🔴 توهم دانایی ، عامل فریب خوردن در فضای مجازی!
💢 گسترش همه جانبه فضای مجازی و ایجاد تنوع منابع ریز و درشت خبری ، برای خیلی از مردم نه تنها افزایش فهم و دانایی را به دنبال نداشته است بلکه سبب ایجاد نوعی #توهم_دانایی شده است که باعث می شود افراد با دسترسی به فضای مجازی ، به اشتباه ، خود را مطلع و آگاه و دانا بدانند و دیگر به سراغ #منابع #معتبر و مراجع و افراد آگاه و #متخصص نروند.
💢 وقتی #شایعات_مسخره و بچهگانهای از بخشش دریای خزر به #روسیه تا فروش جزیره کیش به #چین در فضای بی در و پیکر مجازی پخش میشود و در کمال تعجب عده زیادی آن را باور میکنند ، این یعنی یک جای کارِ اطلاعرسانی در فضای مجازی میلنگد و دشمن از آن به عنوان حربهای برای ضربه زدن به #امنیت_روانی #جامعه استفاده میکند ...
💢 برخی مردم فکر میکنند ، چون در فضای مجازی حضور دارند ، پس به همه چیز مطلع هستند. در حالیکه #فضای_مجازی در اشغال شبکه رسانهای #صهیونیست هست ، تمام اخبار و مطالب در جهت سیاست آنها جلو میرود ، بیش از هشتاد درصد مطالب فضای مجازی #شایعه ، #شبهه و #دروغ است و هیچگاه منابع معتبر و سندی ارائه نمیشود.
درک انتقادی داشته باشید و به اطلاعاتی که در این فضای بهشدت نامطمئن بدست میآورید ، استناد نکنید!!!!
روابط عمومی و فضای مجازی سازمان بسیج حقوقدانان استان قزوین 🆔https://sapp.ir/joingroup/wljWsfg9mprut7hCncqvObkF
🔆 #پندانه_آدینه
✍ #همنشینی_با_نادان
🔹"خواجه نظامالملک" وزیر ملکشاه سلجوقی به عللی به زندان افتاد.
🔸بعد از مدتی نظام حکومت دچار آشفتگی شد و مجددا از او خواستند به شغل سابق خود برگردد. خواجه فرمان را قبول نکرد و زندان و گوشهگیری را به وزارت ترجیح داد.
🔹دربار ملکشاه دنبال چارهای بودند تا خواجه را راضی به قبول شغل سابقش کنند. در این بین شخصی گفت:
خواجه دانشمند است و هیچچیز برای او بدتر از همنشینی با انسان نادان نیست.
🔸پس فکری کردند و چوپانی که گلهای را به سبب سهلانگاری و نادانی به باد داده بود و در زندان به سر میبرد، به نزد خواجه فرستادند.
🔹خواجه مشغول خواندن قرآن بود. چوپان وارد شد و جلوی خواجه نشست. ساعتی به او نگریست و بعد حالش منقلب شد و شروع به گریه کرد.
🔸خواجه گمان کرد تازهوارد عارفی است آشنا به معارف قرآن. رو به چوپان کرد و پرسید:
چرا گریه میکنی؟
🔹چوپان آهی کشید و گفت:
داغ مرا تازه کردی.
🔸خواجه گفت:
چرا؟
🔹چوپان گفت:
من بزی داشتم که پیشاهنگ گله من بود و ریشش همرنگ و اندازه ریش شما بود و مثل ریش شما که موقع خواندن تکان میخورد، هر وقت علف میخورد، ریشش تکان میخورد. برای همین یاد بزم افتادم و دلم سوخت.
🔸خواجه با شنیدن این سخن حساب کار دستش آمد و از شدت ناراحتی کاغذ و قلم طلبید و به حاکم نوشت:
🔹صد سال به کُند و بند زندان بودن
در روم و فرنگ با اسیران بودن
🔸صد قافله قاف را به پا فرسودن
بهتر که دمی همدم نادان بودن
🔹و مجدداً قبول وزارت کرد و به سر شغل سابق برگشت.
✍ نمی دانم چقدر به این مهم در عرصه ی مجاز پی برده آید که عده ای
#توهم_دانایی
دارند‼️
پدر مرحوم همیشه می گفتند اگر خواستی کسی را نفرین کنی ، بگو گیر آدم نفهم بیفتی ، و استادی می گفت : فردی از دور می آمد و حضرت عیسی (ع) با یارانشان بودند ، حضرت تا او را دیدند بسرعت دور شدند ، یاران پرسیدند چرا اینگونه شتابان ؟ حضرت فرمودنادانی دارد می آید ، گفتند شما با دم مسیحایی خود مرده را زنده می کنید ، کور را بینا ، چرا فرار از او ؟! فرمودند آدم نادان و احمق را چاره و درمانی نیست . و بدترین شکنجه در دنیا زندگی کردن و یا هم نشینی با کسی است که نمی فهمد ولی توهم دانایی دارد.
#شمیم_عدالت
https://eitaa.com/shamimedalat