هدایت شده از صبح حسینی
جز تو به فکر خیمه گاهم هیچ کس نیست
بعداز تو آب آور بخواهم هیچ کس نیست
پای شریعه لشکرم را دادم از دست
جز یک حرم زن، در سپاهم هیچ کس نیست
غربت سراغم آمد عباسم که می رفت
غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست
زیر بغل های مرا باید بگیری
من داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست
تنها شدم اطرافم اما ازدحام است
هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست
بی دست می شد کاش دستم را بگیری
حالا که بی تو تکیه گاهم هیچ کس نیست
فرقت شکسته با علی فرقی نداری
پاشیده تر از جسم ما هم هیچ کس نیست
صابر خراسانی
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
آب میخواهد چه كار؟ آب آورش را پس دهيد
آی مردم! زود عموی دخترش را پس دهيد
دست هايش را چرا در زير پا انداختيد؟
زودتر آن سايهبان خواهرش را پس دهيد
لشگرِ بیآبرو، اين آبروريزی بس است
مشك، يعنی آبروی مادرش را پس دهيد
گم شده اعضای او از ضربهی سختِ عمود
خاكهای علقمه! چشم ترش را پس دهيد
دستمالی بود تا سر را به هم نزديك كرد
لااقل عمامهی روی سرش را پس دهيد
آن شبی كه میدود در بين صحرا دخترش
آبروداری كنيد و معجرش را پس دهيد
آه میبيند نگاهِ مادری در خيمه ها...
كم پريشانش كنيد و اصغرش را پس دهيد
علي اكبر لطيفيان
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
بد جـور سرت بـه دردِ سـر افتاده
در اَبـرویِ تـو زخـمِ تـبـر افتاده
با آب چه كرده ای كه آتـش شده و
دنـبـالِ لـبِ تـو در بـه در افتاده
بر سینۀ تو كه خواهشِ اصغر داشت
یـك عـلقـمـه تـیـر بیشتر افتاده
ایـن معجـزه¬ی پـیمبرِ علقمه است؟
هـر گـوشه ای یـك تكه قمر افتاده!
از ایـن همه زخـمِ رویِ هـم فهمیدم
یـك لشكرِ نـیـزه بـا تـو در افتاده
یا جایِ سه شعبه یا كه ...وای از دلِ من
چـشمِ تـو ز حـدقه بـه نـظر افتاد؟
از ضـربِ عمـودِ آهـنِ سخت و ثقیل
انـگار بـه شـانـه نصـفِ سر افتـاده
امـكانِ تـكان دادنِ تـو اصلاً نیـست
عبـاس بـه صحـرا چـقـدر افتاده
بـرخیـز امـامِ بـی كسی را دریـاب
در پـیـشِ تـو مثـلِ مُحتـضر افتاده
سـردارِ رشـیـد قـابـلِ بـاور نیست
ایـنـقـدر قـدِ تـو مُـختـصر افتاده
ای سـاحـلِ امیـد، هـمـه زنـدگیم
بـعـدِ تـو بـه امّـا و اگـر افـتـاده
انـگشت نـمـایِ لـشكـرِ هـلهـله ام
دنـبـالِ دلـم خـونِ جـگر افـتـاده
از دامـنِ فاطمـه بـه مـعراج بـرو
طـیّـار تـریـنِ بـال و پـر افـتـاده
این ضـجّۀ پـوشیۀ ناموسِ من است
بـر خیـز كه خیـمه در خـطر افتـاده
گـوشـوارۀ دختـرانِ مـن می لرزد
در مـعـرضِ حمـله بـیـشتر افتـاده
علیرضا شریف
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد
کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد
به او همیشه مباهات می کند زینب
به کوه شانهی او تکیه آسمان بدهد
به بارگاه پرش آسمان پناه آورد
پناه عالمیان را پرش امان بدهد
عجب نباشد اگر از خجالت آب شود
شبیه مشک، خودش جرعه جرعه جان بدهد
جواب العطش خیمه را که مشک نداد
جواب کودک بی شیر را کمان بدهد
عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است
نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد
بلند شو که پس از تو حسین می میرد
تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد
پس از تو آن که سرت را به دامنش دارد
سر بریده به دامان این و آن بدهد
پس از تو او سر خود را به طشت بگذارد
پس از تو زلف حسین تو بوی نان بدهد
لبی که بوسه روی دستهای تو میزد
پس از تو بوسه به لبهای خیزران بدهد
اگر شهید شوی گوشواره دق بکند
رقیه رنگ رخش را به ارغوان بدهد
حجت الاسلام محسن حنیفی
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
#روز_پنجم_ماه_رمضان
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
در کنار شریعه غوغا شد
سر یک تن ببین که بلوا شد
قمری بود و شد خسوف از خون
چقَدَر این خسوف زیبا شد
حرمله با سه شعبه ای آمد
و بـرای زدن مهیــا شـد
تیر بر چشم و خود افتاده
که عمود آمد و سرش وا شد
هر چه تیر آمده به جسمش خورد
نیزه ها هم یکی یکی جا شد
پیکری زیر دست و پا بود و
بر سر قتل او چه دعوا شد
هر که آمد یکی دو تا می زد
آنقـَدَر که تنـش معما شد
قطعه قطعه تمام قرآنش
علقمه, قتله گاه سقا شد
یک برادر تنش مقطعه شد
دیگری از کمر قدش تا شد
دست های بریده را بوسید
حال، دیگر غریب و تنها شد
تشنه لب بود و لب نزد بر آب
باعـث آبـروی دریــا شـد
مادری آمده کنار پسـر
کربلا غرق عطر زهرا شد
مصطفی گودرزی
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
#نذر_فرج
https://eitaa.com/sobhehoseini