#المراقبه
همیشه آدمهایی که جواب در آستین دارند، برایم عجیب بودند!
نه که بلد نباشم.. من هم جواب بدهم، نه!
اما من بیشتر اوقات حرف را آنقدر مزه مزه میکنم تا اصلا بحث تمام میشود و
آدمِ روبرو میرود و من هنوز دارم با خودم کلنجار میروم ،که چرا سکوت کردم وقتی میتوانستم جوابِ دندانشکنی بدهم!!
اما با گذر زمان فهمیدم،
آدمهایی که هیچ مرزی ندارند،
میتوانند در لحظه جواب دندانشکن بدهند!!
آدمهایی که به هیچ چیز جز( به خیال خودشان) ،برنده شدن در بحث فکر نمیکنند!
و دیگر برایم عجیب نبود اگر آدمی را میدیدم
که میتواند هرچه دلش میخواهد بگوید
و طوری رفتار کند که انگار حق تمام قد با اوست!
دیگر برایم عجیب نبود چون فهمیدم
برندهی حقیقی در بحث آدمیست
که میتواند با تنها یک جمله بحث را تمام کند
اما چیزی جلودارش میشود:
شخصیتش!
#کوثر_نت
ارشدم را هرچند طولانی شد، اما چندماهیست به فکر تمام کردنش هستم
در حیطهی درسم با چندین جا همکاری میکنم... 😊
برای دغدغههایم میجنگم...
ادمینی بلدم...
کتاب میخوانم...
مطلب مینویسم...
اما هر فرمی به من بدهند که نوشته باشد شغل:
کادر مقابل را با «مادر» پر میکنم...
راستش را بخواهی
من مصداق واقعیِ این جملهام:
اینهمه درس خوند که تهش کهنه بشوره! 😉
من عاشق شستن تکههای کوچک لباسم
عاشق پهن کردنِ 60-70 تاش، وقتی یک دور ماشین، لباس شسته،
من از دنبال بچه دویدن برای یک لقمه غذا،
از هم زدن فرنیِ کمشیرین،
از توروخدا امشب ماکارونی درست کن،
لذت میبرم
خوشم میآید ببینم دور و برم شلوغ است
سر و صداها... بگیر و بکِشها...
کِیف میکنم وقتی بعد یکی دوساعت سینک ظرفشویی، پر شده؛
وقتِ سر خاراندن ندارم و کارها تلنبار شده...
چه کنم...
برایم شیرینتر است منتسب به اینها باشم، تا صاحب چند عنوان مقاله و کتاب!
تا پژوهشگر نمونهی سال!
تا دانشجوی دکترای فلان...
من مقاله مینویسم
پژوهش میکنم
یک بار هم جزو نخبگان شدم (که نرفتم)
اما
لیاقتم بیش از این است که در همین حد بمانم...
من به قلهای میاندیشم که در دامنهاش ایستادهام...
به صدها سال بعد...
وقتی اثری از پژوهشها نیست، کتابها کهنه شده، دانشگاهها تخریب شده...
اما از نسل من، صدها و هزاران نفر در عالم هستی نفس میکشند...❤️
فکر میکنم به هر یک باری که میگویند «لاالهالاالله»
و فرشتهها میگویند باز هم از نسل تو برایت حسنه فرستادند...
من در این مُلکِ فانی
دنبال باقیترین اتفاقم...
من مــــــادرم....
#کوثر_نت
نارئُ القُرَی
آیا می دانید نارئُ القری به چه معناست و لقب کدامیک از فرزندان بنی هاشم است ؟
نقل است: "وَ لَم تُذکر هَذِهِ المُکرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَی لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِیهِ رَسَوُلِ اللهِ(صلی الله علیه و اله) عَلِی الأَکبَرِ(علیه السلام). "
این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(علیهمالسلام) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(علیه السلام) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.
( فرسان الهیجاء محلاتی، ج1، ص416)
حضرت علی اکبر(علیه السلام) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل مهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد. واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(علیهالسلام) دارد.
آن حضرت در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام)، کریم اهل بیت پرورش یافته بود. حضرت امام حسن (علیه السلام) مربی و معلم حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود.
در زیارت نامه علی اکبر(علیه السلام) می خوانیم؛
السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(علیهماالسلام).
سلام بر تو ای پسر حسن و حسین(علیهما السلام).
( کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص200)
#کوثر_نت
خیلی راحت از سر کار به منزل میرویم،
نه بمبی منفجر میشود در مسیرمان
و نه جلادان داعشی در کار است!
اما هستند سفرههای افطاری
که این روزها یک نفر را کم دارد!
#کوثر_نت
#المراقبه
#کوثر_نت
تا حالا این چنین چیزی ندیده بودم !
شب جمعه است . هدیه به این مادر و مادر نسرین که خانم مؤمنی بود و همه درگذشتگان، #الفاتحه_مع_الصلوات
#میلاد_حضرت_معصومه
توی فرهنگ کوچه بازاری، عمه کسی هستش که همه اخلاقای بد بچهها بهش رفته ، نصف جوک و لطیفهها هم که شوخی با عمهخانوماس!!
اما توی سِیرِ زندگی اهلبیت عمه نقش محوری داره و انگاری جای پای عمهها توی همهی تحولاتِ بزرگ هست!
از صفیه عمهی پیامبر گرامی تا حکیمهخاتون عمهی امام زمان، عمهها هستند که نقش ایفا میکنند که این قصه با درخشش حضرت زینب به اوج خودش میرسه و به عمه جایگاهی ویژه میبخشه!
بین این عمههای شهیر، یک عمهای هم هست که جوانتر از بقیه بوده و حتی نقل شده که ایشون مجرد هم بوده!
عمه جانِ جوادالائمه!
مولودِ مبارکِ امروز!
عمهای که زیارتش با زیارت حضرت زهرا س برابر دونسته شده و آقا جوادالائمه هم به زیارت این عمهی گرامی خیلی سفارش نموده!
عمهی جوانی که حرکت و هجرتش نقطهی عطف همهی حرکتهای بعد از خودش در مسیر حمایت از ولایته!!
بذارید الکی فلسفیش نکنم و همینطور خودمونی ادامه بدم.
شما در هر نقطه از ایران که سر به دیوارِ امامزادهای بذارید و عرض حاجتی کنید، نفسی چاق کنید و عطر گلاب حرمی رو بریزید توی ریههاتون، زیر باد کولر گازی یا توی سایهی ایوون بقعهای خستگی در کنید، از صدای گنجشکهای صحنش لذتی ببرید، صفحه قرآنی بخونید، دو رکعت نمازی بجا بیارید، حاجتی بگیرید و حتی اگه تو مسیر مسافرت، خسته و کوفته، توی نمازخونهای پایی دراز کنید و آخیشِ از ته دلی بگید، باید بدونید که تجربهی هر کدوم از این حالِ خوبها رو مدیونِ همون عمهای هستید که چند قرن پیش راه افتاد سمت ایران و با جای قدمهاش رودی از نور و حیات و نَفَس رو جاری کرد سمت ایرانِ ما و بعد از اومدنِ اون عمه بود که میشد توی هر قریه و روستایی از ایران، بقعهای برای تازه کردن نفس و پاک کردن اشک پیدا کرد...
تولدتون مبارک! عمهای که از حجاز برای ما ایرانیها یک چمدون نه، که هزار هزار چمدون عشق و هجرت و جهاد و شهادت سوغات آوردید و ما با سوغاتیهای شما بود که بیشتر از چهل ساله سربلندِ دو سراییم!
راستی! کفالت امام خمینی ، هم با عمهشون بوده!!
#ملیحه سادات مهدوی
#کوثر_نت
#نان_روز_عزا
مادرم می گوید آن سالها که نانوایی نبود،
وقتی مراسم عزا بود ، صاحب جلسه آرد و هیزم را پشت در خانه ی چند خانواده توانمند روستا میگذاشت تا به قدر توان برای روز برگزاری مراسم نان بپزند!
حالا امروز زنان بیرجندی نشسته اند پای تنور و آرد خمیر می کنند!
گرچه نانوایی زیاد است، اما...
میخواهند نان مراسم را خودشان خمیر کنند. لابلای هر مشت آرد غم بتکانند و دل سبک کنند!
بعضی زنان ما عادت دارند اشک روز عزا را پای تنور موقع پخت نان در سکوت، با کنج چارقد پاک کنندو امروز در عزای شهید جمهور، زنان پای کارند!
امروز زنها نان می پزند و اشکمیریزند شاید دلشان آرام بگیرد !!
#کوثر_نت
#بیرجند_خراسانجنوبی
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا