هدایت شده از صبح حسینی
ایستاده پشت در... تنها... نیفتد بر زمین!
باردار است او...در این دعوا نیفتد بر زمین!
گر چه توضیح المسائل نیست در فتوای عشق
ایستاده، حرمت فتوا نیفتد بر زمین
کاش در فوج مگس هایی که جولان می دهند
پرشکسته، حضرت عنقا نیفتد بر زمین!
این شب قدری که سرتا پا سلام است و سلام..
سایه اش در بزم شیطان ها نیفتد بر زمین!
"جلوه ی خوبی ندارد کوچه"..کودک گریه کرد:
"کاش مادر لااقل اینجا نیفتد بر زمین!
دستپاچه شد در و جز میخ در دستش نبود
در، فقط می خواست"اعطینا"نیفتد بر زمین..
رحل در، قرآنِ حیدر را در آغوشش فشرد
گفت:"این زهراست..یازهرا! نیفتد بر زمین"!
کی به روی نیزه ی نیرنگ، جا خوش میکند
صورت قرآن... اگر معنا نیفتد بر زمین؟
ریسمان را با هوای دیگری آورده اند
سخت می بینم کنون موسی نیفتد بر زمین!
دختری با دیدن در، چادرش را زد گره
تا غروبی، در دل صحرا نیفتد بر زمین
تکه ای از چادر خاکی ست یا سجاده اش؟
پرچمت ای قبر ناپیدا! نیفتد بر زمین...
سیده اعظم حسینی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است
رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
گاه دلخون توایم و گاه دلخون پدر
وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف
از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
با سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
غُصه ي تو یک طرف داغ برادر یک طرف
مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین
پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف
من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم
زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف
علي اكبر لطيفيان
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
حدود ظهر دوشنبه دری کبود شد و
رواق خانه ی نیلوفری کبود شد و
لگد به عرش زدند، آسمان زمین افتاد
و آیه آیه تن کوثری کبود شد و
حوالی گذر تندباد آتش و دود
حریر روشن بال و پری کبود شد و
چقدر غیرت آیینه ها به جوش آمد
همینکه دور و بر معجری کبود شد و
زلال صورت مهتاب بانویی بین
خسوف کوچه ی خاکستری کبود شد و
در امتداد همین کوچه های کوفه صفت
گریزهای دم آخری کبود شد و
"چه کربلاست که آدم به هوش می آيد"
چه کربلاست در آن پیکری کبود شد و
"کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد"
"بُنـیَّ" های دل مادری کبود شد و
"هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید"
نوشته اند مقاتل سری کبود شد و
نگاه خواهر او تا به قتلگاه افتاد
میان عرش خدا "زینبیه" راه افتاد....
محمد جواد مهدوی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
از خانه چارچوب درت را شکستهاند
باب الحوائج پدرت را شکستهاند
عمداً مقابل پسر ارشدت زدند
یعنی غرور گل پسرت را شکستهاند
بازو و سینه، کتف و سرت درد می کند
هرجا که بوسه زد پدرت، را شکستهاند
ای مرغ عشق خانه حیدر کمی بــپـر
باور نمی کنم که پرت را شکستهاند
از طرز راه رفتن و قد هلالی ات
احساس می کنم کمرت را شکستهاند
ابری ضخیم سر زد و ماهت خسوف شد
بی شک فروغ چشم ترت را شکستهاند
دندانه های شانه پر از خون تازه شد
اصلاً بعید نیست، سرت را شکستهاند
با بستری کبود و پر از لاله های سرخ
آئینه های دور و برت را شکستهاند
زان آتشی که بر شجر طیبــه زدند
ثلثی ز شاخ و برگ و برت را شکستهاند
یاسر حوتی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
حدود ظهر دوشنبه دری کبود شد و
رواق خانه ی نیلوفری کبود شد و
لگد به عرش زدند، آسمان زمین افتاد
و آیه آیه تن کوثری کبود شد و
حوالی گذر تندباد آتش و دود
حریرِ روشن بال و پری کبود شد و
چقدر غیرت آیینهها به جوش آمد
همینکه دور و بر معجری کبود شد و
زلال صورت مهتاب بانویی بینِ
خسوف کوچه ی خاکستری کبود شد و
در امتداد همین کوچه های کوفه صفت
گریزهای دم آخری کبود شد و
"چه کربلاست که آدم به هوش می آيد"
چه کربلاست در آن پیکری کبود شد و
"کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد"
"بُنـیَّ" های دل مادری کبود شد و
"هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید"
نوشته اند مقاتل سری کبود شد و
نگاه خواهر او تا به قتلگاه افتاد
میان عرش خدا "زینبیه" راه افتاد....
محمد جواد مهدوی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضه ی ناموسی و این قصه ی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومهی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت از این غصه که بین همه تقسیم
ارثیّهی مادر شده سادات ببخشند
ارثیّهی پهلوی لگد خوردهی مادر
سهم علی اکبر شده سادات ببخشند
گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم
وقف علی اصغر شده سادات ببخشند
سهمیّهی رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
مهدی مقیمی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#روز_اول_ماه_رمضان
https://eitaa.com/sobhehoseini