eitaa logo
شمیم ملکوت
376 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
277 ویدیو
125 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد مدتها سادات را می دیدمش. حالم را خوب می کرد. پرسیدم : کجایی؟ هنوز تهرانی ؟ _ نه! اومدیم کرج ! _ کی اومدی ؟ _یک مدتی هستش ! بعد گفت : میخواستم یک چیزی بهتون بگم ! وقتی می خواستیم بیاییم کرج ، برای اجاره پول کم داشتیم ! هر جا می رفتیم ، جای مناسب پیدا نمی کردیم ! آقاسید هم که دستش تنگ بود ،چون موقع ازدواج ، بهم گفته بود، قرض و دین پدرش را گردن گرفته و هیچ کدام از برادرها گردن نگرفتند، مدام باید قسط می داد! یک خانه ی اجاره ای دیدیم، خانه ی مادر شهید بود. خیلی خوشمان آمد ! ولی قیمتش برای ما گران بود! خسته و نزار برگشتیم! دو روز بعد بنگاهی زنگ زد که مادرشهید اصرار دارد شما را ببیند! با تعجب رفتیم منزل مادرشهید! مادرشهید گفت : خانه را اجاره می دهم به همان پولی که دارید !! خیلی تعجب کردیم ! علت را پرسیدیم ! گفت : بعد از رفتن شما، پسر شهیدم به خوابم آمد و گفت : چرا بچه سید ها را ناامید برگرداندی ؟! _و من مبهوت نگاهش می کردم!! چرا فکر می کنم همه خبرها ، توی این دنیای پست و دنی است ؟! چرا گوشهای قلبم، کر است ؟!
┄┅┅❀💠❀┅┅┄ ⏳ مهلت ثبت نام: 📌 از ۲۴ آذر لغایت ۱۴ دی 📚 شروع ترم :شنبه ۲۲ دی۱۴۰۳ ❌ ظرفیت محدود 👈 پس از تکمیل ظرفیت، سامانه غیرفعال خواهد شد. ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 👈 جهت ثبت نام در زبان های انگلیسی و عربی فقط از طریق لینک های زیر اقدام کنید: ❇️ لینک ثبت نام ویژه ترم یک: 👉https://survey.porsline.ir/s/MLi38aWr ❇️ لینک ثبت نام ویژه متقاضیان تعیین سطح: 👉https://survey.porsline.ir/s/G5fRI5Go ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🌷 ما را به کسانی که دوستشان دارید معرفی کنید 🎧 لینک کانال «بخش آموزش زبانِ» مرکز 👇 eitaa.com/joinchat/3981967394C02ccfa0627 مرکز آموزش زبان حوزه
واقعا میوه درخت اخلاص چیه ؟!
*اولِ اول باشه!* 🌸 نمازت رو اول وقت بخون 🌸و دلت با نماز باشه! 📝 پیام رهبر انقلاب اسلامی به سی‌ویکمین اجلاس سراسری نماز
_استاد ! اگر خشم و غضب بد است ، چرا خدا این قوه را به انسان داده ؟! _واسه اینکه انسان مثل دکتر حسام ابوصفیه ،( رئیس بیمارستان کمال عدوان)برای دفاع از بیماران ، به تنهایی در مقابل تانکهای صهیونیستی بایستد و مقاومت کند ! پیامبر اکرم ص، هرگز برای مسائل شخصی ، خشمناک نمی شدند!
دختر سردار سلیمانی: روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند به ایشان تبریک گفتم. گفتند: اینها همه دنیوی است! دعا کن یک روز مدال اخروی ام را از خدا بگیرم. گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردم اید. @shamimemalakut
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هدیه به سردار سلیمانی و همرزمانش و شهید جمهورو و شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت و شهدای مقاومت و شهدای غزه و همه شهدا ، بخوانیم سوره ی تبارک را. 💚با قران محشور شوید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١﴾ الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ﴿٢﴾ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ ﴿٥﴾ وَلِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿٦﴾ إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿١٠﴾ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لأصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿١١﴾ إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿١٢﴾ وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿١٣﴾ أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿١٤﴾ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ ﴿١٥﴾ أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الأرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ ﴿١٦﴾ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ﴿١٧﴾ وَلَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ﴿١٨﴾ أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ﴿١٩﴾ أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلا فِی غُرُورٍ ﴿٢٠﴾ أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِی یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَنُفُورٍ ﴿٢١﴾ أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمْ مَنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿٢٢﴾ قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَةَ قَلِیلا مَا تَشْکُرُونَ ﴿٢٣﴾ قُلْ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الأرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٢٥﴾ قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿٢٦﴾ فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَقِیلَ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ ﴿٢٧﴾ قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللَّهُ وَمَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ یُجِیرُ الْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٢٨﴾ قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ﴿٢٩﴾ قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ ﴿٣٠﴾ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✅ ثواب صدقه در ماه رجب 🔷 حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:«منْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِی رَجَبٍ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ أَكْرَمَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِی الْجَنَّةِ مِنَ الثَّوَابِ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر». 🔷 هر که در ماه رجب بخاطر خدا صدقه‌ای بدهد، خدا در روز قیامت او را در بهشت با ثوابی تکریم می‌کند که چشمی ندیده، گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است. 📚 أمالی صدوق، ص ۵۴۲
اعمال روز اول ماه رجب
🌙 این الرجبیون... در ماه هر شب از اول شب، آن ملک داعی ندا می‌دهد آیا حاجتمندی هست؟ هر کس در این ماه هدایت بخواهد، او را هدایت ‌کنم...!
. 🎊 مبارک باشد آمدن ماهی که 🌛 اولین روزش باقری 🌛 سومینش نقوی 🌛 دهمینش تقوی 🌛 سیزدهمینش علوی 🌛 نیمه اش زینبی 🌛 و بیست و هفتمش محمدی است
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم !!
🔰جهان، شهید قاسم سلیمانی را چگونه دید؟ ‌
عشق بی‌پرواست، بسم الله الرحمن الرحیم هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم ‎  رودِ جاری از ستیغ کوه‌های گریه‌خیز مقصدش دریاست، بسم الله الرحمن ‏الرحیم‎... ‎  خون نمی‌خوابد، به آیات سحرخیزش قسم‎ خط خون خواناست: بسم الله الرحمن ‏الرحیم ‎  خطبۀ شمشیرها را تیزتر باید نوشت ظهر عاشوراست! بسم الله الرحمن الرحیم ‎  سینه‌زن‌ها علقمه‌ست اینجا! علمداری کنید روضۀ سقاست، بسم الله الرحمن الرحیم‎... ‎  شهرتش از قله‌های شرق تا اعماق ‏غرب‎... او «جهان‌آرا»ست، بسم الله الرحمن الرحیم  ‎  مثل چشمانش که در دل‌ها نفوذی ژرف ‏داشت خون او گیراست بسم الله الرحمن الرحیم... ‎  باشد! امشب اشک و امشب داغ، اما انتقام مطلع فرداست، بسم الله الرحمن الرحیم ‎  ابرهای انقلابی! کینه‌هاتان بیش باد‎! بغض، طوفان‌زاست، بسم الله الرحمن ‏الرحیم صبح نزدیک است آری در شبیخون شفق حمله برق‌آساست، بسم الله الرحمن الرحیم ‎  وعده‌گاه ما و ارواح شهیدان بعد از این مسجد الاقصاست بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار امام هادی ع در مجلس متوکل ! بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏ زمامداران ستمگر بر قله کوهساران بلند، شب را به روز می‌آوردند، درحالی‌که مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌کردند؛ ولی قله‌های بلند نتوانست آنان را از خطر مرگ برهاند. وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ أُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا آنان پس از مدت‌ها عزت ، از قله آن کوه‌های بلند به زیر کشیده شدند و در گودال‌ها جایشان دادند، چه منزل ناپسندی و چه بد فرجامی! نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ‏ پس از آن که آنان در گورها قرار گرفتند، فریادگری بر آنان فریاد زد: چه شد آن دستبندهای زینتی و کجا رفت آن تاج‌های سلطنتی و زیورهایی که بر خود می‌آویختند؟ أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنَعَّمَةً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَلُ‏ کجاست آن چهره‌های نازپرورده که همواره در حجله‌های مزین پس پرده‌های الوان به سر می‌بردند؟ فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَاءَلَهُمْ تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‏ در این هنگام قبرها به‌جای آنان با زبان فصیح پاسخ داده و گفتند: اکنون بر سر خوردن آن رخسارها کرم‌ها می‌جنگند! قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا مدت‌زمانی در این دنیا خوردند و آشامیدند؛ ولی اکنون آنان که خورنده همه‌چیز بودند، خود، خوراک حشرات گور شدند!
🚨تهديد عراق توسط اسرائيل؛ ارتش سفيانى را خواهيم فرستاد...! 🔴 "ايدى کوهن" فعال رسانه اى صهيونيستى عراق را تهدید کرد كه تا دو هفته دیگر در صورت عدم خلع سلاح "شبه نظاميان"، عراق را كشورى خارج از قوانين بين المللى تلقى خواهيم كرد، اتفاقات سوریه در آن کشور تكرار خواهد شد و منطقه دولتى "الخضراء" از كنترل دولت خارج و به دست ارتش "اسلام" به فرماندهى "ابو يزيد السفيانى" خواهد افتاد. ( منظور از شبه نظامیان، حشدالشعبی است)
سالها قبل شیخ محسن اویسی در حرم اباعبدالله الحسین ع می گفت: در زمان متوکل هیچ کاخی ساخته نمی شد مگر اینکه چند نفر سادات را، بین دیوارهایی که می ساختند، می گذاشتند تا جان دهند! بخاطر همین خیلی از سادات که از عراق به سمت ایران آمده اند، سیادت خود را مخفی کرده اند. از جمله قاسم بن موسی بن جعفر ع است که به ایران آمده و مشغول سقایی می شود. فرد بزرگواری وی را اجیر می کند تا برایش کار کند. سپس او می بیند که قاسم شبها را به تهجد و عبادت می گذراند. وی از تدین قاسم ع خوشش آمده و دخترش را به او تزویج می کند. بعد مدتی قاسم ع در بستر بیماری می افتد در حالی که دختری کوچک داشته است. او در هنگام مرگ، سیادت خود را علنی کرده و اظهار می کند فرزند امام کاظم ع است. پدر زن قاسم ع از اینکه شأن حضرت را ندانسته، بسیار ناراحت می شود. قاسم وصیت می کند دختر من را به مدینه برده و در بین کوچه های بنی هاشم رها کنید . پس از مرگ قاسم، دخترک را در کوچه های بنی هاشم رها می کنند. دخترک وارد خانه ای می شود. بانویی بزرگوار او را در آغوش گرفته و می گوید تو بوی فرزندم قاسم را می دهی. آن بانوی بزرگوار همسر امام کاظم ع بوده است. شیخ اویسی می گفت: لذا بسیاری از ایرانی ها سادات هستند و خود خبر ندارند. با این همه کشتار سادات، به دلیل اعجاز سوره کوثر، هنوز نسل سادات برقرار است. @shamimemalakut
جد داعش ، مانند خلفای قبلی خود، همه ی راهها را رفته بود تا از دست علی بن محمد ع خلاص شود ، ولی فایده نداشت تا اینکه به نظرش رسید امام را در میان درندگان رها کند ! حداقل اسلاف وی ، در خفا و باطن ائمه را مسموم می کردند، ولی گستاخی و نفرت متوکل ، زبانزد خاص و عام بود ! متوکلی که ۱۷ بار حرم حسینی را خراب کرده بود ، شخم زده بود، آب بسته بود، چطور می توانست حضور فرزند اباعبدالله الحسین را تحمل کند؟! لذا وقتی متوکل امام را احضار کرد، به محض ورود امام به کاخ، درندگان را رها کردند تا امام را بدرند، اما آنها پوزه های خود را به پای امام می مالیدند و امام با آستین خود آنها را نوازش می کرد و در گوش برخی ، چیزی می گفت !! بعدا یاران حضرت جویای مطلب شدند. امام فرموده بود : شیران جوان را نصیحت می کردم که هنگام غذا خوردن هوای شیران پیر را داشته باشند !! اگر علم امام تا بدین حد است ، اکنون امام زمان عج ، از ظلم زمانه چه رنجی می برد ؟! @shamimemalakut
بعد از سختگیری های بنی امیه، منصور دوانیقی در سال ۱۹۳ و بعد از آن هارون الرشید آرامگاه حسینی را ویران کردند. هارون دستور داد تمام منطقه را شخم بزنند و کشت و زرع کنند و درخت سدر جنب آرامگاه را از بیخ و بن بکنند . بعد از آن متوکل عباسی نوه هارون الرشید ، در دوران حکومت ۱۵ ساله اش، چهار بار آرامگاه حضرت را ویران کرد و نیز یکبار دستور داد به آن منطقه آب بستند تا اثری از محل آرامگاه نماند ، اما آب همه جا را فرا گرفت جز مرقد مطهر اباعبدالله الحسین ع ! آبی که به زندگی ببستند بر او چون گشت شهید ، بر مزارش بستند! @shamimemalakut
آقای عاملی در سمت خدا می گفتند: در روز قیامت ، از مؤمن می پرسند دنیا را چطور دیدی ؟ مؤمن می گوید : خدایا من دنیا را ندیدم ، همه ی تلاشم این بود که ادب حضور در محضر تو را رعایت بکنم !!! .
سرباز سید بود؛[سید حسن نصرالله]. خودش تعریف می‌کرد که چند سال قبل، آمد پیش آیت‌الله مصباح یزدی وقتی به لبنان سفر کرده بود. 🔸️از او پرسیدند: «حاج‌آقا چه توصیه‌ای کردند؟» گفت : «دستورالعمل دادن که روزی هزار بار سورۀ توحید رو بخونم» و.... 🔸️بعدا خودش را معرفی کرد و گفت : همانم که چند سال قبل مشرف شدم خدمت‌تان و گفتید روزی هزار بار «قل هو الله»‌ بخوانم. از خدا که پنهان نیست ... 🔸️ حاج‌آقا به‌خاطر مشغله‌های مقاومت خداقوت گفتند و از بین وسایل‌شان یک انگشتر در آوردند و گفتند: «نگران نباشید، ذکری یادتان می‌دهم که هم ساده‌تر باشد و هم فضیلت‌اش بیشتر.» چشم‌های سرباز سید از خوشحالی برق زد. علامه ادامه داد: «به جای آن‌که روزی هزار بار توحید بخوانی، روزی هزار بار بگو «السلام علیک یا صاحب الزمان»!
وقتی مستند « داستان آینده» را در مورد شهید آشتیانی می دیدم ، دوست داشتم یک روضه بزارم و یک دل سیر گریه کنم!!
استاد تراشیون ، امروز در سخنرانی شبکه ۲ می گفتند: ما جمعی از جوانان را به اردو برده بودیم . موقع بریدن هندوانه، دیدیم چاقو یادمان رفته! از بچه ها پرسیدیم: کی چاقو داره ؟! یک جوانی، چاقوی ضامن داری از جیبش درآورد و بعد چسبی را که دور تیغه چاقو پیچیده بود، باز کرد و بهم داد!! ضمن تعجب از چاقویش ، ازش پرسیدم : چرا چسب پیچیدی؟! گفت : حاج آقا! موقع دعوا آدم گرم میشه و نمیفهمه چیکار می کنه، لذا من کل تیغه چاقو را به جز کمی از سر تیغه، چسب پیچیدم که ضربه کاری به کسی وارد نکنم !! بعد استاد می گفت : این جوان با اون مرام لات بازی اش، باز اندازه نگه میداره !! منم خواستم بگم : وقتی حرف می زنیم و خدای ناکرده در گناهان زبان می افتیم، دور زبان مان یک چسبی بزنیم که با غیبت و...، ضربه کاری به کسی نزنیم !!اندازه نگه داریم !!
شمیم ملکوت
#دانشمندان_گمنام وقتی مستند « داستان آینده» را در مورد شهید آشتیانی می دیدم ، دوست داشتم یک روضه بزا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا باید «دردت» بیاد...! دکتر حسین بهاروند: بهار سال ۸۲، اواخر فروردین آمدیم ساختمان جدید. برای این کار یعنی کشت و تکثیر سلول‌های بنیادی انسانی. 🔸یادم می‌آید جنین دو سلولی وقتی به مرحله ای به نام بلاستوسیست رسید، من یک سوزن خیلی باریک با شیشه درست کردم و وقتی نگاهش که می‌کنید انگار یک نگین دارد و یک ده روز بعد از اینکه این اتفاق افتاد دیدیم قیافه این سلول شبیه سلول‌های بنیادی رویانی شد. چقدر زیبا بود بریدمش و تکثیرش دادم. از این ظرف ریختم توی دو سه تا ظرف دیگر و اینها هم تکثیر پیدا می کردند… 🔹یک روز حال سلول‌ها خیلی بد شد و من هم خیلی حالم گرفته بود. رشد و قیافه‌شان به هم ریخته بود. نگران بودم. 🔸دکتر کاظمی هر روز وضعیت سلول‌ها را از من پیگیری می‌کرد و می‌پرسید: اوضاع چطور است؟ سلول ها خوب هستند یا نه؟ 🔹روزی به ایشان گفتم: دکتر سلول‌ها اصلاً حالشان خوب نیست و ممکن است آنها را از دست بدهیم. 🔸با اینکه ایشان خودش از من نگران تر بود گفت: بهار! ناراحت نباش، حتماً درست می‌شود. ما موفق می‌شویم. 🌹نمی‌دانم همان موقع بود یا چند لحظه بعدش زنگ زد و َگفت: بهار بیا صلوات بفرستیم. صلوات نذر کنیم. گفتم: خوب می‌فرستیم چقدر؟ گفت: ده هزار تا. با تعجب گفتم: ده هزار تا؟ کی می‌خواهد این همه صلوات را بفرستد؟ من نمی‌توانم سرم خیلی شلوغ است. 👌گفت: بابا ما داریم کار بزرگی می‌کنیم و باید نذرش هم بزرگ باشد. ده هزار تا که چیزی نیست. اگر سخت است، هفت هزار تا من می‌فرستم سه هزار تا هم تو بفرست. 🔹قبول کردم و از همان موقع شروع کردم به صلوات فرستادن، معمولاً توی راه که می رفتم و می آمدم توی ترافیک ها از فرصت استفاده می کردم و صلوات های سهم خودم را می فرستادم. 🔸از آن طرف هم هر روز محیط های کشتشان را عوض می کردم و یک سری کارهای خاصی انجام می دادم و منتظر بودم نتیجه را ببینم. دیگر هیچ کاری نمی توانستم بکنم. 👌الحمدلله بعد از چند روز نذرمان جواب داد و دیدیم حال سلول ها بهتر شده است.... 📚داستان رویان، تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان. (با تلخیص). هدیه به دکتر آشتیانی
نقل می کنند هارون الرشید ، عادت به خوردن خاک داشت و این عادت بد ، برای او بسیار عوارض بدی داشت و با این حال او نمی توانست دست از این عادت بد بردارد!! روزی به وزیر دربار خود گفت : به نظرت چگونه می توانم این عادت بد را ترک کنم؟! او هم بی درنگ پاسخ داد : یک جو غیرت شاهانه !! و این حرف خیلی به او‌برخورد و عادتش را کنار گذاشت !!