eitaa logo
شمیم عدالت
199 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
8.8هزار ویدیو
314 فایل
هدف بلند مدت تحقق تمدن اسلامی عدالت و مبارزه با فساد میان مدت بصیرت افزایی در تمامی جبهه های گسترده دشمنان داخلی و خارجی بویژه در مقوله مباحث فرهنگی است کوتاه مدت روشنگری بر اساس نیازهای روز جامعه ارتباط با مدیر کانال: @law_z_kh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 توهم دانایی ، عامل فریب خوردن در فضای مجازی! 💢 گسترش همه جانبه فضای مجازی و ایجاد تنوع منابع ریز و درشت خبری ، برای خیلی از مردم نه تنها افزایش فهم و دانایی را به دنبال نداشته است بلکه سبب ایجاد نوعی شده است که باعث می شود افراد با دسترسی به فضای مجازی ، به اشتباه ، خود را مطلع و آگاه و دانا بدانند و دیگر به سراغ و مراجع و افراد آگاه و نروند‌. 💢 وقتی و بچه‌گانه‌ای از بخشش دریای خزر به تا فروش جزیره کیش به در فضای بی در و پیکر مجازی پخش می‌شود و در کمال تعجب عده زیادی آن را باور می‌کنند ، این یعنی یک جای کارِ اطلاع‌رسانی در فضای مجازی می‌لنگد و دشمن از آن به عنوان حربه‌ای برای ضربه زدن به استفاده می‌کند ... 💢 برخی مردم فکر می‌کنند ، چون در فضای مجازی حضور دارند ، پس به همه چیز مطلع هستند. در حالیکه در اشغال شبکه رسانه‌ای هست ، تمام اخبار و مطالب در جهت سیاست آنها جلو می‌رود ، بیش از هشتاد درصد مطالب فضای مجازی ، و است و هیچگاه منابع معتبر و سندی ارائه نمی‌شود. درک انتقادی داشته باشید و به اطلاعاتی که در این فضای به‌شدت نامطمئن بدست می‌آورید ، استناد نکنید!!!! روابط عمومی و فضای مجازی سازمان بسیج حقوقدانان استان قزوین 🆔https://sapp.ir/joingroup/wljWsfg9mprut7hCncqvObkF
🔆 🔹"خواجه نظام‌الملک" وزیر ملک‌شاه سلجوقی به عللی به زندان افتاد. 🔸بعد از مدتی نظام حکومت دچار آشفتگی شد و مجددا از او خواستند به شغل سابق خود برگردد. خواجه فرمان را قبول نکرد و زندان و گوشه‌گیری را به وزارت ترجیح داد. 🔹دربار ملک‌شاه دنبال چاره‌ای بودند تا خواجه را راضی به قبول شغل سابقش کنند. در این بین شخصی گفت: خواجه دانشمند است و هیچ‌چیز برای او بدتر از هم‌نشینی با انسان نادان نیست. 🔸پس فکری کردند و چوپانی که گله‌ای را به سبب سهل‌انگاری و نادانی به باد داده بود و در زندان به سر می‌برد، به نزد خواجه فرستادند. 🔹خواجه مشغول خواندن قرآن بود. چوپان وارد شد و جلوی خواجه نشست. ساعتی به او نگریست و بعد حالش منقلب شد و شروع به گریه کرد. 🔸خواجه گمان کرد تازه‌وارد عارفی است آشنا به معارف قرآن. رو به چوپان کرد و پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ 🔹چوپان آهی کشید و گفت: داغ مرا تازه کردی. 🔸خواجه گفت: چرا؟ 🔹چوپان گفت: من بزی داشتم که پیشاهنگ گله من بود و ریشش هم‌رنگ و اندازه ریش شما بود و مثل ریش شما که موقع خواندن تکان می‌خورد، هر وقت علف می‌خورد، ریشش تکان می‌خورد. برای همین یاد بزم افتادم و دلم سوخت. 🔸خواجه با شنیدن این سخن حساب کار دستش آمد و از شدت ناراحتی کاغذ و قلم طلبید و به حاکم نوشت: 🔹صد سال به کُند و بند زندان بودن در روم و فرنگ با اسیران بودن 🔸صد قافله قاف را به پا فرسودن بهتر که دمی همدم نادان بودن 🔹و مجدداً قبول وزارت کرد و به سر شغل سابق برگشت. ✍ نمی دانم چقدر به این مهم در عرصه ی مجاز پی برده آید که عده ای دارند‼️ پدر مرحوم همیشه می گفتند اگر خواستی کسی را نفرین کنی ، بگو گیر آدم نفهم بیفتی ، و استادی می گفت : فردی از دور می آمد و حضرت عیسی (ع) با یارانشان بودند ، حضرت تا او را دیدند بسرعت دور شدند ، یاران پرسیدند چرا اینگونه شتابان ؟ حضرت فرمودنادانی دارد می آید ، گفتند شما با دم مسیحایی خود مرده را زنده می کنید ، کور را بینا ، چرا فرار از او ؟! فرمودند آدم نادان و احمق را چاره و درمانی نیست . و بدترین شکنجه در دنیا زندگی کردن و یا هم نشینی با کسی است که نمی فهمد ولی توهم دانایی دارد. https://eitaa.com/shamimedalat