☘️☘️🌹🌹 #زندگینامه_شهید #آشنایی_با_شهیده #پروانه_شماعی_زاده
نام: پروانه
نام خانوادگي: شماعي زاده
نام پدر: غلام علي
شماره شناسنامه: 79
محل صدور: قصرشيرين
تاريخ تولد: 15/05/1343
تاريخ شهادت: 26/12/66
شغل: پزشكيار
سن در هنگام شهادت: 23
محل شهادت: كرمانشاه - كرمانشاه
حادثه منجر به شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحميلي
پانزدهم مرداد ماه سال 1343 درقصرشیرین به دنیا آمد.ازهمان کودکی چنان مهربان وپرشوربود که مورد توجه ومحبت همۀ اقوام قرارگرفت.اودر دامان مادری سیده ومؤمن رشد کرد.مادر اورا با خود به کلاس های قرآن
می برد تا ازهمان کودکی شیرۀ جانش با کلام وحی آمیخته شود.
سیزده ساله بود که همراه با عده ای ازدوستان وهمکلاسی هایش به جلسات مذهبی-سیاسی راه پیدا کردند.درآنجا اعلامیه های ضدرژیم پهلوی شرکت می کرد.
پدرش نقاش بود.به خاطربازار کاربهترمدتی به ((سرپل ذهاب)) مهاجرت کردند؛پروانه آنجا هم به فعالیتش ادامه داد.مدیران ومعلمانش اورا به دفترمدرسه خواستند وبه اوتذکردادند که فعالیت های سیاسی درمدرسه
نداشته باشد.اما اودرمخالفت با رژیم با استدلال با آن ها بحث کرد.مشاجرۀ پروانه با آنها کار را به جایی رساند که دیگردانش آموزان نیزبا اوهمراه شدند ومدرسه را به تعطیلی وتحصن کشاندند.
پس ازپیروزی انقلاب درکمیتۀ امدادوجهاد سازندگی مشغول به کارشد.با تشکلیل نهضت سوادآموزی،اولین دورۀ تدریس سوادآموزی را درزادگاهش برپا کرد،پانزده ساله بود که معلم روستای ((دارتوت))شد.
با آغاز جنگ،ازروز پنجم مهرماه سال1359 دردرمانگاه شهید نجمی درپارک شهرسرپل ذهاب به امدادگری مجروحان مشغول شد.
پدرش نیزخبرنگارروزنامۀ اطلاعات شده بود ووقایع مربوط به جنگ را برای روزنامه گزارش می کرد.
خانواده اش شهرجنگ زدۀ سرپل ذهاب را ترک کرده وبه کرمانشاه رفته بودند.به خاطرحملۀ دشمن،فرصت نکرده بودند هیچ وسیله ای برای زندگی با خودشان ببرند.پروانه یک بار که عده ای ازمجروحان را با آمبولانس
به کرمانشاه برده بود برایشان چند دست رختخواب برد.
نیروهای عراقی پیشروی کرده وبه سرپل ذهاب نزدیک شده بودند.قرارشد مجروحان به پناهگاه زیرزمینی منتقل شوند،پرستاران وامدادگران زن نیزدرمانگاه را ترک کنند وبه خانه هایشان برگردند.
دختران وزنان امدادگروپرستار،مشغول جمع آوری وسایل شخصی شان بودند اما آرامش پروانه آن ها با به تردید انداخت.اومثل روزهای قبل،مشغول پرستاری ورسیدگی به مجروحان بود.
یکی ازآنها به اوگفت:پروانه!مگر دستور رانشنیده ای؟باید به عقب بگردیم.هیچ می دانی اسیرشدن به دست عراقی ها وتحمل شکنجه های آن ها کارهرکسی نیست!به فکرخودت وخانواده ات باش.
پروانه داروی مجروح بد حالی را داد ونگاهی ازسردلسوزی به اوانداخت.
این ها رها کنم وبه فکرجان خودم باشم؟نمی توانم!
هرچه پزشکان با اوصحبت کردند،زیربارنرفت.تعدادی فشنگ ونارنجک را محکم به کمرش بست وگفت :حاضرنیستم به هیچ قیمتی شهر راترک کنم!
یکی ازپرستاران به اونزدیک شد وگفت ما ازشهادت نمی ترسیم.
به محوطه رفت.گل های توی باغچه راچید وتوی لیوان گذاشت.آن ها را بالای سرمجروحان گذاشت.
خبرآمد که عراقی ها نزدیک ترشده اند ولی پروانه مجروحان را بیشترمداوامی کرد.
حدود یک سال ازشروع جنگ گذشته بود که پروانه خواستگارانش را یکی یکی به بهانۀ اینکه تمایلی به ازدواج ندارد،ردکرده بود.می خواست ازدواج ،دست وپایش را برای خدمت نبندد.
هفتم شهریورماه سال1360،علی اصغرازاوخواستگاری کرد.او معلم آموزش وپرورش وبسیجی بود.داوطلبانه آمده بود جبهه ،اعزامی ازاسدآباد همدان.
درپادگان ابوذر سرپل ذهاب ازاوخواستگاری کرد.ازپادگان ابوذرتا خط مقدم فاصلۀ زیادی نبود.پروانه مقید بود که با نامحرم صحبت نکند،ازاوخواست برای اینکه بتوانند با هم صحبت کنند،برای دوساعت با هم محرم شوند.
علی اصغرتدریس را رها کرده بود ومی گفت قصد دارد تا پایان جنگ،سنگردفاع ازاسلام وانقلاب را ترک نکند.👇
🕊🕊🕊💕💕💕 #آشنایی_با_شهیده #سید_طاهره_هاشمی
«سیده طاهره هاشمی» یکی از همین بانوان است که در 14 سالگی به شهادت رسیده است.او روز یکم خردادماه سال 1346 در شهرستان آمل و در روستای شهید محله ( شهربانو محله) متولد شد. این سیده با سن کمی که داشت اما با از نبوغ و ذوق سرشار هنری در آفرینش آثار نوشتاری و تجسمی داشته است.
به گفته دوستان شهیده هاشمی، او دختری صبور و از خودگذشته بوده است ولی در عین حال همواره نظر انتقادی خود را با صراحت با معلمانش در میان میگذاشت و ترسی از بیان حقایق نداشته است.
درجریان پیروزی انقلاب، طاهره با اینکه بیش از 10 سال نداشت همواره با خانواده خود چون سایر اقشار مردم در بیشتر تظاهرات شرکت میکرد. پس ازپیروزی انقلاب با پیوستن به انجمن اسلامی مدرسه و انجمن اسلامی شهید محله در تداوم انقلاب اسلامی کوشید.سعی داشت دوستان و آشنایان خود را با اسلام آشنا سازد و خود نیز آنچه را میگفت عمل میکرد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه هرهفته روزه میگرفت.
اشمی ششم بهمن ماه 1360 درحالی که برای رزمندگان اسلام که برای ضدانقلاب در شهر مستقر بودند مشغول جمعآوری دارو و غذا بود مورد اصابت گلوله عناصر ضدانقلاب قرار گرفت و شهید شد. 🕊🕊🕊💕💕💕