#شهادت_امام_عسکری_تسلیت_باد ۴
امام عسکری علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای سعد! تو برای چه آمده ای؟ عرض کردم: احمد مرا به زیارت شما تشویق کرد. حضرت فرمود: مسائلی را که می خواستی بپرسی، چه شد؟
گفتم: آقا! همچنان بدون جواب مانده اند. فرمود: از نور چشم من سؤال کن و به کودک خردسال اشاره نمود.
من سؤالهایم را مطرح کردم و جوابهای کافی را از او گرفتم، تا اینکه وقت نماز رسید.
در این موقع، امام عسکری علیه السلام با فرزند گرامی اش برخاسته، آماده نماز شدند.
من نیز از خدمت آنها اجازه گرفته، به دنبال احمد بن اسحاق رفتم.
وقتی او را پیدا کردم، دیدم که گریه می کند. پرسیدم: چرا گریه می کنی؟
گفت: پارچه امانتی را که امام علیه السلام از من خواست، گم کرده ام.
گفتم: ناراحت نشو، برو واقعیت را به حضرت بگو!
او رفت و لحظه ای بعد در حالی که صلوات می فرستاد و شادی در صورتش موج می زد، برگشت. پرسیدم: چه شد؟ گفت: پارچه امانتی زیر پای امام پهن بود و حضرت روی آن نماز می خواند.
@shamimemalakut
#شهادت_امام_عسکری_تسلیت_باد
امام حسن عسکری ع در ۲۸ سال عمر شریف خود موفق به انجام حج نگردیدند .
بسیاری از شیعیان به نیابت از امام حسن عسکری ع حج بجا آورده اند!
نذر کنیم اگر زنده ماندیم و به حج مشرف شدیم ، همگی به نیابت از حضرت حج عمره بجا آوریم !
@shamimemalakut
#شهادت_امام_عسکری_تسلیت_باد
« از خادم امام عسکری ع نقل شده که گفت: يونس نقاش، همواره حضور سرورمان امام عسکری ع می رسيد و به خدمتگزاری وی مي پرداخت. روزی وحشت زده بر آن حضرت وارد شد و عرض کرد: مولای من، خانواده ام را به شما می سپارم.
حضرت فرمود: چه شده است؟
عرض کرد: تصميم گرفته ام از اين شهر کوچ کنم.
حضرت در حالی که تبسم بر لبانش بود فرمود: برای چه، يونس؟
عرض کرد: وزیر خلیفه ، ابن بغا، نگين انگشتر گرانبهايی برايم فرستاده تا آن را حکاکی کنم و چون به اين کار پرداختم، نگين شکست و دو نيم شد. وعده ی او هم فردا است . کيفر اين کار يا خوردن هزار تازيانه است يا کشته شدن!
حضرت فرمود: به خانه ات برو و تا صبح آسوده خاطر باش که جز خير و خوبی چيزی پيش نخواهد آمد...
فردا صبح یونس ترسان و لرزان نزد وزیر خلیفه رفت وقتی نزد حضرت برگشت، گفت: سرورم، ابن بغا به من گفت: همسرانم بر سر اين نگين به نزاع پرداخته اند. اگر ممکن است آن را دو نیم نما، ما تو را راضی خواهيم کرد.»
یا امام حسن عسکری ع ، ما هم مضطر شده ایم ! عنایتی مولا جان!
@shamimemalakut
#امام_حسن_عسكری
آقا جان !
اسم شهر شما اولش « سُرّ مَن رَأیٰ» بود از بس زیبا و دیدنی بود که هر کس آن را می دید مسرور می شد!
اما الآن سامرا، غربت است و تنهایی و بیکسی، با انبوه ترس از داعشی ها!
این بارِ سنگین لقب « عسکری» هنوز بر قلب شما و ما سنگینی می کند !
باشد عمر ما هم با غربت شما گذشت،
شاید این بچه ها دوباره سامرای آباد را دیدند مثل مشهد امام رضا ع!!
#طرید
@shamimemalakut
#دعای_غریق
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك.
عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) روایت کرد که فرمود:
به زودی گرفتار شبهه شده و بدون امام(حاضر) می مانید و در آن زمان نجات نمی یابد مگر کسی که دعای غریق را بخواند. گفتم دعای غریق چگونه است؟ فرمود بگوید:
يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك.
كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص352
#آغاز_امامت_صاحب_الزمان_عج
هر آغازی
پایانی دارد،
آغاز امامتتان
کاش،
پایان غیبت شما که نه
پایان غیبت من باشد!
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
جمهوری اسلامی ایران، حرم است
میلاد عرفانپور
#من_ایرانی_ام
#المراقبه
بیشتر شبیه افسانه می ماند تا واقعیت!!
اینکه مدتها در شکم نهنگی ، گرفتار شوی، نه دستت به جایی بند باشد و نه پایت بر روی زمین، تازه اگر از شکم نهنگ هم نجات پیدا کنی، گرفتار ظلمات دریا شوی! ظلمت در ظلمت ! پیچیده در هم و تو در تو!!
و آنجا ذکر یونسیه را تکرار کنی، برای آنکه نباید مردم را نفرین می کردی!
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین!!
در حالی که اصلا گمان نمی کردی به چنین بلایی گرفتار شوی ! فظن ان لن نقدر علیه!!
می شد بیمار شوی مثل ایوب ،
می شد گرفتار زنی لجوج شوی مثل هود،
می شد بخاطر امر بمعروف سرت را از تنت جدا کنند مثل یحیی،
می شد قوم فاسدی دوره ات کنند مثل لوط ، می شد یاران منافقی داشته باشی مثل پیامبر ص ، می شد حواری خائنی داشته باشی مثل عیسی ع ، اما بلای تو منحصر بفرد است و من هر چه فکر می کنم ، گیج تر می شوم!
که چرا به چنین بلایی دچار شدی ؟
و چطور در شکم نهنگ ، مناجات می کردی و ذکر می گفتی ؟!
چه کسی امید دارد از شکم نهنگ زنده به میان مردمش برگردد!؟
شاید برای این مبتلا شدی که به ما امت آخر الزمانی بفهمانی هر قدر هم گرفتار باشید، مثل من نخواهید بود، پس بی وقفه او را بخوانید که افضل الاعمال انتظار فرج است.
نه اینکه فرج فقط ظهور آقا باشد، فرج یعنی اینکه هر آن و هر لحظه انتظار گشایش داشته باشی که ،
نصر من الله و فتح قریب!
و هرگز ظاهر ابتلا، سردرگمت نکند و ناامید که دیگر فرجی نیست!!
یونس تنهای امیدوار!
که در شکم نهنگ ایمانت را از دست ندادی و هرگز ناامید نشدی، اندکی از آن دریای بیکران امیدت را هم در دل ما بچکان که بدانیم هر جا که باشیم، در قعر چاه یا شکم نهنگ ، خدایی هست که دوستدار صدای مناجات کنندگان است!
و بدانیم ابتلا برای این است که از صمیم قلب خدا را بخوانیم و برای یکبار هم شده، عاجزانه او را صدا کنیم ، چرا که همگی می دانیم عبادت در عافیت با عبادت در ابتلا متفاوت است!
عبادت در عافیت، از روی وظیفه است و انجام وظیفه همیشه عاشقانه نیست ، اما عبادت در ابتلا از نهان ترین بعد وجود انسان!
جایی که هیچ شیطانی به آن دسترسی ندارد !
تنهای تنها فقط با خدا !!
اینکه در ابتلا بگونه ای خالصانه او را بخوانیم، نه مثل کسی که در کنار پرتگاه دوزخ ایستاده و در حال گریستن است و فرشتگان می گویند : اگر یکبار در دنیا این چنین در خانه خدا می آمدی و می گریستی، کارت به اینجا نمی کشید!
والعاقبة للمتقین
#طرید
@shamimemalakut