هدایت شده از صبح حسینی
بی دست کاری از عمویت برنیامد
بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد
خیلی دعا کردم مگر باران بگیرد
خیلی دعا کردم علی آخر نیامد
ناخن کشیدی بی قرار شیر بودی
جز خون ولی از سینه مادر نیامد
درحیرت از اینم چرا وقت تلظی
صبرخدا از دیدن تو سر نیامد
تیر سه شعبه نقشه هایی در سرش داشت
اصلا به قصد و نیت حنجر نیامد
دادم که سیرابت کند برگردی اما
از تو برایم غیر مشتی پر نیامد
بابا تمام سعی خود را کرد افسوس
جسمت به شکل سابق خود در نیامد
دیدم که وقت دفن پلکت باز مانده
از این بلایی بر سرم بدتر نیامد
تو یک تنه پرچم بدوش عشق بودی
کاری که ازتو آمد از لشگر نیامد
سید پوریا هاشمی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
گهواره نیست جای من و گریه های من
قنداقه نیست جای من و دست و پای من
من قول می دهم که ز خود راضی اَت کنم
بهتر ز خنده نیست رجز، از برای من
لبخند می زنم به تو وقت شهادتم
تا سر زند ز حرمله تیر بلای من
باید دَمارِ تیر سه شعبه در آورم
زان پس رباب نغمه کند لای لای من
کاری کنم که هلهله ها بی اثر شود
ذبح عظیم می شود این ماجرای من
باید به روی دست تو من دست و پا زنم
تا سرفراز گردی از این ادعای من
حیرت زده کنم همۀ این سپاه را
احیاگرِ غدیرِ علی کربلای من
بالای دست حضرت سلطان فدا شدن
یعنی رسیدن به لقای خدای من
حتی اگر به نیزۀ دشمن رود سرم
عالم خبر شوند از این ابتلای من
تا روز حشر من سند غربتت شوم
برپا کنند عالم و آدم عزای من
محمود ژولیده
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseyni
هدایت شده از صبح حسینی
تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست
هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود
طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی است، محترمی مثل مرتضی
این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای
بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست
این حجم تیر کل تنت را گرفته است
مانند مادرم همه ی پیکرت شکست
خون گلوی تو به روی صورت من است
از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست
با فکر پاسخی که بگویم به مادرت
بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست
حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟!
قد مرا همین نظر آخرت شکست
محمد جواد شیرازی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی ست بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشکل نیست
من چه سان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشکل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب داده ست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کرده ست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
محمود ژولیده
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت
زخم پیشانی او را عرقی سرد گرفت
رو زد و آب ندادند دل مرد گرفت
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
خرمنش سوخت از برگ و برش هیچ نماند
دیگر از حرمت نام پدرش هیچ نماند
از سپیدی گلوی پسرش هیچ نماند
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
متحیر وسط خیمه و میدان مانده
به دلش حسرت یک قطره ی باران مانده
خواهرش کاش نبیند که پریشان مانده
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده
شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده
سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
شیشه در قائله سنگ مکسر گردد
خاطر خیمه از این حرف مکدر گردد
از خجالت نتوانست حرم برگردد
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
وحید قاسمی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
زخم را اینبار بر قلب پدر میخواستند
مادر بی تاب را بی تاب تر میخواستند
این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت
که برایش تیر انداز قَدَر میخواستند
دشمن نام علی بودند... ورنه چله ها
تیرشان تک شعبه هم میشد اگر میخواستند
تیغ های ظالم بی رحم، خون می ریختند
نیزه های وحشی خونخوار، سر میخواستند
از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد
گرچه او را کودکی بی بال و پر میخواستند
رضا حاج حسینی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini