🍃هستی من
باز هم میخواهم از دنیا به تو گلایه کنم.
دنیا سرِ سازش با من ندارد.
عجیب قصد آزارم را کرده.
از تو که پنهان نیست
توانم برای جنگیدن با روزگار، کم شده.
گاهی احساس میکنم باید تسلیمش شوم
و به نشانۀ پذیرش شکست، دستهایم را بالا ببرم.
این احساس که در وجودم زبانه میکشد
لبخند تمسخرآمیز دنیا را میبینم
که با آن، قصد آتش زدنم را دارد.
این لبخند از همۀ فشاری که دنیا بر من آورده، دردناکتر است.
هر چه قدر از دنیا پرسیدم که از جانم چه میخواهد
سکوت کرد و خندید و جوابم را نداد
ولی من از نگاه دنیا خواندم و فهمیدم
که دنیا از من تو را میخواهد.
من اگر تو را رها کنم، دنیا هم رهایم خواهد کرد.
من که تو را رها نمیکنم.
بگذار دنیا هر چه قدر میخواهد با من بجنگد.
اگر تو را باختم، همۀ دنیا هم که مال من شود
فقیرترین خلق روزگارم.
تو را اگر داشته باشم، نان شب هم اگر نبود
باز هم ثروتمندترین خلق عالمم.
تازه این حال من برای وقتی است که تو هنوز نگفتهای
با من دوست میشوی یا نه.
اگر با من دوست شوی
گلایه از دنیا را به دست طوفان میسپارم
تا ببرد به جایی که صدایش به گوش احد الناسی نرسد.
شبت بخیر هستی من!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی