باغ کتاب شمعدونی
#معرفی_کتاب📚 #نان_و_گل_سرخ #نویسنده_کاترین_پاترسون #مترجم_حسین_ابراهیمی #انتشارات_کانون_پرورش_فک
#نقد_کتاب📚
#نان_و_گل_سرخ
صنعت وارد عرصه زندگی مردم آمریکا شده است و کارگران را زیر یوغ کارفرماهای ظالم کشیده است. حالا زن و مرد و کوچک و بزرگ هم کار می کنند و هم گرسنه اند و هم از لحاظ روحی و معنوی مستضعف. این است انقلاب صنعتی آمریکا. داستان کتاب از نگاه دو کودک بیان می شود یکی پسری فقیر که برای سیر کردن شکمش دست به هر کاری می زند و خودش کارگر کارخانه ریسندگی است و دیگری دختری کوچک که در خانه ای زندگی می کند فقیرانه و بزرگان خانه کارگران کارخانه هستند. و فقر و دستمزد کم تمام کارگران کارخانه ها را به اعتصاب می کشد. جریان اعتصاب، اثرات آن بر روحیه ها، و اتفاقات ریز و درشتش این داستان جذاب را رقم می زند.
اما چند نکته جالب دارد:
1- داستان از زبان کودک و نوجوانی گفته می شود و همین باعث می شود که خباثت های حیوانی در آن نیاید. یعنی با نگاه معصومانه جلو می رود و تحلیل می شود.
2- اگر هوشمندانه داستان را بخوانید وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته را خوب درک خواهید کرد. بدور از حرف های سیاسی، اینکه دائم گفته می شود عرب ملخخوار و دور از تمدن با اسلام متمدن شده، واقعیت دیگری را هم از زبان خود نویسندگان امریکا و اروپا باید ببینید. مردمان آن کشورها هم از لحاظ بهداشتی و فکری و فرهنگی تا همین دو صد سال پیش بسیار سطح پائین بوده اند نه رسم و رسوم درستی از آداب اولیه بهداشتی داشتند و نه فرهنگ معنوی و روحی درستی. یعنی اسلام 1400 سال گذشته پاکیزگی را ترویج می کند و جا می اندازد و غرب در 200 سال پیش مشکل نظافت داشته، تحقیق بیشتر بر عهده ی خودتان.
- در یکی دو صحنه کوتاه وضعیت کلیسا و پاپ ها را شرح می دهد که پشت سر سرمایه دارها بودند و دور از مردمی که حتی نان ندارند بخورند. به قول ما آخوند درباری، هنوز هم همین است، دنیا را ظلم ببرد پاپ ها را خواب برده است از قبل، اینجا هم مردمی که حق خودشان را می خواهند نه مورد پشتیبانی کلیسا قرار می گیرند و نه همدلی حتی، تا نانشان در روغن بماند و سفره ی رنگینشان خالی نشود. دین ظالم پرور.
خلاصه آنکه کتاب خوب نان و گل سرخ را برای سرگرمی نخوانید، با دقت مطالعه کنید تا ظرافت های تفاوت ها را ببینید.
یاد شهید رجایی افتادم، که وقتی هم سن «جیک» پسر نوجوان قهرمان این داستان بوده، با اینکه فقیر بوده و دست فروشی می کرده، هیچ وقت کار خطایی نکرده و درسش را هم می خواند اما «پسر 13 ساله ی داستان یا همان جیک» برای پر کردن شکمش دزدی می کند، دروغ می گوید و حاضر است زیر بار ظلم برود و هیچ درسی هم نمی خواند.
آنها شعار می دهند که نان می خواهند و محبت و درک روح و معنویت، چیزی که دقیقا نمی دانند چیست، اما جایش هم خالی است. آن عنصری که وظیفه کلیساست تا تأمین کند، غذای روح.غیر از مسایل جسمی که حیوانات هم دارند دنبال دریافت آن چیزی هستند که خلقتشان نیاز دارد و حالا مهجور مانده، دین مأمن هر دوی اینهاست. دنیایی که پر از عدل است و روحی که آرام و با نشاط است.
#نان_و_گل_سرخ
#نویسنده_کاترین_پاترسون
#مترجم_حسین_ابراهیمی
#کتاب_خوب_بخوانیم 😊
#کتابخونا_باکلاس_ترن 😍
#باغ_شمعدونی_ها ❤
@lezat_e_daanaayee2
#نقد_کتاب
#من_پیش_از_تو
نوشته ی #جوجو_مویز
ترجمه #مریم_مفتاحی
زندگی در #غرب را نه آن گونه که تصور ماست،
بلکه آن طور که واقعیت است را می توانید در کتاب های داستانی شان ببینید.(البته اگر کسی مایل باشد که ببیند)
انسان های غربی پر شده اند از«خودشان».
فرقی ندارد،
پیر و جوانشان دنبال این هستند که «من» شان را چگونه لذت مند جلو ببرند.
داستان دختری که درخانواده متوسط زندگی می کند و برای آنکه بتواند روال معمولی دنیایش را بگذراند باید کار کند.
کار کند که بخورد و بپوشد.
بخورد که کارکند.
چرخه ی حیوانی که دردنیا حاکم شده است.
آن طرف یک پسر پولدار که دراوج لذت های دنیا بوده و براثر تصادفی فلج و خانه نشین شده است.
پول که باشد می شود با دو مستخدم همه چیز را اداره کرد.
یکی دختری که دل به دلش بدهد.
یکی هم مردی که تمیز کاری هایش را کند.
پدر و مادر غربی اش هم که دنبال «من لذت بر خودشان» هستند.
اتفاقاتی که بین این پسر فلج و این دخترمی افتد داستان را جلو می برد و شما را همراه می کند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_کتاب
#رهش
#رضا_امیرخانی
مقدمه:
کتاب 📚را می خری چون امیرخانی نوشته؛
کتاب📚 را تا ته می خوانی چون امیرخانی نوشته؛
متحیر می شوی؛
می بندی و رویش فکر 🤔می کنی و🗣 می گویی یعنی این همان است که دو سه سال وعده داده بود؟!
متحیر می مانی که
یعنی امیرخانی نوشته بود،؟!!!
البته شک نکنید که امیرخانی نوشته است،
چون ارمیا روح کتاب است؛ همان ارمیای معروف.
کلیت موضوع کتاب:
این نوشته ی امیرخانی، نقد اوضاع و احوال تهران نیست.
اوضاع و احوال به گند کشیده شده دنیاست 🌏که همه را در خود می کِشد و می کُشد.
روح و جسم آدم ها را به مرور تسخیر خودش می کند و با اثر گذاری نقطه نقطه خفه می شوند،
بدون آن که گناهی داشته باشند.
بی دین ها، به معنای تام و تمام، بی اعتقادها حتی به نظم هستی، سوارکارند(سرمایه دارهای فئودال بی دین) و همه را هم، رام و همراه خودشان می کنند.
همه ی بی دین ها، همه ی بی خیال ها، همه ی سست ایمان ها، همه ی مدعیان ایمان را
و حتی آدمی هم اگر مخالف این نظام می شود،
نه از روی سبک و روش الهی است بلکه از روی نیاز به زنده بودن وحیات راه به جایی نمی برند و محکوم به مرگند… مرگ تدریجی🌑.
امیرخانی می خواست در قالب علا و ایلیا و لیا که یک خانواده اند👪،
نظام از هم گسسته خانواده فعلی را در رمان رهش بیاورد،
در قالب شخصیت های متفاوت و کم، داستان نظام پاره پاره فعلی کشور 🇮🇷را بگوید.
@lezat_e_daanaayee2
♨️ #نقد_کتاب
📕 #شوهر_آهو_خانم
✍:علی محمد افغانی
عاقبت غفلت ها با قلمی ضعیف
گاهی بعضی از قلم ها،
واقعیت ها را چنان دردناک😫 به تصویر می کشند که هیچ راهی برایت باقی نمی ماند😐 تا پیش پای نقش اول کتاب را بگذاری و بروی🏃🏃.
هر چند که من فکر می کنم ✍علی محمد افغانی
با قلم توانمندش و توصیف ها و صحنه هایی که خلق کرده است، چنان هنرمندانه داستان 📖را جلو برده که خواننده،
علی رغم تمام تلخی های داستان📖 با اختیار دنبال داستان 📖را می گیرد و جلو می رود.
⚠️پیام اصلی:
شاید بتوان گفت پیام اصلی داستان دل نبستن به دنیایی است که چون یک دل فریب در کنارت قرار می گیرد.
و اگر تو شیفته و کور شوی تو را تا نابودی جسم و روح و روان و زندگیت می کشاند.
و وقتی که خالی و بدبخت شدی با خیال راحت رهایت می کند.
و در حالی که تو بر خاک نشسته ای، حتی نگاهت👀 هم نمی کند.
و این کلام امیرالمومنین است که:
دنیا چون پیرزن👵🏼 آرایش👄💄 کرده ای است که تو را می فریبد👱🏻♀،
و هر چه می دوی🏃🏃🏃 به کام دلت❤️ نمی رسد
و سر آخر در آرزوی😇 آنی که به دام می افتی و آن، قبر است.
خلاصه داستان:
داستان حکایت مردی است نانوا👨🍳 به نام «سید میر».
سید میر که که زنی👩🏻 به نام «آهو» دارد و ۴ فرزند👱👦🏼👦🏻👧🏻،
نزدیک ۵۰ سال است از خدا عمر گرفته و اهل مسجد🕌 و خیّر است.
روزی زنی جوان👱🏻♀ و دل فریب به نام «هما» به دکانش می آید و
داستان از همین جا تلخ می شود.
سید میر عاشق 💓این زن 👱🏻♀مطلقه می شود و او را عقد می کند.
وچنان شیفته اش می شود که نگو.....
@lezat_e_daanaayee2
باغ کتاب شمعدونی
#معرفی_کتاب 📚 #دخترانه🌸 سمیه سادات لوح موسوی نویسنده این کتاب که خود در حوزه مشاوره فعالیت میکند، ح
#نقد_کتاب📚
#دخترانه🌸
دختران نیز همانند بسیاری دیگر از گروههای اجتماع نیازمند کتابهایی هستند که به طور ویژه برای آنها نگاشته شده باشد. موضوعی که متاسفانه در بازار کتاب ما چندان به چشم نمیخورد و با وجود انتشار هزاران کتاب مختلف در سالیان گذشته ولی باز هم تعداد کتابهایی که به طور ویژه برای یک گروه خاص همانند دختران، پسران، پدران و مادران نوشته شده باشد، کم است و البته اندک نمونههای موجود نیز چنگی به دل نمیزنند
کتاب دخترانه از از همین دست کتابهاست که هرچند با قلم خوب سعی کرده حق دخترانگی های دختران را ادا کند
@lezat_e_daanaayee2
📚 #نقد_کتاب جزء از کل
✍ #استیو تولتز
🌀 #چشمه
💢رمان جزء از کل، داستان افرادی بدون فکر، محبت و برنامه که نماد هستند.
وقتی نویسندگان فریاد می زنند، داستان جزئی از کلیت تمدن آمریکاست!
#خلاصه داستان:
🔘پسری روایت می کند از پدرش،
که او هم روایت می کند اینطور:
🔳یک خانواده با دو پسر از دو پدر…
پسر اولی مریض احوال و دومی سرحال.
پدر و مادر این دو پسر زندگی درستی ندارند، نتیجه می شود اینکه:
پسر دوم با همراهی و همفکری پسر اول یک جنایت کار در استرالیا می شود!
💢در احوالات پسر اول و دوم داستان:
🔘پسر دوم از همان نوجوانی اهل بزن و بکش و دزدی بوده.
تا اینکه زندانی می شود.
و برادر اول آنقدر مریض احوال می شود که مادرش ترجیح می دهد تدریجی به او سم بدهد تا بمیرد.
در این زمان شهر آتش می گیرد، پدر و مادر می سوزند و برادر دوم که محکوم به زندان ابدی بوده، ناپدید می شود.
برادر مریض داستان به دنبال معشوقه ی نوجوانی اش راهی اروپا می شود اما او را پیدا نمی کند،
هرچند که می دانسته معشوقه دوران نوجوانی اش عاشق برادر جنایتکارش بوده است.
پسر بیمار در اروپا با زنی افسرده ازدواج می کند و پسردار می شوند.
پسر بیکار بوده و بی پول! و در آنجا دوستی داشته که مدام به او پول قرض می داده، زنش خودکشی می کند،
پسر مریض با بچه اش به استرالیا برمی گردد، دوستش کمک می کند تا خانه و زمین بخرد و یک دختر پولدار هم خدمتکارش می شود!