هدایت شده از شمیم فقاهت
🌺🌷☘️🍃🌺☘️🌷
#دنیا
📝 حفص بن غیاث، از امام صادق (علیه السلام) که فرمود:
عیسی بن مریم(علیه السلام) گفت:
برای دنیا کار می کنید حال آنکه بی کار کردن، در آن روزی داده می شوید، ولی برای آخرت کار نمی کنید، حال آن که جز با عمل و طاعت، در آنجا روزی تان ندهند.
وای بر شما عالمان بدکار، مزد را می گیرید و کار را ضایع می کنید. نزدیک است که صاحب کار، کارش پذیرفته شود، و نزدیک است که از تنگنای دنیا خارج و به تاریکی قبر وارد شوند.
چگونه اهل علم خواهد بود کسی که در جاده آخرت است و رو به دنیا دارد و آنچه به زیان او است نزد او از آنچه نفعش می رساند، محبوب تر است.
📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۳۱۹، باب حب الدنیا و حرص علیها، حدیث ۱۳
@shamim_fegahat
☀️🌺☀️
#اللهم_اغفرلنا
#وارحم_علی_ضعفنا
خوابی که شاید...
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود
هر چه کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین
قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود
ای گنه کار سیه دل، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نام شان نشنیده بود
نام های خوبشان از یاد رفت
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
من کجا و دیدن روی حسین (ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ی من می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب
در قیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم
آری آری، هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است😭
#صلی_الله_علیک
#یااباعبدالله_الحسین
@shamim_fegahat
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#موشن_گرافی
▪️▫️دانشگاه یا حوزه علمیه ؟
📍انتخاب مسیر آینده زندگی📍
✅ پذیرش حوزههای علمیه سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲
پذیرش حوزههای علمیه برادران در سه مقطع هشتم، دوازدهم و دانشگاهیان از اول اسفندماه ۱۴۰۱ آغاز شده و تا پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ ادامه خواهد داشت.
↙️ ثبت نام
↙️ دفترچه راهنما
#تبلیغ
@shamim_fegahat
🌺 میلاد باسعادت کریمهی اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و آغاز دههی کرامت تبریک و تهنیت باد
💠 💠 💠
امام رضا (علیه السلام):
«مَن زارَ المَعصُومَه بِقُم کَمَن زارَنی؛ کسی که معصومه را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است».
«مَن زارَها عارفاً بحقّها فَلَهُ الجَنّه؛ کسی که با معرفت به [مقام] او، وی را زیارت کند، بهشت برای او است».
📚 بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۶۵
@shamim_fegahat
هدایت شده از شمیم فقاهت
💠نماز یکشنبه ماه ذیالقعده
🔹در روز یکشنبه غسل کرده
و برای نماز وضو بگیرد
و سپس دو نماز دو رکعتی
مانند نماز صبح که در هر رکعت،
یکبار سوره حمد
و سه بار سوره توحید
و یکبار سوره ناس
و یکبار سوره فلق خوانده میشود
و پس از پایان چهار رکعت؛
هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه)
آنگاه یکبار ذکر « لا حول ولا قوّة إلاّ بالله العلي العظيم» بگوید.
در پایان این دعا را بخواند:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»
🔰فضیلت نماز یکشنبه ماه ذیقعده
🔸از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده هر کس این نماز را به جا آورد، توبهاش مقبول و گناهانش آمرزیده میشود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان میمیرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمیشود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد
👈🏻نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم
@shamim_fegahat
#مکاسب2ش123
#خیار_حیوان
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
نقد و بررسی دو قول
مرحوم شیخ قبل از بیان قول سوم در مسأله، ضمن دو مرحله به بررسی این دو قول میپردازند:
مرحله اول: تقدیم قول دوم
مرحوم شیخ میفرمایند
حق با سید مرتضی است و بایع هم خیار حیوان دارد زیرا صحیحه محمد بن مسلم که دلیل سوم مرحوم سید مرتضی بود با پنج روایتی که قول اول مطرح کرد که میگویند بایع خیار حیوان ندارد تعارض میکنند و صحیحه محمد بن مسلم ترجیح دارد. چهار روایت از پنج روایت قول اول به مفهوم دلالت میکنند بایع خیار حیوان ندارد اما صحیحه محمد بن مسلم به منطوقش دلالت دارد بایع خیار حیوان دارد، لذا منطوق مقدم بر مفهوم است هر چند تعداد آنها بیشتر است. البته میتوان گفت که منطوق آنها که میگوید مشتری خیار دارد به جهت مورد غالب بوده که بایع از احوال حیوان مطلع است و نیاز به خیار ندارد.
اما صحیحه علی بن رئاب که روایت پنجم قول اول بود و به منطوق دلالت میکند بر اینکه بایع خیار حیوان ندارد، هر چند در دلالت با صحیحه محمد بن مسلم مساویاند اما صحیحه محمد بن مسلم دو مرجح سندی دارد:
مرجح اول: صحیحه محمد بن مسلم در کتب أربعة نقل شده اما صحیحه علی بن رئاب در قرب الإسناد آمده است و مؤلفان کتب أربعة کتاب قرب الإسناد را معتبر نمیدانستهاند لذا از آن حدیثی نقل نکردهاند.
مرجح دوم: شخص محمد بن مسلم و زرارة و امثال اینها به جهت علمشان و فقاهت و دقت در نقل و عدم نقل به معنا و قرائن دیگر روایتشان مقدم است بر سایر روایت.
مرحوم شیخ به سه اشکال و جواب از آنها اشاره میکنند:
اشکال اول:
صحیحه محمد بن مسلم با آن پنج روایت قابل جمع هستند به این بیان که صحیحه محمد بن مسلم میگوید متبایعان خیار حیوان دارند مقصود این است که برای هر دو خیار حیوان مطرح است. مشتری من له الخیار است و بایع من علیه الخیار. پس نسبت به بایع هم خیار حیوان مطرح است اما به ضرر او و علیه او استفاده میشود.
جواب: این کلام فی غایة السقوط است زیرا ظاهر روایت این است که خیار حیوان برای هر دو و به نفع هر دو مطرح است.
اشکال دوم:
قول اول مقدم است و کلام سید مرتضی باطل است زیرا شهرت فتوائیه مطابق قول اول است.
جواب: اولا: شهرت فتوائیه بعد از سید مرتضی شکل گرفته و نمیتوان به ایشان اشکال کرد. ثانیا: اصلا به طور مطلق نمیتوان به شهرت فتوائیه در محل بحث تمسک نمود زیرا مشهور صرفا به جهت کثرت عددی روایات قول اول بر اساس آن فتوا دادهاند و ما هم آن را نقد کردیم، و مشهور دلیل دیگری بیان نکردهاند.
اشکال سوم:
مرحوم ابن زهره ادعای اجماع کردهاند بر قول اول.
جواب: اولا: از عبارت غنیة انحصار خیار حیوان در مشتری ثابت نمیشود زیرا ایشان فرموده به اجماع فقهاء مشتری خیار حیوان دارد. و نسبت به بایع ساکت است.
ثانیا: سید مرتضی در کتاب انتصارشان ادعای اجماع کردهاند بر ثبوت خیار برای بایع و مشتری. نهایتا این دو اجماع با هم تعارض و تساقط میکنند لذا مانند شهید ثانی در مسالک نه به اجماع منقول تمسک میکنیم نه به شهرت بلکه مستند خیار حیوان برای بایع صحیحه محمد بن مسلم است.
الحمدلله رب العالمین
#مکاسب2ش124
#خیار_حیوان
@shamim_fegahat
باسمه تعالی
مرحله دوم: تقدیم قول اول
انصاف آن است که پنج روایتی که مشهور فقهاء در قول اول به آن تمسک نمودند ظهورشان ضعیفتر از ظهور صحیحه محمد بن مسلم نیست، این پنج روایت شهرت روایی هم دارند و میگویند خیار حیوان مختص مشتری است، لذا یا این پنج روایت بر صحیحه محمد بن مسلم مقدمند یا حداقل نسبت به بایع تعارض میکنند. و أوفوا بالعقود میگوید در بیع حیوان یقینا مشتری از وجوب وفاء استثناء شده و نسبت به بایع شک داریم میگوییم وجوب وفاء شامل او خواهد بود.
قول سوم:
کسی که حیوان به او منتقل شده.
نه به طور کلی خیار حیوان مختص مشتری است و نه به طور کلی مختص بایع
بلکه کسی خیار حیوان دارد که در بیع، حیوانی به او منتقل شده باشد چه به عنوان ثمن چه مثمن.
دلیل: مستند این قول صحیحه محمد بن مسلم است که صاحب الحیوان بالخیار ثلاثة أیام... و صاحب الحیوان مطلق است که چه بایع باشد چه مشتری.
بررسی اشکالات به روایت
اشکال اول:
این روایت تعارض دارد با موثقه ابن فضّال از امام هشتم علیه السلام که صاحب الحیوان المشتری بالخیار ثلاثة أیام. در این روایت صاحب حیوان تفسیر شده به مشتری پس صحیحه محمد بن مسلم که صاحب الحیوان مطلق بود را تقیید میزند.
جواب: قید در موثقه ابن فضّال، قید غالب است که معمولا مثمن، حیوان است لذا قید غالب حکم را محدود نمیکند.
اشکال دوم:
اگر بگویید قید صاحب الحیوان المشتری، قید غالب است با اصل مدعای شما تناقض پیدا میکند. به این بیان که مدعای شما این است که بر اساس صحیحه محمد بن مسلم صاحب حیوان (کسی که حیوان به او منتقل شده) خیار دارد چه بایع باشد چه مشتری، از طرف دیگر میگویید قید مشتری قید غالب است یعنی غالبا فقط مشتری حیوان میگیرد، پس اصلا صاحب الحیوان اطلاق ندارد که شامل بایع هم بشود لذا باید گفت خیار حیوان صرفا مختص مشتری است.
جواب: قید اگر قید غالب باشد خودش دلیل بر اطلاق است، یعنی حکم در آن مورد مطلق است و اگر قیدی هم مطرح شده به جهت توجه بیشتر به آن فرد بوده است. پس غلبه خارجی بعض افراد نمیتواند مانع اطلاق شود.
اشکال سوم:
در قول اول پنج روایت ذکر شد که میگویند خیار حیوان مختص مشتری است پس اطلاق این روایت محمد بن مسلم را باید تقیید بزنیم و بگوییم صاحب حیوان خیار دارد در صورتی که مشتری باشد و إلا فلا.
جواب: ذکر مشتری از باب قید غالب است و قید غالب اطلاق مطلق را نمیتواند از بین ببرد و تقیید بزند، پس روایاتی که میگوید فقط مشتری خیار حیوان دارد مربوط به جایی است که فقط به مشتری حیوان منتقل شده است، و غالبا ثمن پول است نه حیوان و الا اگر ثمن دریافتی بایع هم حیوان باشد، بایع هم خیار حیوان خواهد داشت.
اشکال چهارم:
این صحیحه محمد بن مسلم که مستند قول سوم است میگوید صاحب الحیوان خیار دارد اما در مقابل آن صحیحه محمد بن مسلم که مستند قول دوم بود میگفت المتبایعان بالخیار، یعنی متبایعان خیار دارند چه صاحب حیوان باشند یا نه. پس بین این دو تنافی است.
جواب: روایت قول سوم قرینه است بر تقیید روایت قول دوم. به عبارت دیگر محتوا بعد از جمع دو روایت چنین است که متبایعان خیار حیوان دارند در صورتی که به آنها حیوان منتقل شده باشد (صاحب حیوان باشند) و الا خیار حیوان ندارند.
نظر نهایی مرحوم شیخ:
خیار مختص مشتری
این روایت محمد بن مسلم نمیتواند مطلق باشد و شامل بایع و مشتری بشود زیرا روایات قول اول در اختصاص خیار حیوان به مشتری هم شهرت روائیه دارد هم شهرت فتوائیه دارد هم موثقه ابن فضّال که همه اینها میگویند خیار حیوان از آن مشتری است، لذا اینها اطلاق صحیحه محمد بن مسلم که گفت صاحب الحیوان بالخیار را انصراف میدهند به خصوص مشتری. پس اینها نشان میدهد اصحاب از عمل به صحیحه محمد بن مسلم که میگوید صاحب الحیوان بالخیار اعراض کردهاند و به اطلاق آن عمل نکردهاند. پس تنها نکتهای که میتواند اطلاق صاحب الحیوان را تقیید بزند همین انصراف است و غیر از انصراف هم دلیلی نداریم.
الحمدلله رب العالمین