eitaa logo
شمیم آشنا
16.6هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
7.6هزار ویدیو
317 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 رباعی بهاری باران! باران! دوباره باران! باران! باران! باران! ستاره‌باران! باران! ای‌کاش تمام شعرها حرف تو بود باران! باران! بهار، باران! باران! ✍️ قیصر امین‌پور 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌸 رباعی بهاری لب‌های تو سوره سوره تفسیر خداست چشمان تو بی‌ریاتر از آینه‌هاست ای سبزترین سبزترین سبزترین سیمای تو سین هشتم سفره‌ی ماست ✍️ ایرج زبردست 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🪴🪷 ‏درون خانه، خزان و بهار یک رنگ است ز خویش، خیمه بُرون زن، بهار را دریاب ✍️صائب تبريزی 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌸 مگر بهار نیست؟ آیا قرار نیست پس از زمستان اندوه، بهار شادی جوانه بزند؟ قرار نیست دوباره پس از اندوه‌هایمان زنده شویم؟ وقتش نیست خشکی غم را با طراوت لبخند برطرف کنیم؟ وقتش نیست از خواب زمستانی بیدار شویم؟ ✍️ عبدالله عمادی (معین) 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌹 وقت بوییدن گل 🌺 «مالک جهنی» می‌گوید: مقداری گل خدمت امام صادق(ع) بردم. آن را گرفت و بویید و بر دیدگانش نهاد. سپس فرمود هر کس گلی به دستش رسد، آن را ببوید و بر دیدگانش نهد و بگوید اللهم صل علی‌محمد و آل محمد ، قبل از آن‌که گل را بر زمین افکند، آمرزیده خواهد شد.* * روضه الواعظین، ج 2، ص 327. 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌹 نشانه‌ها ☑️ به انتخاب صالحه توکلی 🌺 «بله شنوندگان عزیز! ملت ایران، از جای‌جای این آب‌وخاک در انقلاب اسلامی و تداوم آن سهیم بودند و با تکیه بر ایمان الهی خود و به رهبری آن مرد الهی...» 🔸 مرد با عصبانیت پیچ رادیو را بست. - «ده لامصّب! چرا دروغ میگی؟! یه عده تو تهرون انقلاب کردن، آخه به این شهرستونیای بدبختِ از همه‌جا بی‌خبر چه؟ این روستائیای بدبخت دست راست و چپ‌شونو تشخیص بدن خیلی‌شونه، اون وقت میان میگن اینا انقلاب کردن، جنگ کردن، اینا می‌فهمن انقلاب چیه آخه عمو، شماها برید همون...» 🔸 گوشم به حرف‌های راننده بود و چشم‌هایم به جاده‌ی سرسبز روستایی. از کنار هرکدام از کوچه‌های خاکی که می‌گذشتیم، آهسته زیر لب صلوات می‌فرستادم؛ کوچه شهید مرحمت فلاح، کوچه شهید ابراهیم عبدی، کوچه شهید عنایت یوسفیان... 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌸 رباعی بهاری آیینه‌ی روزگار لبخند خداست آرامش سبزه‌زار لبخند خداست از عطر نگاه باغ‌ها دانستم نام دگر بهار لبخند خداست ✍️ عبدالرحیم سعیدی‌راد 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💟 برازنده شماست! مرجان عالیشاهی ☑️ من و رسول داشتیم برای نوروز خرید می‌کردیم. اولین عید زندگی مشترکمان بود. همان اول بازار، کت‌وشلوار طوسی‌رنگی توی ویترین چشمم را گرفت. زیرچشمی رسول را پاییدم که حواسش را داده بود به جوانکی که سعی می‌کرد به هر شکلی شده دستمال توالت‌هایش را بفروشد. رسول را متوجه کت‌وشلوار کردم. گفت «آره خیلی خوشگله تا دیدمش خواستم بهت بگم که بخریمش. ای ناقلا! تو چطوری ذهن منو می‌خونی؟!» 💑 خندیدم. با خودم فکر کردم روح من و رسول خیلی به هم نزدیک است و می‌توانیم بدون ایجاد زحمت برای زبان، خواسته‌هایمان را به هم بگوییم. داخل فروشگاه شدیم و رسول کت‌وشلوار را خوب وارسی کرد و قیمت گرفت. بیرون رفت و با جوانک دست‌فروش وارد شد. جوانک را به اتاق پرو راهنمایی کرد. جوان،‌ کت‌وشلوار پوشیده پهنای فروشگاه را قدم زد و خندید و خوشحال بود. من فقط نگاه می‌کردم. جوان از من هم تشکر کرد. زبانم چرخید، گفتم: «قابل نداره، برازنده شماست به‌به» و از این حرف‌ها... عید را هم تبریک گفتم و پسر جوان یک بسته دستمال توالت به من هدیه عید داد. 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌸 رباعی بهاری تا تو کمی آجیل بگیری عید است شمع و گل و اکلیل بگیری عید است تو اخم کنی، سال پر از پاییز است هر وقت تو «تحویل» بگیری عید است ✍️ زهرا دهقان 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌸 بهار منتظر من همیشه پشت در است ملیحه بهارلو 🌹 بهترین لباسش را پوشید. بهترین عطرش را زد و راهی شد. همیشه بعد از تحویل سال، اولین کاری که می‌کرد، دیدار او بود. سوار ماشین شد و راه افتاد. سر راهش جلوی گل‌فروشی نگه داشت و یک‌دسته گل نرگس خرید؛ گل موردعلاقه هر دوی‌شان بود. 🌹 وقتی رسید. باران تازه شروع شده بود. بهتر از این نمی‌شد؛ همان‌چیزی که هر دوی‌شان همیشه می‌خواستند؛ بوی باران. از دور او را دید. قدم‌هایش را تندتر کرد. وقتی رسید، کنارش نشست و گفت: سلام. عیدت مبارک. امیدوارم امسال دیگه بتونیم با هم باشیم. نرگس‌ها را بو کرد و روی قبر گذاشت. ✍ حسین منزوی 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🍎 تبریک سال نو 💠 سفره هفت‌سین را برانداز کرد؛ همه‌چیز داشت. ساعت را نگاه کرد. کنار ویلچر پسرش نشست. بعد از آخرین عملیاتی که پسرش در آن شرکت داشت، سال‌ها پای سفره فقط او بود و پسرش. سال که تحویل شد، نقلی در دهان گذاشت، به‌زحمت بلند شد. روی ویلچر خم شد و عکس پسر شهيدش را بوسید و سال نو را به او تبریک گفت. 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🔘 پاک‌سازی مهیار قوچانی 🤣 حکم کرده بود: «همه‌جا باید تمیز شود؛ همه‌جا» که همین‌ هم شد؛ همه‌جای خانه تمیز و پاکیزه شد. طبیعتاً جیب پدر خانواده هم جزئی از خانه بود... 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃