمله كرد و بتاخت ناگهان با شمشير بر آن جوان زد كه به روى افتاد و گفت: يا عمّاه. حميد بن مسلم گفت: پس حسين عليه السّلام سر برداشت و بدو تيز تيز نگريست [1] چنان كه باز سر بر مى‏دارد و تيز مى‏نگرد آنگاه مانند شير خشمگين حمله كرد و عمرو را با شمشير بزد عمرو دست را سپر كرد و حسين عليه السّلام دست او را از مرفق جدا ساخت.  (ارشاد) پس فريادى زد كه سپاهيان شنيدند و حسين عليه السّلام كنارى رفت [2] سواران اهل كوفه تاختند تا عمرو را از دست حسين عليه السّلام برهانند. (ابو الفرج) و چون سواران تاختند سينه اسبان با عمرو برخورد و او بيفتاد و اسبان عمرو را لگدكوب كردند چيزى نگذشت [3] كه جان بداد لعنة اللّه و اخزاه. گرد فرو نشست حسين عليه السّلام را ديديم بر سر آن پسر ايستاده و او پاى بر زمين مى‏سود و حسين عليه السّلام مى‏گفت: دور باشند از رحمت اين قوم كه تو را كشتند و جدّ تو دشمن ايشان باد روز قيامت. آنگاه گفت: به خدا سوگند بر عمّ تو سخت گران آيد كه تو او را بخوانى و اجابت تو نكند يا اجابت او تو را سودى ندهد.  (ملهوف) امروز كينه جوى بسيار است و ياور اندك. پس او را برداشت بر سينه خود و گويى اكنون مى‏نگرم دو پاى آن پسر بر زمين كشيده مى‏شد.  (طبرى) و حسين عليه السّلام سينه او را بر سينه خود نهاده بود حميد گفت: من با خود گفتم: آيا مى‏خواهد چه كند؟ پس او را آورد و نزديك پسرش على بن الحسين عليه السّلام نهاد با كشتگان ديگر از اهل بيت خود كه برگرد او بودند پرسيدم اين پسر كيست؟ گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السّلام. و روايت شده است كه: حسين عليه السّلام گفت: خدايا شماره اينها را برگير و آنها را پراكنده ساز و بكش و هيچ از آنها باقى نگذار و هرگز آنها را نيامرز. اى عموزادگان من شكيبايى نماييد اى اهل بيت من صبر كنيد كه بعد از امروز ذلّت و خوارى نبينيد هرگز.  📗منبع: دمع السجوم ترجمه کتاب نفس المهوم، شیخ عباس قمی، ترجمه ابوالحسن شعرانی، صص274-276. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
همی رفت داماد و شه میگریست بدان هردو تن مهر و مه میگریست چو آمد دمان سوی آوردگاه تو گفتی فرود آمد از چرخ ماه یکی خردسال از نژاد علی فکند از پی رزم اسب یلی که در سوکش این سالخورد آسمان بگرید همی تا بپاید زمان خروشید کای بد سکالان دین منم شبل شیر جهان آفرین منم قاسم آن صفدر نامور قسیم جهیم و جنان را پسر حسن شاه ابرار باب من است کجا چرخ را توش وتاب من است شب ششم متعلق به حضرت قاسم بن الحسن از کتاب فردوس(خیابان دوم، بخش ۵۶) 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت علی اکبر (ع) توسط حضرت علامه حسن زاده آملی (ره) : 🥀 «حضرت اباعبدالله الحسین مباهات میکند و می فرماید فرزندی تربیت کرده ام ، فرزندم علی ، که در رویش ، نه تنها در رویش ، بلکه در خویَش ، در اخلاقش ، چه جور تربیت کرده ، چقدر حقایق و معارف به این فرزند تلقین کرده، چه حرفها به او یاد داده ، چجور مواظب و مراقب این نهالش بود که فرمود : «اللَّهُمَّ اشهَد عَلى هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً بِرَسولِكَ» 🥀 وقتی اباعبدالله الحسین آمد در کنار فرزندش ، فرزند را بدان حال مشاهده کرد ، فرمود : بُنَیّ ، فرزند عزیز من، پسر جان من ، «قَتَلوکَ و ما عَرَفوکَ » نشناختند تو را ، جهل است که این شمشیر را بر فرق و پیکر تو فرود آورده ، نشناختند، جهل با تو این کار را کرد .... ارواحنا لکم الفدا یا اهل بیت النبوة » . 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی.... دل سپرده ام به تو.... باورم و اعتمادم به تدبیر بدون نقص توست..... میدانم از لحظه ایی که از اتکا به ذهن ناآگاه و ناقصم دست کشیده ام.... همواره تدبیر تو بهترین را برایم رقم زده است..... و من هر روز هم روزی هزار بار شکرت بگویم.....کم است..... برای تمامی حضورت در زندگیم ..... تمام رخدادهایی که خواستی و انجام شد... برای فرشتگانی که بر سر راهم قرار دادی... برای بینا شدن دیدگانم به نشانه هایت.... برای یافتن این مسیر زیبای آگاهی و بهبودی.... از تو سپاسگذارم...... از تو و واسطه هایت که دست دیگرشان در دست توست..... الهی.... مرا هم از واسطه های انعکاس عشق و مهربانیت در این جهان قرار بده.... 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
4_5765026784856770993.mp3
24.94M
، محرم سال ۱۳۹۷ ، آمل آملی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
🔼 این تعبیر جناب شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی در صلواتشان بر حضرت امام حسین علیه السلام بسیار قابل تامل است: 🔸"فاتحه کتاب الشهاده". 🔸به تعبیر علامه حسن زاده آملی "فی المثل اگر مانند قرآن كتابي در شهادت نازل بشود، فاتحه ي آن كتاب، شهادت جناب سيدالشهداء (ع) است"... 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
شماره ۱۶ برویم . خب. انسان این جدول وجودی اش را اگر تن به کار بدهد و به تعبیر شریف حضرت آقا در همین کتاب چندین جای فرمودند، این‌جا فرمود: که قبل از این‌که دست از جان بشوید و منادی حق را لبیک بگوید، طبیب طلبد و درد خویش را بدو گوید و درمان جوید. خب البته! اگر طبیبی مثل سید الشهدا را پیدا کند، اگر این‌طور طبیب را حبیب بن مظاهرها پیدا بفرمایند، علی اکبرها پیدا بفرمایند، البته! حالا این طبیب، چه درد را درمان می‌کند؟ نحوه‌ی درمان کردن (درد) این طبیب چیست؟ که بیاید در کربلا، در عاشورا، گرسنگی بکشد، تشنگی بکشد! این‌ها حساب دیگری دارد. حالا خوب این طبیب به او مقامات می‌دهد، دست او را می‌گیرد. یا الله! یک دو بیتی راجع به حضرت مسلم بخوانیم: (در بین شهدای عزیز کربلا، بعضی‌ها هستند که واقعا این‌ها از یک مظلومیت خاصی برخوردارند، مِن جمله‌ی از آن‌ها حضرت مسلم علیه الصلاة و السلام است.) دریا دل تک سوار تنها شده بود دریا دل تک سوار تنها شده بود در عرصه‌ی گیر و دار تنها شده بود بر بام سیاه کوفه چون مهر منیر (آخی) مسلم گل سربه‌دار تنها شده بود (داد از این غم ) مسلم گل سربدار، تنها شده بود (تنها شده بود) مسلم گل سربه‌دار تنها شده بود تنها شده بود ای امان ای دل ای دل ای دل مسلم گل سربه‌دار تنها شده بود ای دل ای ان شاء الله حالی پیدا کردین به همه محتاجان دعا کنید 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀 روضه حضرت اباالفضل العباس(ع) توسط حضرت علامه حسن زاده آملی (ره) : «ابالفضل العباس جعفر طیارِ سیدالشهداء است ». 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۸۸ - در مقدمه ی شهادت ح علی اکبر(ع) و شکایت از روزگار غدار گوید   چو رزم سپهبد به پایان رسید سخن باید از رزم اکبر شنید برا ای دل از سینه وقت غم است به هش باش هنگامه ی ماتم است ولی سخت باید چو خاراستان که تاب آورد اندرین داستان یکی خطبه آغازم ایدون به درد بنالم ازین گنبد گرد گرد که یک لحظه بر کام نیکان نگشت بدان را همی نیک بد سر گذشت به خاک آورد تاج آزاده گان به کام دل اهرمن زاده گان به فرجام آن را که خواندنش یار برآرد ز جان ناگهانش دمار زکس آب شرمش نیاید به روی به بازیچه ماند همه کار اوی برویاند از باغ شاخی بلند کند باغبان رابدو پایبند چو پر مایه گردید وبالا کشید یکی باد جانکاه آرد پدید بپیچد در آن شاخ او بشکند دل باغبانش پر از خون کند نه با پیر مهرش نه برنا نه خرد خنک آنکه مهرش ز خاطر سترد الا ای جوانان خورشید چهر مباشید ایمن ز گشت سپهر منازید بر قد دلجوی خویش وزان پر شکن مشکبو موی خویش بسا راست بالا چو تیر آسمان خم آرد بدو همچو پشت کمان بسا مهروش چهره ی تابناک شود کاسته چون مه نو به خاک جوانان بسی بهتر ازما سپهر بپرورد و از جمله ببرید مهر همه خوب دیدار و نیکو سرشت چو خرم بهار ودل آرا بهشت همه رسته شمشادشان برسمن زگل بسته آذین به سرو چمن به زندان گورند خوابیده زار بود روزی آن جمله را مور ومار همان پیکر همچو سرو بلند جدا گشته از یکدگر بند بند زهر بند ایشان نواها چو نی برآید که ای نوجوانان حی چو دامن کشان سوی ما بگذرید ز ناکامی ما به یاد آورید بدان برز وبالا و آن فر ویال که داری کنون نوجوانا مبال سر آرد جهان روز برنایی ات زتن بگسلاند توانایی ات گرت نسترن زار باشد رخان ورت زلفکان چون بنفشه ستان چو اندر رسد پیری آن نسترن شود زرد گل وان بنفشه سمن به هر جای هامون که پا می نهی به عبرت ببین تا کجا می نهی گشایی اگر چشم دل بر جهان ببینی چه در خاک دارد نهان چه زلفان مشگین چه چشمان مست چه لب های میگون صهبا پرست بسی تن به زیر زمین گشته خاک به پاکیزه گی بهتر از جان پاک کجا یوسف و آن دلارا جمال که از خوبرویان نبودش همال شد از دوری اش چشم یعقوب کور به بر درکشیدش زلیخای گور کجا احمد مرسل آن جان پاک که برعرش رفتی چو بر روی خاک کجا مرتضی صاحب انما که ذاتش بسودی به ذات خدا کجا مجتبی نور چشم بتول که بر دوش خود می نهادش رسول کجا آن جوانان هاشم نژاد که درکربلا رفت جانشان به باد سراسر جهان چشم ایشان بدوخت شگفتا دلش چون بدیشان بسوخت به ویژه جوان شه تشنه کام علی اکبر آن شبه خیرالانام که چون او جوانی ز مادر نزاد به دیدار زیبا و روشن نهاد جوانان پس از مرگ این نوجوان ممانید دلشاد و آسوده جان به رعنا جوانی اگر بگذرید از آن گهر زیبا به یاد آورید چو شاخ گل تازه جنبد زباد ز سرو قد اکبر آرید زیاد خداوند هر آشکار و نهان اگر جز جهان بقا وین جهان طرازد هزاران جهان دگر چو اکبر نیارد جوان دگر
🕊عــالم مُــحرم اسٺ سلامُ علے‌الحسین ◾️ایـن ذڪر عالم اسٺ سلام علے الحسیـن 🕊واجب شده اسٺ در همہ جا شعر محٺشم ◾️باز ایـنּ چـہ ماٺم اسٺ سلامُ علے الحسین السلام.اے.ساڪن.ڪرببلا @shakhehtoba
🔻علامه طباطبایی(ره) : ایشان در مجلس روضه ای که سیدی در محله گذر خان قم تشکیل می داد شرکت می نمود، یک بار قسمتی از منزل آن سید، نوسازی شده بود و علامه در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام می پرسند: چه مدت است که در این جا مجلس عزاداری برپاست؟ گفته بودند: بیش از چهل سال. مرحوم علامه از آن قسمت نوسازی شده، برخاستند و به قسمت قدیمی خانه رفتند و فرمودند «این آجرهایی که چهل سال شاهد گریه بر امام حسین(ع) بودند، قداستی دارند که انسان به این ها هم تبرک می جوید.» 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
4_5931718382624703046.mp3
14.18M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🎙 👤 موضوع: [3] 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴کانال شاخه طوبی 🏴 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۷۰ - آغاز داستان شهادت حضرت ابوالفضل العباس کنون از نی دل برآرم نوا سخن رانم از ساقی نینوا چه ساقی؟ شه تشنه کامان عشق امیر صف نیکنامان عشق سر سرفرازان و آزاده گان به چهر ه مه هاشمی زاده گان همان زور حیدر به بازوی او دو گیتی سبک در ترازوی او ملوک وملایک ثنا خوان او زمین – گردی از نعل یکران او بر از عرش یزدان سر مغفرش فلک افسر و آفتاب اسپرش چه گویم خطا کردم ازاین گمان کجا جوشن او کجا آسمان به گردون مراین هفت وارونه طاس سمند سرافراز او را قطاس مه نو به کف آبگون خنجرش همه هفت دریا یکی جوهرش سنانش ستون بلند آسمان کشیدن همان و فتادن همان به لشگر گه شاه سالار بود دبیر و وزیر وعلمدار بود دلش بود آکنده از راز حق دو گوشش نیوشای آواز حق به دیدار و بالا و فر و کمال نبودی کس اندر جهانش همال براسبان که پیکر و پیلتن نشستی چو آن شیر شمشیر زن دو فرخنده پا گر فرو داشتی کف پای برخاک بگذاشتی وگر دررکابش بدی پای بند دوزانو گذشتی ز گوش سمند درآویختی چون دودست دراز گذشتی ز زانوی آن سرفراز کمالات این شه نیاید به گفت کس این دربه الماس فکرت نسفت درآندم که برخاک افتاد پست به عرش اندرون یافت جای نشست سرش چون ز شمشیر کین تاج یافت چو احمد (ص) از آن تاج معراج یافت از آن سال محنت فزا تاکنون که باشد هزار و سه صد بل فزون درآنجا ک شه را بود بارگاه بود بارگاهش جهان را پناه خدا زایرستو ستایش گرش پر جبرئیل است فرش درش بیایند هرشب درآن انجمن نبی (ص) وعلی و حسین و حسن همان پاکدخت رسول خدا ابا کشتگان سراز تن جدا نمایند هر یک چو دادار او به رحمت نظر سوی زوار او خنک آن که با پای پر آبله سپارد سوی درگهش مرحله بلندست این نامور رامقام شنو تا چه فرمود اینجا امام ابو حمزه کاو عارف راه بود زاسرار دین حق آگاه بود