💢 سرمایه‌گذاری مرحوم آیت‌الله سید مجتبی موسوی لاری از عالمان خودساخته و با اخلاص بودند که تأثیرات بسیاری در گرویدن مردمان زیادی از سراسر دنیا به مکتب اهل‌بیت داشتند. عالمانی که به بسیاری از کشورهای اروپایی و آفریقایی و حتی آمریکایی رفته‌اند، این سخن را تصدیق می‌کنند. مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی درباره ایشان فرموده بودند: بزرگ‌ترین سرمایه آقامجتبی مرحوم پدرشان آیت‌الله سید علی‌اصغر بود. خود آیت‌الله موسوی لاری می‌فرمودند: پیرمردی برای من نقل می‌کرد که در ایام قحطی سال‌های 1320 فردی به پدر شما مراجعه کرد و گفت زنم زایمان کرده است ولی من هیچ رواندازی در خانه ندارم که روی نوزادم بیندازم. مرحوم پدرم در خانه می‌گردند ولی چیزی پیدا نمی‌کنند. پیرمرد برای من نقل می‌کرد که شما زیر لحافی خوابیده بودی. لحاف کمی بلندتر از شما بود پدرتان چاقویی آورد و لحاف را به دو نیم کرد و نصف آن را به آن مرد داد. گاهی آن‌ها که لحاف فرزندشان را نصف می‌کنند برای بچه‌شان کاری می‌کنند نه آن‌که لحاف بچه‌اش را دو تا می‌کند. #مجله_آشنا 207 #تلنگرهای_آشنا 🆔 @Shamimeashena

💢 ذوب کدورت با محبت (سخن رهبری) زن و شوهر باید به هم محبت داشته باشند، همین! کارهایی که محبت را کم می‌کند انجام ندهید. مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله‌مند و بی‌زار می‌کند از شما سر نزند. درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حساس است، از آن‌ها اجتناب کنید. بعضی‌ها بی‌اعتنایی می‌کنند. مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد بدش می‌آید، این مرد هم بی‌اعتناست و آن عادت را باز هم تکرار می‌کند. این بد است. همین‌طور زن‌ها. فرض بفرمایید زن‌هایی هستند که هوس‌های شخصی خود را (فلان چیز را بخریم فلان‌جا برویم و...) بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح می‌دهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید. همه دنیا فرع شمایند. همدیگر را داشته باشید با همدیگر مهربان باشید. اگر یک‌وقتی خدای‌نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه‌لای محبت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرف کوچکی را بزرگ کنند و مرتب کش بدهند، این‌ها نباید باشد... خطبه عقد، مورخ 24/9/71 #مجله_آشنا 207 #تلنگرهای_آشنا 🆔 @Shamimeashena

💢 مسافر جهانگرد اروپایی به یک کشور اسلامی رفت تا پارسای معروفی را زیارت کند. او با کمال تعجب دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می‌کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می‌شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: اما من این‌جا مسافرم. زاهد گفت: من هم همین‌طور. #مجله_آشنا #تلنگرهای_آشنا 🆔 @Shamimeashena

💢 اشاره «یوروپنم» را تازه خریده بودم و ذوق داشتم که با خودکار جدید برای رفقا یادگاری بنویسم. توی دفتر مصطفی متنی بود درباره رهبری. زیر متن برایش به یادگار نوشتم «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن.» دفتر را که برگرداندم، دست کرد توی جیبش و با خودکار ایرانی‌اش درست زیر یادگاری من نوشت «کار از اشاره گذشته است!» #مجله_آشنا 207 #تلنگرهای_آشنا 🆔 @Shamimeashena

💢 دیروز... امروز سال 1364 ظهر بود. تازه از خط مقدم برگشته بودیم. عملیات سخت و نفس‌گیری را پشت سر گذاشته و نزدیک به هجده ساعت بود که غذا نخورده بودیم. یکی از بچه‌ها درِ اتاق فرماندهی را باز کرد و یک تُن ماهی برای حاجی آورد. حاجی گفت: تُن ماهی به همه بچه‌ها می‌رسه؟ رزمنده گفت: تعدادش زیاد نیست شاید به همه نرسه. حاجی گفت: پس این‌رو ببر هر وقت به همه رسید بعد برای من هم بیار. #مجله_آشنا 206 #تلنگرهای_آشنا 🆔 @Shamimeashena