باغ کتاب شمعدونی
مهمون تازه وارد باغ شمعدونی😊☝️ #تولد_در_لس_آنجلس #بهزاد_دانشگر #کتاب_خوب #باغ_شمعدونیها @lezat_e_d
#معرفی_کتاب
#تولد_در_لس_آنجلس
#بهزاد_دانشگر
#عهد_مانا
این کتاب خاطرات محمد عرب هست.
یه ایرانی مقیم آمریکا !
پسری که برای پیدا کردن نقاط منفی توی قرآن تصمیم به خواندن قرآن میگیره
تا بتونه با اون نقاط منفی وابهام آمیز
قرآن واسلام واعتقاد رو محکم ومتقن رد کنه..
محمدی که از کارناوال به کعبه می رسه!
با ما در لذت خواندن. این کتاب فوق العاده همراه باشید..
این کتاب رو #بهزاد_دانشگر نوشته
نویسنده ی کتاب #ادواردو
#کتاب_خوب
#کتابخونا_با_کلاس_ترن
#باغ_شمعدونیها
@lezat_e_daanaayee2
#تــیکه_ڪتابـــ 💫
در بیـانات بهـا و عبـدالبها به قَدرے دربارهی اسـلام و تشـیع ݩظریـات نفرتانگیز بـه کار برده شده که ناخودآگاه همهی بهاییان به شدّت از •شیعـیان• تنفــر دارند.
بـها شیـعه را ←شَـنیعه→یَـعنے پست خوانده و علمـاے اسـلام را به بـدتریݩ اَلقـاب لقب داده و آنان را جُزء مُـشرکـان الهی دانست...
#سایه_شوم
#رمان
#مهنـاز_رئوفـی
#عهد_مانا
#فرقه_بهائیت
#کتاب_خوب_بخوانیم 😊
#کتابخونا_باکلاس_ترن 😍
#باغ_شمعدونی_ها ❤
🆔 @lezat_e_daanaayee2
📚 کتاب:#پایگاه_سری
✍️نویسنده: #داوود_امیریان
📖انتشارات:#عهد_مانا
🔖 #نوجوان
🌀معرفی
پایگاه سری : قصه بزرگ مردانی که کوچک بودند…روایتی از جنگ کردستان
📝 خلاصه:
این کتاب روایتگری دو داستان جبهه و جنگ اولی در کردستان است.
قصه بزرگ مردانی که کوچک بودند.
جعفر وناصر دو رفیق و همراه، در 👦🏻👦🏽یک عملیات به نوجوانی برخورد می کنند که راهنمای آنها در پیدا کردن پایگاه سری موشکی🚀 می شود.
اما داستان دوم روایت نوجوانی👦 است که فرار می کند🏃🏃 و اتفاقی سوار بر قطاری🚞 می شود، که به سمت جبهه در حرکت است.
@lezat_e_daanaayee2
📚کتاب: #وقتی_که_قم_تب_کرد
🌀انتشارات: #عهد_مانا
💰 10.000 تومان
💨زمستان ۹۸.
📣خبر آمد که کرونا به ایران هم رسیده.
😰 ترس و اضطراب پیش از ویروس همهگیر شد و به خانهها پا گذاشت...👣
⏰درست همان ساعتها و لحظههایی که همه سر در گم بودیم، نمیدانستیم چه کنیم و دائم از خودمان میپرسیدیم «چه میشود؟»
🕰همان ساعتهایی که به کندی میگذشت و قرار بود در خانه بمانیم، بعضیها تصمیم دیگری گرفتند...
💪این مجموعه روایت تجربهی همان روزهای اول و همان بعضیهاست که به اسم گروه جهادی قم از مواجهه با تلخیها، دردها و گاهی حتی شیرینیهای کرونا دوری نکردند.
✍ آنچه میخوانید روایتی مستند و نقل واقعیت است که به قلم جمعی از داستاننویسان بازسازی شده.
بریده کتاب:
میزش را دستمال می کشم. تا می خواهم بروم سراغ تخت🛏 بعدی با تردید می پرسد: «شیخی؟»🤔
من هم با سر جواب می دهم که: «آره»
کمی از زیر پتو بیرون می خزد و می گوید: «کارتون اینجا چیه؟ مجبورتون کردن؟»😕
سوالش خنده دار🙂 است. می گویم: «مجبورمون که نکردن ولی اومدیم هر کی ناهار نخورده رو مجبور کنیم ناهار بخوره»😄
📬خرید کتاب:
༺🦋@sefaresh_namaktab