eitaa logo
شمیم ملکوت
385 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
413 ویدیو
140 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا وبال گردن ما نباشد هر چی که خرج امام حسین ع نمی شود! بیخودی واسه شون مایه نزاریم !
شمیم ملکوت
#المراقبه خدایا وبال گردن ما نباشد هر چی که خرج امام حسین ع نمی شود! بیخودی واسه شون مایه نزاریم
سال‌ها پیش، شب جمعه‌ای، در ماه صفر با قطار عازم مشهد شدیم. نمی‌دانم چرا به دلم افتاده بود که معجزه‌ای از امام رضا ع ببینم. لذا با نیت «و لکن لیطمئن قلبی» از خانه راه افتادم. صبح جمعه که به مشهد الرضا ع رسیدیم، مستقیم به حرم رفتیم و من برای دیدن معجزه، به میان مریض‌هایی که خودشان را به پنجره فولاد بسته بودند، رفتم و کنار آن‌ها نشستم. دختر جوان معلولی، مقابل من نشسته بود و دستهایش فلج بود .هر دو چشم در چشم همدیگر، دعای ندبه را با گریه می‌خواندیم. با بچه‌ها قرار گذاشته بودیم بعد از نماز ظهر، در حیاط همدیگر را ببینیم. وقتی سر قرار رفتم، دیدم حاجی دارد می‌آید ولی صورتش تا بناگوش سرخ‌شده است. با خودم گفتم:" یا خدا! چی شده؟" حاجی گفت: "آقا جون( پدرم) بهم زنگ زد و گفت : دزد، خانه‌تان را زده است و پلیس آگاهی گفته که صاحب‌خانه زود بیاید و لیست وسایل سرقت شده را بدهد." اولین تجربه ی مان بود. حس مبهمی داشتیم! چون ما هنوز بلیط برگشت نگرفته بودیم، لذا با اتوبوسی، بلافاصله برگشتیم و خدا می‌داند که این مسافت ۱۴ ساعته به ما چه گذشت! داستان ازاین‌قرار بود که، ما در طبقه پایین، خانه‌ی دوطبقه ای ساکن بودیم و با همسایه‌ی بالایی، از جهت اعتقادی درست عکس هم بودیم. وقتی آن‌ها صبح جمعه منزل را ترک کرده بودند ، دزد هر دوخانه را زده بود. وقتی ما به خانه رسیدیم، گمان می‌کردیم مثل فیلم‌ها الآن خانه ما زیر و رو شده است، ولی دیدیم دزدان محترم، درب ورودی خانه‌ی ما را که چوبی بود، شکسته‌اند و داخل خانه شده‌اند، اما چیزی نبرده‌اند و در عوض نرده‌های درب طبقه‌ی بالا را بریده بودند و مقدار زیادی طلا و پول سرقت کرده بودند. تا اینجا قسمت فرعی و متداول ماجرا بود، زیرا بعداً همسایه بالایی مدعی شد، دزد از دوستان ماست و هیئتی‌هایی که به منزل ما میایند، خانه آنها را زده‌اند؛ چون از خانه‌ی ما چیزی سرقت نشده بود! این حرف همسایه بالایی، مثل پتک بر سرمان فرود آمد، این ادعای او برای ما بسیار گران بود. به خود آدم دشنام بدهند بهتر است تا به اعتقاداتش! بعد از رفتن همسایه‌ی بالایی، رئیس کلانتری حرفی به ما زد که، اگر دنیا را به ما می‌دادند، این‌قدر خوشحال نمی‌شدیم. او گفت: به نظرم، پرچم‌های مشکی که برای امام حسین ع، به درودیوار زده‌اید، چشم دزدها را کور کرده است و چیزی ندیده‌اند. واقعا هم باور کردنی نبود ! براحتی می توانستند اندک طلا و چک و ... را ببرند! خدایا! ما در حرم امام رضا (ع) دنبال معجزه می‌گشتیم و معجزه‌ در خانه‌ی ما بود. با خودم فکر کردم: پس خوش به حال خانه‌هایی که خانه نیستند، بلکه حسینیه‌اند. خوش به حال آدم‌هایی که در خانه زندگی نمی‌کنند، بلکه در حسینیه خدمت‌گزاری می‌کنند. خوش به حال کاسه، بشقاب‌هایی که برای اهل‌بیت استفاده می‌شوند. خوش به حال استکان‌هایی که برای اهل‌بیت، پر از چایی می‌شوند. خوش به حال فرش‌هایی که محبان اهل‌بیت، روی آن‌ها می‌نشینند و سینه می‌زنند و گریه می‌کنند. خوش به حال دیوارهایی که به خاطر اهل‌بیت، روی آن‌ها میخ زده می‌شود. اگر این‌طوری فکر کنم، هیچ‌چیز در دنیا، بی‌طرف نیست. هر چه در دنیا هست، اگر برای خدا و اهل‌بیت استفاده شود، ماندگار است و هر چه که برای اهل‌بیت استفاده نشود، بی‌فایده و در آخرت مایه‌ی عذاب است، حتی اگر آن چیز، خود من باشم. خدا نکند روز قیامت، به‌اندازه‌ی این اشیاء و ظرف و ظروف ارزش نداشته باشم. آن‌ها خرج اهل‌بیت شده باشند و من خرج چیز دیگری بشوم. این‌ها به خاطر اهل‌بیت، لب پر و شکسته شوند و من به خاطر چیز دیگری، کهنه و فرسوده شوم!
غیر از عشق امام حسین ع و ... هیچ چیزی در دنیا دلچسب نیست! به هر خوشی دنیا ، یک تلخی آویزان است!
شمیم ملکوت
#حضرت_مسلم کاش می شد بنویسم کفنی برداری کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری ! #عاشورا
آخرین نقشه امام حسین ع، برای پایان زندگیش ، داشتن یک پیراهن کهنه برای بعد از شهادتش بود، که آن هم نشد !! این حجم از سخاوتمندی و این اندازه از ایثار، فوق تصور ملائکه بود! « وَ قَدْ عَجِبَتْ‏ مِنْ‏ صَبْرِكَ‏ مَلَائِكَةُ السَّمَاوَات»  حال آدم بد می شود از این همه نقشه ها و برنامه ریزی های بیحاصل مان که آکنده از منیّت است ! پسر پیامبر ص و خامس اهل کساء باشی و بعد ذره ای ویژه خواه نباشی !! سه روز پیکرت روی زمین بماند و سرت بر سر نی و خواهرت در اسارت !! و بعد راضی به قضای الهی !! هر چه کفه آخرت خواهی ات زیاد می گردد، در مقابل دنیا در نظرت خوار می شود! یا حسین ! هرگز به ساحت عشق تو راه نخواهد یافت ، آنکه حب دنیا در جانش خلجان می کند !
اینها آخرین پیام های طلبه فاضل مرحومه « خانم معصومه شکری » در است که اخیرا دعوت حق را لبیک گفت! کاش زودتر پیام هایش را خوانده بودم و بهش می گفتم:« چقدر خوب نوشتی !» کوله بار آخرتم ، پر است از کارهای خوبی است که انجام نداده ام !! مثل محور اعداد ، فقط در جهت منفی ها پیش رفته ام ! منفی بی نهایت ! هدیه به این بانو و همه طلاب آسمانی
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی ها چطوری برای شهادت انتخاب شدند ؟! از ۲۳ خرداد تا الآن، ذهن من خیلی درگیر این مسئله است! یقیناً که اعتقادات و احکام ، رکن رکین اسلام است . هدیه به این بانوی شهید و همه شهدا
اگر بنا به کنار آمدن با شرک و کفر بود، که معصومین از انجام این کار ناتوان نبودند! اگر بنا به کنار آمدن با کفر و شرک است، توقع ظهور بی معناست! کفر و شرک و نفاق ، هرگز به داشته های خود قانع نیستند و تا ما را در جهنم پیاده نکنند، آرام نمی گیرند! امنیت در کنار شیطان ؟؟!!! ناچار به انتخابیم !! امام حسین ع هم کنار نیامد که عاشورا اتفاق افتاد!
توی دنیا راههای زیادی برای کسب معرفت و آگاهی هستش . با آگاهی و معرفت است که میشه مسیر زندگی را انتخاب کرد یا تغییر داد ! ولی حرف اینجاست ، باید ۶۳۰۰۰ فلسطینی به شهادت برسند و صد هزار معلول و صد هزار مفقود، تا مردم دنیا بفهمند که اسرائیل جرثومه فساد است! باید هزار نفر در جنگ ۱۲ روزه به شهادت برسند تا برخی بفهمند غربگرایان و اینترنشنال دروغگو هستند !! خدایا ! فهمیدن بعضی ها چقدر گران تمام می شود! دیر می فهمند ! دیر می فهمند ! و چون دیر فهمیدند، این بلاها به سر بقیه آمد! وگرنه امام خمینی ۳۰ سال پیش فرموده بود، اگر همه یک سطل آب بریزند اسرائیل را سیل می برد! پناه می بریم به تو از این دور باطل !! پناه می بریم به تو از اینکه ما هم جزو اینها باشیم !
دیروز وقتی وارد حسینیه شدم و این پرچم دیدم، حال عجیبی پیدا کردم . یکبار که سامرا مشرف شده بودم، در حال بازسازی بود و اینطوری با پارچه سبز دور ضریح را پوشانده بودند. با خودم گفتم امروز متوسل به امام حسن عسکری ع می شوم تا عنایتی کنند. هنوز دعا شروع نشده بود که خانم ۷۰ ساله ای از توی جمعیت اومد و منو محکم بغل کرد و شروع به گریه کرد!! اول نشناختم . بعد یادم اومد دوست خانوادگی قدیمی پدرم هستند! زهرا خانوم ! گریه امانش نمی داد. فکر کردم خوشحاله که بعد ۲۰ سال منو دیده، بعدش که آروم شد گفت: حاج خانوم! من خیلی غصه دارم، حاجی فوت کردش ، سه تا برادرم در کمتر از یکسال از دست دادم ، عروسم از دست دادم ، نگهداری از دو تا نوه هام افتاده گردن من ! من که شوکه شده بودم، مات و مبهوت نگاهش می کردم. دقیقا نمیدونستم چه جمله ای را باید بهش بگم و خجالت زده از این همه بی خبری !! وقتی دعا شروع شد دیگه خودم از یاد بردم، همش می گفتم یا امام حسن عسکری ع که فرمودی ملجأ و پناهگاهی، به زهرا خانوم صبر و توان بده !! نشستیم توی خونه مون ، خیال می کنیم از همه بدبخت تریم !!!
خاک که خودش وضعش معلوم است، حالا کاش خاک بودیم فقط ، هزار تا گزینه دیگه هم داریم که مدام ما را تنزل می دهد ، مثل حب جاه و مقام ، غرور و تکبر و عجب و ...! گناه هم اضافه شود که ظلمت روی ظلمت می شود ! تنها چیزی که انسان را از این خواری و ذلت نجات می دهد این است که به خدا وصل شود ! فقط همین ! بقیه توهم است ! که مدرک و تحصیلات عالیه و زیبایی و ثروت و ریاست و ...به انسان عزت بدهند! « فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا » خدایا ! ما را با عزتمندان واقعی محشور بفرما !
این سه شهید ، همان سه شهید « عملیات مهندسی » هستند ! هدیه بهشون ذهنم را درگیر کرده اند: آیا در عالم معنا بین قاتل و مقتول ، موازنه است ؟! یعنی هر کس که بدست شقی ترین ها به شهادت می رسد ، حتما درجه و قرب بیشتری دارد ؟! ما که همیشه خوانده ایم، همه چیز در دنیا حساب و کتاب دارد ، در عین اینکه خیلی بی نظم به نظر میاد !!
الآن یعنی خیلی به محیط زیست احترام میزاری ؟! پس خودت چی؟! خیلی آدمهای خوب که به هلاکت می رسند ، بخاطر رعایت نکردن اولویت هاست !! یعنی هر چی مهم تره ، اونو در اولویت گذاشتن ! البته مهم از نظر رسول اکرم ص که صلاح امتش را می داند! « النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»